#خادم_شهید
سلام و عرض ادب خدمت خواهر گرامی
امروز (۲۰ بهمن) به شکرانه خدا تونستم به مزار سه شهید بروم
و انجام وظیفه شد
التماس دعا
مزار حاج آقا صباغیان هم رفتیم
🕊سلام علیکم 🌸
خدا قوت
زیارت قبول
الهی خدا همه خیرهایی که در عالم هست براتون مقدر کند💐
خدا از خواهری کم تون نکنه
خدا رحمت کند پدر و مادرتان رو💐
@fatholfotooh
#خادم_شهید
🕊
زیارت قبول
خدمت شهدا ان شاءالله باقیات الصالحاتتان باشد💐
@fatholfotooh
📸۲۷ بهمن؛ سالروز شهادت شهید محمدحسین یوسف الهی
🔹سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در بخشی از وصیت نامه خود خطاب به همسرش خواسته بود که در کنار مزار شهید یوسف الهی به خاک سپرده شود.
🔹شهید محمد حسین یوسف الهی، فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان بود که در سال ۱۳۶۴ و در ۲۴ سالگی به شهادت رسید.💔
@Modafeaneharaam
12.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #صلوات_شعبانیه
🌙 صلوات شعبانیه
💠 در یادمان های دفاع مقدس
🔻از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است:
مستحب است در ماه شعبان، هر روز هنگام ظهر شرعی، و نیز شب نیمه شعبان خوانده شود .
▫️تهیه شده در ستاد مرکزی راهیان نور کشور
⬇️دریافت نسخه با کیفیت
🎞 مرکز چندرسانه ستاد مرکزی راهیان نور کشور
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
🗓 یکشنبه ٢٩ بهمن ماه ١۴٠٢
🔻 گزیدهای از کتاب #نردبان_سعادت، تلخیص و تحریر کتاب #معراجالسعادة علامه ملا احمد نراقی را در روزهای یکشنبه دنبال کنید:
🔸امام باقر علیهالسلام می فرماید:
♦️ من از کسی که در کارهای دنیاییاش تنبلی میکند، بدم میآید و کسی که در امور دنیایی تنبلی کند، در امور آخرتی تنبلتر است.
📚 نردبان سعادت، ص ۳۲۶
(تلخیص و تحریر کتاب معراجالسعادة)
🔻مناسبتها:
🔹 قیام مردم تبریز به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای قم؛ ١٣۵۶ش.
🔹 روز اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
هدایت شده از مجموعه گرا
منشور پرسشگری.pdf
حجم:
669.6K
📄 #عملیات_کنید | منشور پرسشگری
🔺چهل سوال برای جلسهای جدی با نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی
🔸 شما میتوانید با استفاده از این ۴۰ سوال، صلاحیت نامزدهای انتخاباتی شهرتان را محک بزنید.
🔻 نسخه مخصوص چاپ و انتشار مجازی
🌐 #شبکه_گرا
🆔 @geraa_ir
هدایت شده از مجموعه گرا
هدایت شده از مجموعه گرا
دموکراسی در روز روشن.pdf
حجم:
10.56M
هدایت شده از حبیب احمدزاده
انسان فرزانه کسی است که :
همچون طبیعت سود میرساند بدون انتظار سپاس
کارها را به پایان میرساند بدون ادعای برتری
پیروز میشود بدون توسل به زر و زور و تزویر و بدون نمایش پیروزمندی
از متن حکمت تائو (لائوتسه)
تک تک این افرادی که در عکس میبینید همگی از دوستان من هستند در زمان جنگ و این عکس را خود من از انان گرفتم در کفیشه ابادان ، در منزل رفیق هم سنگرمان و برادر دوشهید تا ان موقع از جنگ ، عزت نصاری معروف به خانه قبر مهاراجه هندی ،
دقیقا دو روز قبل از شروع عملیات والفجر هشت یا فاو در بهمن ماه سال هزار و سیصد و شصت وچهار ،
هر کدام از اینان که در حال خوردن پفک نمکی هستند داستانی دارند که برای من کم از داستان رییسعلی و میرزاکوچک خان نیست .
از سمت چپ نشسته حسین جلی ، فرمانده یک گروهان زرهی ، اسمش را گذاشته بودم ،( اینجن جو) یا همان جو سرخپوسته داستان هاکلبری فین ، شش ماه با یک تانک عراقی غنیمتی دزدی شده از سپاه در ابادان چرخ میخورد تا یک دکل خیلی مهم دشمن را با دوستاش برایمان زدند ..
