شاهد آن که امتباورها قومیت را انکار نمیکنند هماین شرافت سادات در نزد آنها است و شاهد آن که ملیت را انکار نمیکنند استخوانهای شهیدان آنها است که هنوز از مرزهای امالقرای ایران تفحص میشود. به باور آنها اما صرف سید بودن یا ایرانی بودن برای کسی بر دیگری برتری نمیآورد...
الگوی تبلیغ محرم حرکت مخاطب به مسجد و تکیهها پای منبر مبلغ است. الگوی تبلیغ صفر حرکت مبلغ به جاده و خانهها سر سفرهی مخاطب است. هر چند در سالهای منع و متروک شدن پیادهروی کامل از خانه به عتبه، الگوی تبلیغ صفر در ایران در الگوی تبلیغ محرم گم شده است...
همیشه به طلبهها توصیه میکنم: شده یک بار در عمر پیاده از خانه تا عتبهی کربلاء بروید و در مسیر پیادهروی موسم اربعین روستا به روستا و شهر به شهر تبلیغ شریانی کنید. دست کمش آن است که در مییابید ایران همهاش قم یا طهران نیست و عراق همهاش نجف یا بغداد نیست...
فهم عرفی ولی فقیه عاقبت بهتری از فهم عرفی وصی و نبی ندارد؛ تفسیر به رأی ولی امر مسلمین...
برای پیادهروی اربعین طلبههای مدرسهی ازگل مسیر را بررسی میکرد. گفتم: از مسیر بغداد بروید و سال به سال عقب بیایید تا از مرز خسروی و از تنگهی مرصاد شروع کنید تا به شروع از خانه در طهران برسید. امروز حاج رحیم از شیخ حسن و تبلیغ طلبههاش بر جادهی بغداد به کربلاء نوشته بود...
سادهترین راه رفع طمع جورابقرمزها نسبت به شریانهای پیادهروی اربعین همبود کردن پیادهروی به مقصد کربلاء و به مقصد قدس روی آنها است. راه قدس از کربلاء میگذرد؛ پیادهروی به کربلاء همآن پیادهروی به قدس است...
مؤمنین عرفی، مسلمانهای متوسط، مذهبیهای صورتی به متشرع و متعبد و متدین چه میگویند؟ متعصب، متصلب، متحجر...
مذهبی صورتی، مذهبی سرخ را متحجر خطاب میکند؛ سنگسان؛ چه باورهای سرخش به نرخ باورهای صورتی او شل و لزج و ژلهیی نیست...
تشیع صهیونی اگر برائتی و رافضی بود که با طاغوتهای عبری و یانکی همدلی نمیکرد...
تشیع صهیونی روی دیگر تسنن صهیونی است. مخرج مشترک هر دو همدلی با کیان موقت اسرائیل است...
جورابقرمزها خوش دارند خود را برائتی بخوانند اما با نفی اربعین برائت، بلند کردن پرچم مظلومان فلسطین در بینالحرمین را بدعت میخوانند...
تشیع صهیونی عنوان روزآمد آن چیزی است که طی سالها اسلام امریکایی و شیعهی انگلیسی میخواندهییم...