مذهبیهای صورتی تکفیر نمیکنند؛ مذهبیهای صورتی کافر نسبی استند...
شهروند؟ شهروند همآن جا کف شهرآشوبی جنبش فواحش روی آسفالت خیابان مرد. اکنون تنها شرعوند داریم...
شورای نگهبان اگر ممحض در صیانت شریعت محمدی بود، ناظرهایش در انتخابات گذشته باید ورود زنهای حائض به مسجد مسلمین را علاج میکردند که کمابیش تماشاگر بودند...
مردی و کاری. نمیشود هم ممحض بر نگهبانی از قانون اساسی بود و هم ممحض بر نگهبانی از شریعت محمدی؛ مگر آن که قانون اساسی را همآن شریعت محمدی بدانی...
تنها مانع این که بنیادگراهای شیعی و سنی زندهزنده عرفیسازهای مسلمانتبار را نخورند و نپزند هماین شریعتمدارهای ولایتمدارند...
نتیجهی ناگزیر عرفیسازی افسارگسیختهی کارگزاران صورتی نظام هویتیابی و صفآرایی بنیادگرایی گداختهی شیعی و حتا دست دادن آن با بنیادگرایی آختهی سنی است...
بنیادگرایی سنی و حتا شیعی نه با نفس طویل که با نفرت عمیق پیش میبرد؛ کارگزاران عرفیساز در عالم اسلام و اکنون در ایران اما نفهمتر از این بودهاند که بوی خطر نزدیک را از این تنفر بر آمده از تحقیر استشمام کنند...
به در میگوییم که دیوار بشنود؟ با زدن عراق و شام، اسرائیل میگرخد؟ یا چه...
ردوا الحجر من حیث جاء؛ آن جا را باید زد که پهپاد حملهکننده به جنوب بیروت از آن جا بلند شده بود و جنگندهی حملهکننده به جنوب دمشق. اگر نه دشمن را مطمئن میکنید که سنگی به طرف خانهی شیشهییش نمیآید، هر قدر هم که سنگپرانی کند...
ما صبح به صبح با مراجع فقهی شیعه احتجاج میکنیم؛ آنها به حجت خودشان و ما به حجت خودمان. دلیلی ندارد که سال به سال با سردارهای سپاه اسلام احتجاج نکنیم...
در زدن کیان جعلی اسرائیل از خاک ایران اسلامی نگران حقوق بینالملل نباشید؛ حقوق بینالملل دست کم سد روز است پشت دیوارهای غزه مرده است...
روند محتوم تعطیل کردن دانشکدهها و پژوهشکدههای الحادی حقوق مدرن در جمهوری اسلامی ایران را از تخته کردن هم دو رشتهی مردار حقوق بینالملل و حقوق بشر باید شروع کرد...
جنگ رقومی با کیان موقت اسرائیل همپای فهم ملی از این کیان کشنده است...
این آدمهای آکادمی که هنوز تلاش میکنند کیان جعلی اسرائیل را در چهارچوب یک دولت-ملت تقریر کنند و نقد کنند خیلی طفلکیند...
شیعهی صفوی دست کوتاه طائفهی شیعه است که دست بالا با قمهی خودزن بر سر ما زخم میزند. شیعهی مصطفوی دست بلند طائفهی شیعه است که از بالای سر ما با موشک نقطهزن شخم میزند...
شیخ مجاهد، شیخ مشروعه، شیخ شهید، شیخ فضلالله، سد سال پیش مشت شما مشروطهچیها را درست خوانده بود که به شهرآشوبی تا اکنونتان میگفت: جنبش فواحش، شورش هرزهها، بلوای بیناموس...
اسرائیل را در فلسطین اشغالی باید شخم زد؛ مسجد الاقصی را در بیتالمقدس باید فتح کرد...
خلط میان فاسق قاصر مستضعف با فاجر مقصر مستکبر معمولترین رهیافت سفیدشویی دگوریهای لجنی به دست مذهبیهای صورتی است...
نسخهی برخورد با فاسق قاصر مانند هر مستضعف شرمندهی دیگر شفقت تا هدایت است. نسخهی برخورد با فاجر مقصر مانند هر مستکبر درندهی دیگر شدت و حتا خشونت است؛ خلاف زعم سقیم مذهبیهای صورتی، سکولارهای هار و برهنهپوشهای شاخ و دگوریهای لجنی را با گل و لبخند نمیتوان به راه آورد...
سر میز ناهار در آن غذاخوری بیرون نبطیه بودیم و پایین پای ما یکچند دختر مکشوفه قلیان میکشیدند. از یکی از شیوخ پرسیدم: شما شیعههای ناملتزم را دعوت به حجاب نمیکنید؟ پاسخ داد: مگر ما داعشیم؟ یادم نبود که لبنان هم آخوند پروانهیی دارد...
خودش شیعهی امامی است و همسرش کاتولیک است؛ سینماگر و مستندسازند. حسین گفت: ناملتزم است اما میخواهند بیایند و صحبت کنیم. آمدند و آن خانم حجاب کرده بود. توضیح دادم که بچسبند به مستند و از توهم هالیوود در آیند و گویا پذیرفتند. گام بعد؟ مسلمان کردن آن پسر و عقد شرعی آنها به هم...
دیاثت رویهی سکولارهای شرمنده در نسبت با امر شریعت است؛ بیغیرتی به حکمالله. رویهی سکولارهای درنده اما بسی آن سوتر و قیادت است؛ سوار کردن حکمالناس. هماین است که آنها را بسترساز و جادهصافکن و جاکش طاغوت میخوانیم...
مذهبیهای صورتی با دیاثت بر شریعت شروع میشوند؛ دگردیسی آنها به دگوری لجنی که تمام شود کارویژهشان قیادت بر شریعت میشود...