دومی نشسته از چپ با ژاکت سبزرنگ یک نیروی اعزامی که بچه های محلی بهش به شوخی میگفتن گرگعلی (البته به همه نیروهای اعزامی از دیگر شهرستان ها میگفتند گرگعلی و با نام کوچک به ترتیب حسین گرگعلی ، ممد گرگعلی ، همایون گرگعلی )
اولین نفر نشسته و پا دراز کشیده ، احمد پاکدامن است که یک ماه نیست از اسارت ازاد شده با یک دست قطع و چشمانی که به زور میدیدند و دوباره برگشته به جبهه و از فردا ، کمک ما دیدبانها بیسیم چی شده و در عملیات شرکت میکند ( او نمیداند که بجای شهادت خودش ، سه سال بعد پدرش برای اولین بار از دبی برای دیدن او بعد از ازادی از اسارت به ایران میاید و در هواپیمای ایرباس مورد اصابت دو موشک از ناو وینسنس امریکا قرار گرفته و جسدش ناپدید خواهد شد .
دومین نفر دراز کشیده و پا دراز کرده از همان چپ ، علیرضا واحدی معروف به امیر ، که از کودکی با هم بزرگ شدیم یکی از دیده بانهایی که دو روز بعد تمام ستونهای پنجاه تایی و صدتایی زرهی بر دشمن که از روی جاده بصره _فاو انسوی رودخانه برای قیچی کردن بچه ها در حرکت بودند چنان منهدم میکرد که هرگز دستشان به یگانهای خودی نخواهد رسید و همین منطقه دشمن جلوی شهر ابادان ، در جاده سیبه _ البحار گورستان صدها تریلی و ایفا خواهد شد.
سمت راست کنار تلویزیون قدیمی ، محمدرضا زهیری است که با عصا و یک زانوی کاملا خرد شده از عملیات یکسال پیشتر در گرمای تابستان منطقه چنگوله دوباره به جبهه برگشته ، پیکرش بین خط نبرد ایران و عراق خونین ومالین افتاده بود و تک تیرانداز عراقی او را طعمه کرده بود و سمت چپ او با بارانی ضد شیمیایی سبز رنگ احمد نوید پور است که نفربر در ان گرمای چنگوله رادیات بجوش امده وسط چشم عراقی ها برداشت و از خط خودی زد جلو محمد رضا را پرت کرد بالای نفربر و دمپایی خودش که جا مانده بود را هم برگشت و زیر رگبار عراقی دوباره برداشت و الفرار که نکند ان همه عراقی فکر کنند از ترس اونها وسط ظهر گرما دمپایی اش را جاگذاشته و دوباره از سمت چپ من جاسم بن رشید کوچکترین عضو گروه با سیزده چهارده سال سن که بچه تخس و باهوش قبضه چی های خمپاره انداز شهر بود و بعد هم که دیده بانی و تانک و ...و وسط و بالا اونی که با لباس سفیدتر داره چشم به دوربین من ، پفک قورت میده ، محمود اغاجری که برادرش احمد دو سال پیش رییس بهداری جبهه ابادان بود و در حمله خرمشهر شهید شد و خود محمود که یک فرمانده تانک معرکه ست و اخرین نفر بالا سمت راست احمد علیپور که قبل از جنگ خودش همکلاسی و پدرش معلم انگلیسی ام ، چند روز قبلتر از این عکس که گوشه ای گریه اش را در تنهایی دیدم یک خاطره از دعواکردن بسیار شدیدش سر دیر رسیدن خواهرش از مدرسه به خانه برایم تعریف کرد و سیلی که نثار خواهر کرده بود و بعدتر که خانواده متوجه شدند که این خواهر کوچکتر سرطان خون داشته و اصلا نمیتوانسته در مسیر تندتر حرکت کند و این بعد از مرگ خواهر با انکه زن و یک دختر کوچولو داشت هنوز سر ان سیلی بناحق به خواهرش سخت عذاب میکشید و به غم فرو رفته و چشم هایش اشک بار میشد .تا لحظه شهادت خودش در همین عملیات دو روز بعد در ان سوی رودخانه که ترکش از بازوی چپ وارد قلبش شد
این عکس را من گرفتم
از یک مشت ادم بی ادعا
ولی برای من با تمام بدی ها و خوبی هایشان حتما فرزانه
چرا ؟
چون خودشان بودند ، خود خودشان