هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد.
شهید #زین_الدين
به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و همه شهدا صلوات.🌷
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
Kumayl-halawaji.m4a
15.33M
#دعای_کمیل
با صدای اباذری حلواجی
شادی روح شهدا صلوات.🌷
@fatholfotooh
#خادم_شهید
سلام علیکم
بسم رب الشهدا والصدیقین
خادم شهید سعید طهماسبی قطعه ۲۸
جمعه۲۹ دیماه
ساعت ورود ۱۰:۴۵
ساعت خروج ۱۱:۳۶
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام خانم صباغیان جان وقت بخیر
امروز ۲۹ دی ماه ساعت ۱۰:۴۵ رفتم قطعه ۲۸ سرمزار شهید سعید طهماسبی
خیلی ازتون تشکر میکنم
خدا حاج آقا صباغیان رو با امام حسین ع و یارانشون محشور کنه
شهدا خیلی غریب هستند😭😭🖤
▫️در تابلو باز بود طبق شرح وظایف اول عکس گرفتم. قفل نداشت. قسمت شیشه اش خراب هست، شل بود. کم مونده بود شیشه اش بیفته بشکنه
وسایل داخل آن رابیرون گذاشتم و داخل آن را تمیز کردم
▫️توری راشستم گذاشتم خشک شد سپس پهن کردم. ( یک مقدار تمیز شد اما انگار چربی داره)
▫️عکس شهید را تمیز کردم
▫️ همه وسایل را مثل قبل چیدم
▫️مزار شهید راشستم ودستمال کشیدم
▫️مزارهای همسایه شهید را هم شستم.
شادی روح چهارده معصوم و شهدای اسلام از ابتدای خلقت تا ابد صلوات😍❤️🌺
🕊سلام علیکم
زیارت قبول 💐
خدا خیرتون بده
اولین توفیق خادمی قبول باشه. الهی اسمتان جزو خادمین امام مهدی ثبت شود و نسل مهدوی داشته باشید.
شفاعت و دعای خیر، حواله شهید برای برکت زندگی تان💐
@fatholfotooh
شور1.mp3
14.85M
🍃 شور
🎵 شهدا...
خاطرات دهه هشتاد و نود در فتح المبین و طلائیه
🎤 شیخ داوودهاشمپور
لبخندی برای مادر
مادر شهید رضا کریمی🌷
من شش پسر و چهار دختر داشتم؛
پسرم ۱۰ سال داشت که پدر و یکی از خواهرانش به شدت بیمار شدند. پدرش توان کارکردن نداشت و من هم در مخارج زندگی به مشکل برخوردم. رضا سنگ صبورم بود. یک شب درحالیکه ناراحت بودم با او درد و دل کردم و گفتم که پدرت نمیتواند برای مدتی کار کند، من نمیدانم مخارج زندگی را از کجا بیاورم. او با لبخند به من گفت: مادر جان، غم این چیزها را نخور. او هرروز به بازار میرفت و آدامس می فروخت و نان آورخانه بود و دست پُر به خانه برمیگشت تا زمانی که پدرش دوباره سلامتی خود را به دست آورد.
ما در افغانستان زندگی میکردیم و به من گفتند که زن عموی تو فوت کرده. مردم برای دیدار با من به منزلمان می آمدند. بعد فهمیدم پسرم رضا شهید شده. گفتند که او را در ایران خاکسپاری می کنیم. گفتم که ۱۰ سال است که فرزندم را ندیده ام. از افغانستان به ایران آمدیم.
زمان شنیدن خبر شهادتش، برف سنگینی در افغانستان باریده بود. به من گفتند که ماه است رضا را در سردخانه نگه می دارند. برای من مادر خیلی سخت بود که فرزندم، در سردخانه باشد و من در خانه ای گرم. سه شبانه روز در برف میخوابیدم و خانواده مرا به سختی داخل خانه می آوردند، اما من بازهم به داخل برف می رفتم و گریه می کردم.
😭 بالاخره فرزندم را ملاقات کردم. چهره اش ذره ای تغییر نکرده بود، زیباتر و نورانی تر هم شده بود. به او گفتم: خوش غیرت آخه چرا مرا تنها گذاشتی؟ ناگهان دیدم لبخندی به من زد. با دیدن آن صحنه بیهوش شدم. بعدها در عالم رویا پرسیدم: فرزندم کجاست؟ گفتند: برای سربازان امام زمان آذوقه میبرد.
@fatholfotooh
♦️بیانیه سپاه پاسداران در پی حمله رژیم صهیونیستی به دمشق
🔹روابط عمومی کل سپاه: بار دیگر رژیم ددمنش و جنایتکار صهیونیستی اقدام به تجاوز به شهر دمشق پایتخت کشور سوریه نمود و طی حمله هوایی جنگنده های رژیم متجاوز و غاصب تعدادی از نیروهای سوری و ۴ تن از مستشاران نظامی جمهوری اسلامی ایران به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
اعلام اسامی ۴ شهید و مستشار سپاه در دمشق 🌷🌷🌷🌷
🔹روابط عمومی کل سپاه: حجتالله امیدوار، علی آقازاده، حسین محمدی و سعید کریمی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.