فرمود: مساجد سنگر است. و گویا ارادهی کارگزاران صورتی نظام آن است که این سنگر آخر را هم به تصرف جنبش فواحش و شورش هرزهها و پویش پتیاره در بیاورند...
حقوق خواندن در این دانشکده و آن پژوهشکده متفقه و حتا متشرع تربیت نمیکند، و تا دلتان بخواند مشرک و ملحد بیرون داده است...
ته خط پذیرفتن سلیطههای بیحجاب به مسجد مسلمین در ایران، به هر بهانه، هماین مسجدهای فرنگی و یانکی همجنسبازها است که مختلط و برهنه در آن نماز به کمرشان میزنند...
آکادمی مدرن تجسد ابلیس است؛ دپارتمان حقوقش؟ بتخانهی کاهنان معاصر...
اسلام کسی که برای مبارزه با حجاب شرعی به خیابان میآید و کشته میشود محرز نیست؛ نه میتوان او را در قبرستان مسلمین دفن کرد و نه مسلمانی را به قتل او قصاص کرد...
انتخابات اگر سامانهی مشورت و نصحیت است که صحنهی حضور الحاضر است و نه همج رعاع...
کشتههای جنبش فواحش و شورش هرزهها و پویش پتیاره را در بههشت زهراء نباید دفن کرد، ببریدشان در گورستان قرةالعین...
هرز که است؟ آن که عبد نیست. هرزه آن است که عصیان عادتش شده است. شورش هرزهها، شهرآشوبی عاصیان برهنهپوش افسارگسیخته در ایران اسلامی بوده است...
طی سالها شبکهسازی حول نظام قدرت جای خودسازی حول نظام شریعت را گرفته است؛ هماین است که هتک نظام شریعت تا هنگامی معنای نقض نظام قدرت را ندهد باعث هشدار و کنش این سامانه نمیشود. بی حسی سازمان بسیج و قرارگاههای مرکزی و مجامع ریز و درشت پسآی آن کف جنگ احزاب حجاب را ببینید...
بیرون ایران سازمان بسیج این روزها سازمان رزم جنگ سخت برای حضور در جبهههای جنگ با اسرائیل را ندارد. درون ایران سازمان بسیج این روزها سازمان رزم جنگ نرم برای حضور در جبهههای جنگ احزاب حجاب را ندارد. سالها سازمان بسیج را برای حضور در کدام جبههی جنگ سازماندهی کردهییم؟ یا چه...
اینها که تکیهی کلامشان آقای جمهوری اسلامی یا جناب نظام و تصمیم نظام است، مشکلشان آن است که یک امر بسیط میدانندش؛ اگر نه حکومت اسلامی، از همآن ابتدای تأسیس، درهمجوشی از جریانهای مختلف و حتا معارض بوده که نمیتوان آنها را یککاسه کرد و مهم سیطرهی اسلام بر مراتب آن است...
سختترین گونهی مبارزه با طاغوت و جاهلیت، مبارزه با رگههای طاغی و جاهلی جا خوش کرده در مراتب حکومت اسلامی است؛ درست به سختی مبارزه با سلولهای نهانروش سرطان در تن انسان سالم...
کلیدواژههای طاغوت مدرن را نباید ترجمه کرد تا بیگانه بودن آنها در چشم بماند: دموکراسی، آکادمی، سینما. فمنیسم و فمنیست را اما میتوان ترجمه کرد چه در فرهنگ ما پیشینه دارد: سلیطه. هماین است که سلیطهی لچکپیچ خطاب کردن یک مذهبی صورتی بسی قویتر از فمنیست چادری خواندن او است...
ریشو|چادریهای مقوا، رسالهی عملیهشان فصل امر به معروف و نهی از منکر ندارد؛ اگر هم داشته باشد مراتب سخت ندارد؛ اگر داشته باشد مراتب سخت امر به معروف و نهی از منکر تا همیشه در انحصار کارگزاران صورتی نظام است که دائم در پیچند...
کسی که کشف حجاب میکند فاسق و فاجر است؛ کسی که حجاب میسوزاند کافر و جاحد است...
هار شدن شریعتستیزها و تا هماین هرزههای برهنهی کف خیابانهای ایران اسلامی بیش از آن خروجی مشکل در معیشت باشد محصول شکست عزت است؛ ناتوانی در انتقام سخت...
پیادهنظام اسلامستیز غائلهی ژینا را همآن وسط شهرآشوبی و حجابسوزی و قرآنسوزیشان باید تکفیر میکردیم تا امروز دنبالههای جنبش فواحش و شورش هرزهها پرچم خونخواهی کشتههای مرتدشان را برای ما بلند نکنند...
این ریشو|چادریهای مقوا که رأی و اخذ رأی را بر وحی اصالت میدهند و سوار میکنند، هزار سال است که در سنت اسلامی اسم مشخصی دارند: اهل رأی...
مذهبیهای صورتی تکفیر نمیکنند؛ مذهبیهای صورتی کافر نسبی استند...
شهروند؟ شهروند همآن جا کف شهرآشوبی جنبش فواحش روی آسفالت خیابان مرد. اکنون تنها شرعوند داریم...
شورای نگهبان اگر ممحض در صیانت شریعت محمدی بود، ناظرهایش در انتخابات گذشته باید ورود زنهای حائض به مسجد مسلمین را علاج میکردند که کمابیش تماشاگر بودند...
مردی و کاری. نمیشود هم ممحض بر نگهبانی از قانون اساسی بود و هم ممحض بر نگهبانی از شریعت محمدی؛ مگر آن که قانون اساسی را همآن شریعت محمدی بدانی...