eitaa logo
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
509 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
187 فایل
پرورش جوانان خداجوی بسیجی، فتح الفتوح امام خمینی است. مقام معظم رهبری یاد مسئول گروه تحقیقاتی فتح الفتوح؛ حاج محمد #صباغیان که انتظار بر شهادت را رسم پرواز می دانست، صلوات.🌷 مدیر گروه @fathol_fotooh نذر صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات شهیده ۹۷ 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 قسمت 6️⃣2️⃣ فصل پنجم بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه محرم و صفر توی خانه خودم، روضه حضرت عباس (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام)و علی اکبر (علیه‌السلام)بگذارم و خانه ام را سیاه پوش کنم. سال های سال، مستاجر بودیم و یک اتاق بیشتر در دستمان نبود. بعدش هم که خانه شرکتی به ما دادند، بابای بچه ها راضی به این کار نبود. جعفر حتی از اینکه من تمام ماه محرم و صفر را سیاه می پوشیدم ناراحت بود، من هرچی بهش می گفتم که من نذر کرده امام حسین ام و باید تا آخر عمر، محرم و صفر سیاه بپوشم، او با نارضایتی می گفت: مادرت نباید این نذر را تا آخر عمر می کرد. یک شب از شب های محرم خواب دیدم درِ خانه شرکتی، بزرگ شده و یک آقایی با اسب داخل خانه آمد. آن اقا دست و پایش قطع شده بود با یک چوبی که در دهانش بود، به پای من زد و گفت: روسری ات را سبز کن. من میخواستم جواب بدهم که نذر کرده هستم و باید این دو ماه را سیاه بپوشم، اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اصغر حسین، روسری ات را سبز کن.. این را گفت و از خانه ما رفت. با دیدن این خواب فهمیدم که خدا و امام حسین راضی نیستند که من بدون دو ماه سیاه بپوشم. خواب را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت: حالا که شوهرت راضی نیست و ناراحت است، روسری سیاه را دربیاور. خودش هم رفت و برای من روسری سبز خرید. سفر به مشهد برای من مثل سفر به کربلا بود، دخترم زینب هم که برای اولین بار مسافر امام رضا (علیه‌السلام) شده بود، سر از پا نمی شناخت. من بارها و بارها برایش قصه رفتنم به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را گفته بودم؛ از قبر شش گوشه حسین (علیه‌السلام)، از قتلگاه، از حرم عباس (علیه‌السلام). زینب هم شیفته ی زیارت شده بود. او می گفت: مامان، حاضر نیستم در مشهد یک لحظه هم بخوابم. باید از همه برای زیارت استفاده کنیم. زینب در حرم طوری زیارت نامه میخواند که دل سنگ آب می شد. زن ها دورش جمع می شدند و زینب برای آنها زیارت نامه و قرآن می خواند، نصف شب در مسافرخانه مرا از خواب بیدار می کرد و می گفت:مامان، پاشو، اینجا جای خوابیدن نیست، باید به حرم برویم. من و زینب آرام و بی سروصدا می رفتیم و نماز صبح را در حرم می خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن قرآن و زیارت مشغول می شدیم، زینب از مشهد یک سری کتاب های مذهبی خرید؛ کتاب هایی درباره علائم ظهور امام زمان (عجل الله ) . کلاس دوم راهنمایی بود، اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودند، عروسک های کاغذی داشتند. روی تکه های روزنامه عکس عروسک را می کشیدند و آن را می چیدند و با همان عروسک کاغذی بازی می کردند. یک بار که زینب مریض شده بود، برای اولین بار یک عروسک اسباب باز ی برایش خریدیم. مینا و مهری و شهلا عروسک نداشتند. زینب عروسک خودش را دست انها میداد و می گفت: این عروسک مال همه ماست. من یک سرویس غذاخوری اسباب بازی برای همه دخترها خریده بودم، ولی عروسک را برای زینب که مریض بود گرفته بودم. اما او به بچه ها می گفت: عروسک را برای ما خریده اند. بعد از برگشتن از مشهد، زینب کتاب هایی را که خریده بود به مهری و مینا داد. او می خواست با دادن این سوغاتی باارزش، آنها را در سفر و زیارتش شریک کند. ادامه دارد...
مسابقه ۱_ پاداش مجاهد شهید در راه خدا بزرگتر از پاداش نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد همانا فرشته ای از فرشته هاست. ۲_ حکمت ۴۳۵ خدا در ِ را بر بنده نمی گشاید که درِ فزونی نعمت ها را بر او ببندند و درِ را بر روی او باز نمی‌کند که درِ اجابت کردن را بگشاید و درِ را باز نگذاشته که درِ آمرزش را بسته نگه دارد. ۳_ حکمت ۳۶۰ شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد گمان بد ببری چرا که برای آن می توان داشت. ۴_ حکمت ۱۱۸ از دست دادن اندوهبار است. ۵_ حکمت ۱۲ ناتوان ترین مردم کسی است که در ناتوان است و از او ناتوان تر آنکه دوستان خود را از دست بدهد. ۶_ حکمت ۶۹ اگر به آنچه که می خواستی نرسیدی از آنچه هستی نگران نباش. ۷_ حکمت ۸۷ در شگفتم از کسی که میتواند کند و ناامید است. ۸_ حکمت ۱۲۳ خوشا به حال آن کس که خود را می شمارد و کسب و کار او پاکیزه است و جانش پاک و نیکو است که مازاد بر مصرف زندگی را در راه خدا بخشش می کند و زبان را از باز می‌دارد و آزار او به مردم نمی رسد و سنت پیامبر او را کفایت کرده و بدعتی در دین خدا نمی گذارد. ۹_ حکمت ۱۶۲ آن کس که خود را دارد اختیار آن در دست اوست. ۱۰_ حکمت ۲۱۲ یکی از حسودان عقل است ۱۱_ حکمت ۲۲۵ شگفتا که از سلامتی خود غافل مانده‌اند. ۱۲_ حکمت ۳۷۸ کانون تمام عیب ها و مهارت است که انسان را به سوی هر بدی می کشاند. ۱۳_حکمت ۲۴ از به فریاد مردم رسیدن و آرام کردن مصیبت دیدگان است. ۱۴_حکمت ۵۴ هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون نادانی نیست. هیچ ارثی چون و هیچ پشتیبانی چون نیست. ۱۵_ حکمت ۲۰۴ ناسپاسی مردم تو را از. باز ندارد زیرا هستند کسانی بی‌آنکه از تو سودی برند تو را می ستایند چه بسا آنان برای تو سودمندتر از ناسپاسی ناسپاسان باشد. ۱۶_ حکمت شماره ۲۵۷ راه های شاد کردن دیگران ای كميل! خانواده ات را فرمان ده كه روزها در به دست آوردن بزرگواری، و شبها در رفع نياز خفتگان بكوشند، سوگند به خدایی كه تمام صداها را می شنود، هر كس دلی را شاد كند، خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد كه به هنگام مصيبت چون آب زلالی بر او باريدن گرفته و تلخی مصيبت را بزدايد چنانكه شتر غريبه را از چراگاه دور سازند. @fatholfotooh کانال فتح الفتوح خانم ها