در ورودی تشکل فراگیر تبلیغ گروهی طلاب، شیخ مهدی به استقبال آمده بود و شیخ دیگری هم بود و آشنا بود. گفت: من شمارهتان در گوشی را صدر-تکفیری ذخیره کردهام. خندید. گفت: البته بقیه هم نامم را فلانی-معتاد ذخیره میکنند. شیخ سالها است که ممحض در تبلیغ در اردوگاههای ترک اعتیاد است...
همهی سالهایی که سواره به زیارت کربلاء میرفتیم معنای این مصرع معروف چاووشخوانی تاریخیمان را در نمییافتم، که از چه با ما تحدی میکند؟ هر که دارد هوس کرببلاء بسمالله. تا آن سال که مسیر توانشکن قم مقدسه تا کربلای معلا را پیاده رفتیم و در هر منزل به زانو در آمدیم...
بعد اذان عشاء با سید مرتضا علوی سندی نشسته بودیم و در بارهی پیادهروی کامل و قاصر اربعین از بحرین گپ میزدیم. پی جانمایی نقطهی چاووش منامه بودیم. پرسیدم: آخرین نقطه در خروجی جزیرهی بحرین به پل حجاز به مرز عراق چه است؟ شاید انتظار شگفتی من را نداشت؛ گفت: میدان اللؤلؤ...
در صحن جنوبی مسجدالنبی به راستای مضجع که میرسیدم به راستراست میدادم و سلام میکردم. باز یکی از آن لباسشخصیهاشان اشاره کرد که بیایم و عتاب که برای چه سلام میدهی؟ گفتم: شهید افضل است یا نبی؟ گفت: نبی. گفتم: قرآن خواندهیی که شهید زنده است و تو میگویی نبی مرده است؟ گرخید...
دفعهی اولی که کتابهای خاطرات جنگ با عراق را روی میز رزمندههای تیپ اختصاصات فاطمیون در تدمر در سوریه دیدم این حقیقت رویم آوار شد که ما تمام این دو دهه باید در ادبیات مقاومت کتاب سنگر مینوشتیم و نه کتاب بستر...
ایران رایان بیرون از عیان ایران
اربیل، ایروان، استانبول برای تودههای ناملتزم به شریعت، چهارچوب ایران بیرون از ایران است؛ جایی که ایرانیها جمع هستند و زبان ایرانی است و سازوکارها ایرانی است اما حاکمیت اسلامی ایران در آن برقرار نیست.
این زیستبومهای عیان ایران بیرون از ایران پایگاه و خاستگاه پیوستار وسیعی از کنشهای اجتماعی تا امنیتی تا عمق خاک ایران بوده است و تشکلیابی و سازماندهی خیابانی زیست خلاف شریعت محمدی از این شهرها تا شهرهای ما تنها یک نمونه از آن است.
ایران بیرون از ایران البته جدای این برونبومها اسلوب درونبومی هم دارد که خارج کردن بخشی از سرزمین ایران از سیطرهی حاکمیت است؛ کاری که گروهکهای مسلح معارض تا ابتدای دههی ۱۳۹۰ شمسی میتوانستند، و برخی بلندیهای مرزی سختروی ایران را به عنوان پایگاه و اردوگاه در اختیار داشتند.
وسیعترین پهنهی ایران بیرون از ایران اما نه در محیط عیان که محیط رایان است. عمدهی مساحت محیط رایان ایران اسلامی حتا در شروع قرن تازه، بیرون از حاکمیت حکومت اسلامی است و این تجزیهطلبی علنی مدافعانی با صدای کلفت و به زبان پارسی درون مرزهای عیان ما دارد.
مدافعان ایران بیرون از ایران ماندن محیط رایان ایران به خوبی میدانند که هیچ محیط عیان و رایان بدون حاکمیتی در عالم در کار نیست، اما تا نفی حاکمیت شرعی حکومت اسلامی بر محیط رایان ایران پیشتر نمیآیند و باقی را نانوشته به حکومتهای طاغوت حریف و رقیب و سازمانها و شرکتهای آنها میسپارند.
وضعیت حکمرانی جمهوری اسلامی بر محیط رایان ایران این روزها بیش از هر چیز به حکمرانی سلطنت قاجار بر پارههایی عیان از ایران میماند که روی نقشهی کاغذی از آن ما است و روی زمین واقعیت سیطرهیی بر آن نداریم.
خلاف آنها که فضای حقیقی و فضای مجازی را دو واقعیت جدای از هم میدانند، درهمبودهگی محیط عیان و محیط رایان به سادهگی به این معنا است که وانهادن سیطره بر محیط رایان به از دست رفتن سیطرهی ما در محیط عیان ختم خواهد شد، که در پارههایی شده است.
جمهوری اسلامی در این روزها برابر یک انتخاب تاریخی است: این که میخواهد برای خوشآمد تودههای ناملتزم به شریعت و ریشو|چادریهای سستمذهب همسو با آنها به حاکمیت بر عیان ایران اسلامی بسنده کند یا سر نفی سبیل کفار حربی و بسط دارالاسلام به محیط رایان ایران را هم دارد...
شروع نیمسال از شاگردهای شیعه و نوشیعهی درس کلام تطبیقی میپرسیدم: شما تکفیری هستید؟ چشمهاشان گرد میشد: نه، استاد. پایان نیمسال هماین را از سر میپرسیدم؛ چشمهاشان ریز میشد: بله، استاد...