هنر حرکت حزبالله در لبنان آمیختن رزم و زیست به هم بوده است؛ مردمداری و مردمنهادی. جدای شکننده بودن آتشبس لبنان با اسرائیل، جهت دیگر آن که تشییع سید حسن نصرالله به سال تازهی میلادی موکول شده، گفته میشود: این است که شادی شب عید و کریسمس مردم متأثر از عزاداری بر سید نشود...
سنت هیأت در لبنان به لهجهی عراقی است؛ جدای روضه و لطمیه در برخی هیأتها حتا منبری لبنانی به لهجهی عراقی خطبه میگوید. هیأتهای نهضت، که در روزهای جنگ بیشینه شدهاند، اما اصراری به عربی با لهجهی عراقی ندارند و هر از گاه از آنها پارسی و عربی با لهجهی عجمی هم به گوش میرسد...
70.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لبنان این روزها روح جهان است و بیروت روح لبنان است و روضة الحوراء روح بیروت است؛ روح یک جهان بی روح...
آن اندک روزهای پس از آتشبس که پهپادهای اسرائیل بالای سر ضاحیهی بیروت نبودند، روزمره شده بودیم؛ با برگشتن آنها گویا ما هم به حال جنگ برگشتهییم. شیخ شوخی و جدی میگوید: آسمان بی پهپاد مانند کتاب بی حاشیه است، مانند ناخن بی لاک...
صدای بالگرد ارتش لبنان با صدای پهپاد ارتش اسرائیل در آسمان تاریک و سرد ضاحیهی بیروت در هم پیچیده است؛ همزیستی مسالمتآمیز. این وسط تنها جای صدای دوشپرتاب ضدهوایی حرکت حزبالله خالی است...
حوزهی شیعی نهاد نهضت است همآن طور که آکادمی مدرن نهاد بدعت است. وحدت نهاد نهضت با نهاد بدعت محال است، مگر در آن سنت که هر دو در آن تصرف میکنند؛ یا آدمهایی درون دانشگاه و بیرون از ولایت آن، که پی آماج شریعت و افقهای فقاهتند...
نهضت جبههیی است؛ جبههی مقاومت. محور مقاومت نیست که بتوان عقبهاش را از جبههاش گسست...
در حاشیهی تشییع شهیدانی که نو به نو تفحص میشوند، گوشه و کنار گلزار شهدای شهر، رزمندههایی را میبینی که عمیق در آغوش هم گریه میکنند. ماهها بیخبر از هم بودهاند و اکنون که از سنگرهای ناپیدای جنوب لیطانی بیرون آمدهاند تازه آمار رفتهها و ماندهها در میآید...
کسی به کسی نمیگوید اما در ضاحیهی بیروت کمابیش میدانیم سید حسن نصرالله در که جا به امانت دفن شده است، تا روز تشییع رسمی. این روزها اما هیچ گاه پای رفتن تا پشت آن در بسته را نداشتهام. شاید به این امید واهی که سید زنده باشد و در پایان آتشبس بازگردد...
محور مقاومت یک جاده برای رسیدن به اسرائیل و اسقاط آن بود؛ راهگذر سلبی طهران به بیروت. جبههی مقاومت اما یک پهنهی ایجابی برای اقامهی اسلام در سراسر عالم است...
مسألهی محور مقاومت بقاء و قدرت بوده است. مسألهی جبههی مقاومت قبر و قیامت است...
این کارگزاران سکولار نظام و سیاهیلشکر رسانهییشان که تمامعیار به جنگ شریعت محمدی و حجاب شرعی آمدهاند به شریعتمدارها میگویند: جنگطلب...
نظام نظریهپرداز آکادمیهای نظامی و دیگر آکادمیهای پشتبان آن، کفایت تبیین شرعی پذیرش حکومت سکولار سوریه در آن چه محور مقاومت خوانده میشد را نداشت؛ هماین بود که درون و بیرون سوریه، حزب بعث ما را گرفتار چالشهای کلامی کرده بود...
تلاش برای تسلط بر جادهها و تنگهها و بی سیطره بر بینهها میشود هماین تلقیهای راهگذری از محور مقاومت که اکنون از کمر شکسته است؛ اگر نه جبههی مقاومت که در بند مرز نیست...
کلیسای سیده نجات در نبطیه یک سده قدمت دارد و در جنگ آسیب دیده است؛ اهالی هم به احترام شهدای شیعهی جنگ با اسرائیل آذین و جشنی برای سال نوی میلادی را شروع نکردهاند. شیخ پی این بود که کلیسا را برایشان بازسازی کنیم و شب رأسالسنة همهی مذاهب با هم در آن سال نو را تحویل کنند...
تازه از ایران رسیده بودند. داشتم میگفتم: در جنگ لبنان با اسرائیل در محیط عیان بردیم و از محیط رایان باختیم. داشتم میگفتم: به ایران که برگشتید اینها که با اسم رمز فیلترینگ پی انکار حکمرانی ایران در محیط رایانند و جان و ناموس اهل قبله را اباحه میکنند را صحرائی محاکمه کنید...
تجزیهطلبهای محیط رایان را با همآن فشنگی باید زد که تجزیهطلبهای محیط عیان. اولی به رباط ما در شبکههای جمعی حمله میکند و دومی به رباط ما در ارتفاعات مرزی؛ اولی با اسم رمز فیلترینگ و دومی با اسم رمز مرکزگرایی...
نیروی نیابتی کلیدواژهی امتباورهای اسلامی نیست؛ کلیدواژهی میلهگراهای ایرانی است که پی امپریالیسم پارسی رفتهاند...
محور المقاومة قد یعمل بالنیابة و الحرب النیابیة و القوات النیابیة، لکن جبهة المقاومة تعمل بالبیعة و الولایة و الفقاهة...
جهت آن که مرکز حکمرانی باید مسجد و نه تکیه باشد، یکیش هماین که کسی در آن کف نزند تا برسیم به نبردن ساز و تا برسیم به شل نبودن حجاب...
برای فهم قیقاج رفتنهای حاکمان تازهی دمشق کافی است بدانیم اینها پیش از آن که سلفی باشند اموی استند...
همآن قدر که نصیریه در ذات خود سکولار بوده است، امویها هم در ذات خود سکولارند؛ این یعنی در آن قصر در دامنهی کوه قاسیون در دمشق درها هنوز بر همآن پاشنه میگردد...
برخی حکومتهای عربی با کیان اسرائیل جنگیدند و تطبیع را پذیرفتند؛ مصر، اردن. برخی حکومتهای عربی با مذاکره تطبیع با کیان اسرائیل را پذیرفتند؛ حجاز، قطر. امارات اموی سوریه اما نمونهی آن حکومتهای عربی است که بی جنگ یا مذاکره، تطبیع با کیان اسرائیل را در نطفهی خود سرشته است...
دو خط سنیهای اموی در حماس از سنیهای علوی در این حرکت تفکیک باید کرد؛ تفاوت خط خالد مشعل از خط یحیا سنوار...
عموم آکادمی ایرانی سنتپریش است و هماین است خصوص آکادمیهای نظامی در ایران اسلامی؛ این، یعنی مفصلبندی دانشگاه امام حسین با سنت حوزههای شیعی کمابیش همآن قدر لق است که دانش گاه امام صادق...
جنگ را که رقومی و نوبتی فهمیده باشیم طبیعی است که میگوییم اگر وعدهی صادق سه را بزنیم میگویید: وعدهی صادق چهار و پنج و چند...