بیعت با امام گاه با طشت هم بوده است؛ بیعت با امام هیچ گاه با ساز نبوده است...
واسپاری مراتب سخت نهی از منکر به حلقهی حاکمیت برای وحدت رویه در اعمال آن است؛ نه این که حلقهی حاکمیت آن را از دست حلقههای میانی بگیرد و در گنجهی مصلحت بگزارد...
تا هنگامی که نظام قضائی جمهوری بر اساس بنیانهای حقوق عرفی و نه فقه شرعی کار میکند انتظار اقامهی تام احکام الاهی در آن کمابیش گزافه است...
هر شیعهی راستکیش رافضی و برائتی است؛ رافضی و برائتی خواندن جورابقرمزهای شتام جفای به این واژهها است...
موهنترین بخش این مراسم لغو و هزل و هجو عمرکشون نامیدن آن به نام نامی اسوهی حیا و عفت و ادب است...
منطق برگزاری عمرکشون منطق غدیر و عاشوراء و اربعین نیست؛ منطق چهارشنبهسوری و سیزدهبهدر و خزپارتی است...
عمرکشون یا عمرترکون گرفتن شناسهی بنیادگرایان شیعی است و نه شریعتمدارهای شیعی...
تشیع صهیونی را به لعن نکردن طاغوتهایی از سنخ اسرائیل و انگلیس و امریکا میتوان شناخت...
پس از دو سال رهایش اقامهی سخت حجاب و جهش برهنهپوشی و هرزهگردی در ایران اسلامی در پسآی آن اکنون میتوان گفت هماین کار سخت ترمز جنبش فواحش و خیزش لختی و پویش پتیاره بود؛ اگر نه چه پیش و چه پس از غائلهی ژینا اثری از کار فرهنگی کارشناسی درازمدت کارگزاران صورتی نظام دیده نشد...
جنبش فواحش، شورش هرزه، پویش پتیاره، خیزش لختی، بلوای بیناموس مصداق میدانی آن حدیث بود: ابلیس لشکری شدیدتر از زن و خشم ندارد؛ سلیطههای دریده، فمنیستهای درنده، سکولارهای هار...