eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
430 عکس
31 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
وحی خواندن فقاهت داشتن می‌خواهد؛ اگر نه با استناد به نهج‌البلاغه پذیرش سبیل کفار حربی را تقریر می‌کنی...
پذیرش فتف یک عنوان خودمانی هم دارد: قبله‌فروشی؛ تطبیع با کیان صهیونی...
قبله‌فروش‌ها با اخم ابلیس اکبر روی به قبله می‌شوند و حتا ابلیس اصغر: اسرائیل...
مبنای سیاست خارجی ابطال‌طلب‌های قبله‌فروش ایرانی چه است؟ موالات با کفار حربی...
اشکال سعید جمهور آن است که در هیأت دبیر شورای امنیت ملی کتوم مانده و نم پس نمی‌دهد؛ اگر نه درستش این بود که دقیق توضیح می‌داد که پذیرش فتف با تقریر مورد علاقه‌ی ابطال‌طلب‌های منافق ایرانی، تحویل کت‌بسته‌ی حرکت حزب‌الله و حماس به اسرائیلی‌ها است، و به توبره کشیدن تتمه‌ی خاک غزه...
پنجاه سال است که چپ‌های مسلمان با نهج‌البلاغه شروع می‌کنند و به مینی‌ژوپ ختم می‌شوند...
این که در لیلة‌الهریر جنگ در غزه برای فتف زجه‌مویه کنی تنها یک معنا دارد: ترجمه‌ی عبری نهج‌البلاغه را خوانده‌یی...
ابطال‌طلب‌های سکولار ایرانی قبله‌فروش‌های رو به قبله‌اند...
تطبیع کشف حجاب سر کرباسی است که تهش تطبیع اشغال قدس است...
می‌گویند: اقتصاد مقا‌ومتی اقتصاد در قفس است؛ مقا‌ومت را قفس می‌دانند؛ چپ‌های راست‌پیچ با زیرپوش سپید تسلیم به ابلیس سر دست...
درستش آن است که شورای نگه‌بان از نام‌زدهای انتخابات در حکومت اسلامی مصاحبه‌ی فقهی بگیرد؛ این اگر نمی‌شود دست کم امتحان منطق صورت بگیرد...
یک ایران دعوت؟ دعوت به چه؟ به وحدت؟ یا چه...
مشاوران سعید جمهور، به هر دلیل، پویش انتخاباتی او را روی خط وحدت سازمان داده‌اند و نه دعوت. هم‌این است که او به طور عمده پدآفند می‌کند و نه آفند؛ و ما منتظر لحظه‌هایی استیم که خودش بشود و محکم به خط حریف بزند...
شورای نگه‌بان نگه‌بان چه است؟ یا چه...
حاج قاسم موی دماغ امریکا نبود. شما بند پوتین حاج قاسم نیستید...
حاج قاسم که زنده بود ابطال‌طلب‌های قبله‌فروش ایرانی به او می‌گفتند: نیروی زمینی روسیه؛ حاج قاسم شهید که شد هم‌آن‌ها به او می‌گویند: موی دماغ امریکا...
حاج احمد متوسلیان دندان کرم‌خورده بود؛ حاج قاسم سلیمانی موی دماغ بود. چهل سال است که ادبیات قاعدین در باره‌ی مجاهدین هم‌آن است که بود‌...
مشکل را همه بلدند؛ توانایی تحویل مشکل به مسأله و پس آن گاه توانایی حل مسأله کار هر کسی نیست؛ اگر نه جای حلقه‌های فکری در صف نان‌وایی با غرناله در باره‌ی مشکل‌ها حل‌شان می‌کردیم...
پنجاه و چند نفر در گردان تکاور در حلب بودیم. لباس نظامی استحقاقی آمد؛ هشت دست. فرمان‌ده لشکر قم خودش با لباس‌ها آمد: هر کس بیش‌تر احتیاج دارد بر دارد. خجالت کشیدم بردارم؛ امام جماعت گردان بودم. پشت جبهه در طهران دولت تعلیق پی بستن با امریکا بود و باوری به جنگ در سوریه نداشت...
تعداد رزمنده‌ها و تعداد حوله‌ها نسبتش ده درویش و یک گلیم بود؛ قیچی زدیم تا به همه‌ی آن‌ها که می‌خواستند برسد، تا از جبهه‌ی حلب به عقبه‌ی دمشق برگردیم و خودمان بخریم. دولت تعلیق در ایران گویا عهدنامه آویخته بود که ما را در سوریه در شعب به زانو در بیاورد...
ابطال‌طلب‌های سکولار ایرانی به صراحت بیعت دانستن مشارکت در انتخابات در جمهوری اسلامی را مصادره به مطلوب می‌خوانند؛ براندازهای نهان‌روش...
دولت رقیب سعید جمهور حتا اگر تکرار دولت تعلیق نباشد، تشکیل دولت التقاط است؛ از نهج‌البلاغه می‌خواند و دست بازار را حاکم می‌کند، از قرآن می‌گوید و با کفار حربی موالات می‌کند...
ایران را قفس می‌خوانند تا بگویند: کلیدش در جیب ما است. آن قدر اما جسارت ندارد که بپذیرند دولت سوم کلیدند...
چپ راست‌پیچ، چپ پلاستیکی، چپ امریکایی هم‌این است که می‌بینیم؛ به چپ راه‌نما می‌زند و به راست می‌پیچد؛ نهج‌البلاغه می‌خواند و مردم را به بازار و اباحه می‌فروشد...
خاصیت آن چه دولت اصلاحات خوانده می‌شود آشوب بود؛ آرامش مردم را گرفته بودند. خودشان گفتند: هر نه روز یک بحران داشتیم؛ و ما هر صبح، آف‌تاب که بالا می‌آمد می‌پرسیدیم: ام‌روز چه داستانی را سر هم خواهند کرد...