دانشگاه تا هنگامی که کانون ستیز با سنت ایرانی و شریعت اسلامی است نباید انتظار داشته باشد که در ایران اسلامی مرجعیت معرفتی داشته باشد...
تبعیت خط استحسان از اجتهاد ولی فقیه به شرط چاقو اگر نباشد به نرخ روز است. این گونه است که از این که استظهار اکنونی آنها از متشابهات بیان ایشان با نص محکمات بیان ایشان در یکدو هفتهی پیش نخواند اذیت نمیشوند...
همذهن و همگام شدن با ولی فقیه نیاز به اجتهاد در محکمات ایشان و بیانات ایشان دارد، اگر نه یک در میان خط استحسان و خط اجماع و خط اباحه با رسانه کردن متشابهات و مشهورات بازیمان میدهند و دلسردمان میکنند...
اگر میخواهید سیاستورزی امام سید علی حسینی خامنهیی را بفهمید، کتاب انسان ۲۵۰ ساله به قلم ایشان را بخوانید...
حلقههای میانی واقعی که تکلیفشان با فتنهی وفاق معلوم است؛ میماند حلقههای میانی قلابی که باز مقهور این موج تازه از نفاق خواهند شد و در جامعهی مدنی جعلی منتسب به آن مندمج خواهند شد...
خبرگزاری تسنیم یک نمونهی ملموس از خط استحسان است که اکنون با نمونهیی چون خبرگزاری جماران روی خط اباحه بیمرز شده است؛ پیوستار همبستهی عرفیسازی شرمنده تا درنده...
بنیادگراها با یک مویز گرمیشان میکند و با یک غوره سردیشان میکند. شریعتمدارها در جهاد با عرفیسازها اما نفس طویل دارند...
اهل احتجاج اگر باشی برای دفاع از حکومت الاهی حجت شرعی شخصی خودت را داری، چه رسد به این که با خطاب فصل ولی امر مسلمین هم گروکشی کنی...
این روزها واژهی وفاق در محیط پارسی کمابیش همآن معنایی را میدهد که سالها واژهی تطبیع در محیط عربی داشته است...
ریشو|چادریهای مقوا از قر دادن پرستارها و پزشکهای مدرن بالای سر مریض و میت مسلمان در روزهای همهگیری بیماری دفاع میکردند. پیشتر آنها را مؤمن عرفی و مسلمان و متوسط و شیعهی یواش میخواندیم و مذهبی صورتی شاید برای نخستین بار در آن غائلهی در خطاب به آنها به زبانها آمد...
این بالا و پایینها و فراز و نشیبهای جمهوری اسلامی است؛ سنتی که میان نهضت و بدعت دست به دست میشود. اگر نه انقلاب و نهضت لا یمسه إلا المطهرون است...
آمار علف کشیدن و عرق خوردن و رل زدن و زنا دادن و کفر گفتن در هماین آکادمیهای دولتی طهران را هم اگر گرفته باشید میدانید که معصوم خواندن دانشجوی دانشگاه مدرن ژاژ خاییدن است...