پیام دادند: آن کاروان پیادهروی میخواهد از مبدأ مشهد و از معبر جولان پیاده به قدس برود. پیام دادم: مسیر بیادهی بیتالمقدس از ایران از عراق و اردن رد میشود، از مرز طریبیل، و دخلی به بلندیهای جولان ندارد...
آن چه شمشیربردار نیست ایمان است و نه اسلام؛ اگر نه اسلام ابوسفیان(ها) با شمشیر بوده است...
آن فاجر هار ایرانی که کف صحن مقدس رضوی کشف حجاب میکند جسارتش را از آن کافر حربی اسرائیلی گرفته است که بی تاوان و تقاص از ما در شام بر خاک میزند و کشته میگیرد؛ امت همبستهی ابلیس...
کاسبهای بدنام آن بازار گوشی در طهران بیرون ریخته بودند و شعار داده بودند: سوریه را رها کن | فکری به حال ما کن. جمعبندی دانایان کل در پسآیش این شده بود که اقتضای صبر راهبردی آن است که دیگر شهید مدافع حرم را عمومی در شهر تشیع نکنیم...
فإذا أمرتکم بالسیر إلیهم في أیام الحر قلتم هذه حمارة القیظ، أمهلنا یسبخ عنا الحر؛ و إذا أمرتکم بالسیر إلیهم في الشتاء قلتم هذه صبارة القر، أمهلنا ینسلخ عنا البرد؛ در کوران الغارات اموی دشوارهی امام با یارانش هم این بوده که هر بار پی زمان مناسب و مکان مناسب برای جنگ در شام بودهاند...
غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل باید کرد. تا دانایان کل محور مقاومت، به زمان مناسب و مکان مناسب برای جنگ نرم تا سخت با کفار حربی صهیونی و امت یانکی تا ایرانی آن برسند، خطبهی بیستوهفتم نهجالبلاغه را بخوانیم و بند به بند آن را مزهمزه کنیم...
جهاد محصول حوزهی شرعی است؛ از آکادمی مدرن جهاد در نمیآید اگر جنگولک در نیاید...
یغار علیکم و لا تغیرون، و تغزون و لا تغزون، و یعصی الله و ترضون. به شما حمله میکنند و شما حمله نمیکنید، با شما میجنگند و شما نمیجنگید؛ آن چه صبر راهبردی خوانده میشود معصیت الاهی است...
خانه را به هم زده بودیم تا یک طبقه را مضیف زائر کنیم و فقط یک دست لباس کار داشتم؛ شیخ میخواست آن نشست برگزار شود، که از طهران میآیند. گفتم: با لباس کار میتوانم بیایم. وارد که شدم و علی که دیدم، کپ کرد. خبر نداشت که برخی نشستها را در همآن ساختمان نیمهکاره برگزار میکنم...
اصرار بسی به ساخت سلاح اتمی برای هماین است که تن به سختی جهاد ندهند؛ جهاد نرم تا سخت، طی سالها و نسلها. میخواهند جنگ یک دکمهی قرمز باشد که هر گاه به تنگ آمدند بفشارندش و تمام...
آن که پی ساخت سلاح اتمی است ممکن است ریشو باشد یا چادری، پاسدار باشد یا آخوند، نخبه باشد یا توده؛ هر چه است اما شیعهی مکتبی نیست...
ساخت سلاح اتمی آرمان بنیادگراهای شیعه است و نه شریعتمدارهای شیعی...
جریان اصالت قدرت بر شریعت، با همآن ممشایی که با نقض فتوای حضرت رهبر پی راه دادن زنهای فاجر به ورزشگاه مردهای نیمشلوارپوش بود، با نقض فتوای حضرت رهبر پی راه دادن سلاح اتمی به سازمان رزم نیروهای مسلح ایران است؛ تخممرغدزد، شترمرغدزد میشود...
جریانی که در حکمرانی زیر نقاب عدالت و مصلحت و اولویت و امنیت، قدرت را بر شریعت اصالت میدهد پی بقاء و اقتدار است؛ مسألهاش قبر و قیامت نیست...
شاخص مکتب حاج قاسم این بود که به تصریح حضرت رهبر: شرعی میجنگید. کسی که پی ساخت سلاح اتمی است تهی از تعبد شرعی جنگیدن است...
آن حکمرانی که برای حفظ بقاء سلاح اتمی میسازد دلیلی ندارد برای حفظ اقتدار با کشف حجاب کف خیابان کنار نیاید و حتا شرب خمر و رقص برهنه و هر خلاف مذهب؛ اصالت قدرت بر شریعت مذهبی خودبنیاد است...
ساخت سلاح اتمی این روزها خطکش و شاخص تعبد شرعی است، درست مانند اقامهی سخت حجاب...
واکنش نسبت به اقامهی حجاب شرعی و ساخت سلاح اتمی شاخص سرراستی است که به ما نشان میدهم عیار مکتبی بودن دههها شبکهسازی سازمان بسیج و قرارگاههای ریز و درشت جنگ نرم در پسآی آن چه قدر بوده است؛ این که آیا در این شبکهسازیها خودسازی هم صورت پذیرفته است؟ یا چه...
اینها که با ارتش داعش مشکل دارند اما با سلاح اتمی مشکل ندارند، به نظر نه مشکلی با تکفیر بدخیم دارند و نه با کشتار گترهیی؛ مشکل این مذهبیهای صورتی به نظر با رنگ مشکی لباس داعش است یا شاید ریشهای ژولیدهی آنها...
تفاوت اخباریهای سره یا نواخباریهای ناسره هماین است که این دومیها پاسخ عرفی را از پیش خود دارند و پی توجیه شرعی آن، شده با ظاهر متشابه یک تکبیان نبی و وصی و حتا فقیه میگردند. نواخباریهای ناسره محصول سر و ته کردن اخباریهای سرهاند؛ این دومی دست کم تفقه و تعبد داشتند...
شباهت همیشهی بنیادگرایان سنی سلفی با برادران بنیادگرای شیعی شخمیشان هماین سهلگیری و شلوضعی در فقه دماء است...