eitaa logo
فتحِ روایت
308 دنبال‌کننده
48 عکس
26 ویدیو
0 فایل
ارتباط @Rezayeto
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼بدن شهیدی که هیچ خانواده ای به دنبالش نیامد🌼 یادی کنیم از شهید محمد تیموریان، فرمانده گردان یا رسول لشکر ۲۵ کربلا مازندران خیلی امام رضایی بود....دوستانش می گفتند: بعد هر عملیات، اول می رفت پابوس آقا علی بن موسی الرضا (ع) بعدش هم می رفت به دیدار خانواده اش تو شهرستان آمل.. تو یکی از این سفر‌ها توفیق زیارت امام رضا (ع) نصیبش نمیشه و به قول خودش: با دست خالی رفتم به دیدار خانواده... تو همون سفر به مادر قول می ده که با هم برن زیارت امام رضا (ع).... مادر هم خیلی خوشحال میشه.... اما چندی نمیگذره که خبر میارن عملیات بدر در حال آغازه.. محمد باید در عملیات شرکت میکرد... با مادر صحبت میکنه: مادرجان باید به عملیات برم ... بهت قول میدم قول میدم به محض اینکه از عملیات برگشتم دستتو بگیرم و به مشهد ببرم مادر گلایه میکنه: محمد مگه قرار نبود تو همین سفر با هم به مشهد بریم. محمد بارها و بارها دست مادر رو میبوسه و مادر و راضی میکنه.. مادر هم بهش میگه محمد جان قول دادی ها... قول دادی بعد از عملیات من رو به زیارت امام رضا (ع) ببری محمد هم میگه: مادر جان اگه سرم بره قولم نمی ره.... محمد عازم جبهه میشه، در عملیات بدر شرکت می کنه و تقدیر اینگونه بود که عملیات بدر آخرین نمایش رزم فرمانده گردان یا رسول (ص) لشکر ۲۵ کربلای مازندران باشه. خبر شهادت محمد تیموریان رو به خانواده و اهالی شهرستان آمل رسوندند. اهالی شهر مقدمات رو برای تشییع باشکوه شهید آماده کردند، همه منتظرند اما اتفاق عجیبی می‌افته... بدن مطهر شهید به شهرستان آمل نمیاد... خبر می‌گیرند تماس می‌گیرند... بچه های تعاون لشکر اعلام می‌کنند: همه ابدان مطهر شهدا را به شهرستان‌ها فرستادیم بدنی در معراج الشهدای اهواز نیست. یعنی چه اتفاقی افتاده؟! خبر می‌گیرند ارتباط می گیرد. خبری می رسه... از معراج الشهدای مشهد. از معراج الشهدای مشهد خبر میرسه که یک شهیدی رو آوردند که هیچ خونواده ای به دنبالش نیومده....احتمالا به اشتباه به مشهد ارسال شده، همین الان از خانواده شهید تیموریان بخواین خودشونو به مشهد برسونند تا شهید رو شناسایی کنند. اگر شهید خودشونو شهید رو ارسال کنیم به شهرستان آمل. مادر شهید عازم مشهد میشه اول میره حرم آقا علی بن موسی الرضا (ع) امام رضا رو سیر زیارت میکنه بعد هم راهی معراج الشهدای مشهد میشه.. مادر کنار بالین شهید، پارچه رو کنار می زنه، فقط یک صدا میاد، این محمد منه.... خودش قول داده بود بعد عملیات منو زیارت امام رضا ببره... نمیدونم شاید محمد تیموریان هم با زبون بی زبونی گفت:مادرجان نگفتم سرم‌بره قولم نمیره آخه قولشو از یکی گرفتم که خیلی مهربونه. السلام علیک یا امام الرئوف السلام علیک یا علی بن موسی الرضا به نقل از سردار باقر زاده در کتاب کبوتران حرم به قلم: فتح روایت @fathe_revayat
🌹🌹یک شهید با دو مزار..🌹🌹 ✍چقدر زیبا معشوقش را دیدار کرد مهرداد رو میگم...شهید مهرداد نعیمی... شب ۱۳ رجب، لحظاتی قبل از اذان، حین تلاوت قرآن... خمپاره ۶۰ عجب صیاد ماهری است.چنان بر قلب نازنین مهرداد فرود آمد که از فرط خوشحالی دیدار مولایش حسین بن علی(ع) در پوست خود نگنجید.. پاره پاره های بدنش را همانجا به اجبار در طلایه به خاک سپردند و نیمه سالم بدنش را هم کفن پیچ کردند و به یادگار به زادگاهش صومعه‌سرا فرستادند. آری عجیب است. شهیدی با دو مزار. مزاری با گوشت پاره های بدنش در طلاییه و مزاری با نیمه سالم بدنش در صومعه سرا و از آن عجیب تر زمانی بود که به سراغ وصیت نامه اش رفتند. مهرداد در وصیت نامه اش این گونه با خدا نجوا کرده بود.. خدایا دوست دارم بدنم در راه تو هزار تکه شود تا هر تکه آن بخشی از گناهم را با خودش بشوید السلام علیکم یا اولیا الله کتاب کرامات شهدا/ جلد اول/ ابراهیم رستمی کانال فتح روایت @fathe_revayat