ارتش اسرائیل اگر تا بیروت برسد شیعه‌ی لبنان را به سوریه جاروب می‌کند. با سقوط دمشق به دست مسلحین سوری، شیعه‌ی لبنان و سوریه به عراق جاروب می‌شوند. با سقوط کرانه‌ی باختری فرات تا مرز اردن، شیعه‌ی لبنان و سوریه و عراق به ساحل شرقی فرات جاروب می‌شوند؛ نیل تا فرات تهی از تشیع...

اردوگاه درازمدت مهاجران برای شیعیان لبنانی در نجف ساختن، بیش‌تر امتداد خط خالی کردن جنوب لبنان از تشیع و از مقاومت است...

نه غزه، نه لبنان محصول گفت‌مان ملی است؛ اگر نه، نه در محیط عربی از گفت‌مان قومی هم‌چه حرفی در آمده است و نه در عالم اسلام از گفت‌مان امی هم‌چه حرفی در می‌آید. این یعنی با حفظ گفت‌مان ملی، گفتار ما برای رفع این شبهه در ایران دست کمی از اصل شبهه نخواهد داشت...

تشیع صهیونی در جنگ در سوریه با شبهه‌ی در مدفن خانم زینب در دمشق سپاه اسلام را پنچر می‌کرد و در جنگ در لبنان با این شبهه که آن مسجد اقصای در قرآن هم‌آن مسجد کوفه است...

در گفت‌مان امی شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران، چرندی هم‌ردیف شعار نه اهواز، نه زاهدان، جانم فدای طهران، در گفت‌مان ملی است...

امثال این نجیب میقاتی هیچ گاه با شیعیان لبنان ملت نبوده‌اند، و اکنون انتظار دارند شیعیان ایرانی با آن‌ها امت هم نباشند...

منشأ قدرت ما شریعت است. قدرت عرفی دست کشیده از شریعت، مقوا است...

فرهنگستان علوم جمهوری امتداد بدعت آکادمی مدرن ایرانی است؛ تا برسیم به دنبال‌چه‌ی آن که گروهک مطالعات اسلامی آن باشد. این نهادسازی‌های اسلام‌سرایانه بیرون از سنت-نهضت حوزه‌های شرعی شیعی تهی از فقاهت و حجت است و ولایتی هم بر زبان و ذهن و ذوق مؤمنین ندارد...

موشک الماس و تصویرهای زنده‌یی که از خط مقدم جنگ در لبنان تولید می‌کند نمونه‌ی نزدیکی است که عملیات و روایت عملیات روی هم مقاومت را می‌سازند...

راندن سنی‌های فلسطین از باریکه‌ی غزه به سینای مصر و از کرانه‌ی باختری به الانبار عراق را شنیده بودیم. آن چه تازه می‌شنویم راندن شیعه‌‌ی جنوب لبنان به شرق عراق است...

آن که می‌گوید: در وضعیت جنگی از حجاب عقب بنشینیم، تفاوت ماهوی با آن که می‌گوید: در وضعیت جنگ از مالیات عقب بنشینیم، ندارد؛ این یکی در حال تضعیف قدرت سخت حکومت در جنگ است و آن یکی در حال تضعیف قدرت نرم حکومت در جنگ...

دستاربندهای سکولار، اسلام‌سرایان دست‌آموز آکادمی مدرن ایرانی استند...