eitaa logo
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
513 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
182 فایل
پرورش جوانان خداجوی بسیجی، فتح الفتوح امام خمینی است. مقام معظم رهبری یاد مسئول گروه تحقیقاتی فتح الفتوح؛ حاج محمد #صباغیان که انتظار بر شهادت را رسم پرواز می دانست، صلوات.🌷 مدیر گروه @fathol_fotooh نذر صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
5ace0e08f7927fb4249ef6cc_-3989124088857670341.mp3
2.82M
حاج آقا على اکبرى👆 🔻 " رفتار مؤمن پس از ماه مبارک مراقبت، محافظت، بهره برداری انتشار این مطلب هدیه به روح شهید (حج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز آقا علیه السلام بود و رمز ما یا ابوالفضل علیه السلام. محل کارمان هم بود. اولین شهید کشف شد. شهید « »، گردان امام محمدباقر علیه السلام ، گروهان حبیب و از بچه های کاشان. گفتیم اگر شهید بعدی هم اسمش ابوالفضل بود، این جا گوشه ای از حرم آقا ابوالفضل (علیه السلام) است. رفتم پشت بیل و زمین را کندم که بچه ها پریدند داخل چاله. خیلی عجیب بود. یک دست شهید از مچ قطع شده که داخل مشتش، جیره های شب عملیات (پسته و ...) مانده بود. آب زلالی هم از حفره خاکریز بیرون می ریخت. گفتیم آب از قمقمه ای است که کنار پیکر شهید است؛ اما قمقمه خشک خشک بود. با پیدا شدن پیکر، آب قطع شد. وقتی پلاک شهید را استعلام کردیم، دیگر دنبال آب نبودیم، جواب را گرفتیم. 👈 شهید « » گردان امام محمدباقر علیه السلام گروهان حبیب که او هم بچه کاشان بود. شادی روح این دو و همه شهدای دفاع مقدس بویژه شهدای منطقه ، صلوات.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در سال ۷۳ تعدادی از  را به معراج شهدا آوردند. در همان شب یکی از کارکنان معراج در خواب می بیند که فردی به او می گوید: « من یکی از شهدای گمنامی هستم که امشب آورده اند. سال هاست که خانواده ام خبری از من ندارند. شما زحمت بکش و برو مدارکم را که شامل پلاک، کارت و چشم مصنوعی من است و داخل کیسه ای گلی به همراه پیکرم می باشد، بردار و بگو که مشخصات مرا ثبت کنند.» بعد از این که این برادر خوابش را بازگو می کند، کسی تحویلش نمی گیرد، اما با دیدن مجدد این خواب و با اصرار او، پیکرهای شهدا بررسی می شوند و در کنار یکی از اجساد، کیسه ای پیدا می شود که با گل همراه بود و برادران تفحص چون احتمال داده بودند از خاک شهید است، ضمیمه جسد کرده بودند. چیزهایی که شهید گفته بود، درون آن بود. بعد از شناسایی جسد، معلوم شد که ایشان در سال ۶۵ مفقود الاثر شده است و در سال ۶۱هم یکی از چشم هایش را از دست داده بود. شادی رو شهدا .🌷
نه اینکه اهل نماز جماعت و مسجد نباشد، بلکه گاهی همینطوری به قول خودش برای خنده، بعضی از بچه‌های ناآشنا را دست به سر می‌کرد. یک بار همین کار را با یکی از دوستان طلبه کرد، وقتی صدای اذان بلند شد آن طلبه گفت: «نمی‌آیی برویم نماز⁉» پاسخ می‌دهد: «نه، همینجا می‌خوانم» آن بنده خدا هم کمی از فضایل نماز جماعت و مسجد برایش گفت. اما او هم جواب داد: «خود خدا هم در قرآن گفته:«ان‌الصلوه تنهاء...» تنها، حتی نگفته دوتایی، سه‌تایی.😁 طلبه که فکر نمی‌کرد قضیه شوخی باشد یک مکثی کرد به جای اینکه ترجمه صحیح را به او بگوید، گفت:«گفته، تن‌ها» یعنی چند نفری، نه تنها و یک نفری ... بعد که فهمید سرکار بوده هردو با خنده برای اقامه نماز به حسینیه رفتند 🍃🌿🍃🌿🍃🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فتح الفتوح: حاجیه خانم حلیمه خاتون خانیان، شهید سیدحمزه و 🌷 داود، ابوالقاسم، کاظم و کریم سجادیان، پس از سال‌ها مجاهدت و مقاومت به علت بیماری و کهولت سن به همسر و فرزندان شهیدش پیوست. سیدحمزه سجادیان در سال ۶۵ در منطقه و در عملیات کربلای پنج، شهید سیدابوالقاسم سجادیان در سال ۶۲ در عملیات ، شهید سیدکریم سجادیان در سال ۶۱ در منطقه  در عملیات والفجر مقدماتی و شهیدان سیدکاظم و سید داوود سجادیان در سال ۶۱ در عملیات  که منجر به آزاد سازی خرمشهر شد، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. شادی روح شهیدان و حاجیه خانم .🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 شهید حمید (حسین) ، فرزند اکبر، متولد سال 1345 در شهر خانوک از توابع استان کرمان، با آغاز جنگ تحمیلی و فرمان بسیج از سوی امام خمینی(ره) مدرسه را رها کرد و راهی دانشگاه عشق (جبهه) شد. در عملیات ، یک شب مانده به آزادی خرمشهر به آسمان حضرت دوست نقب زد. شهید «حمید عرب نژاد» در این عملیات مفقودالاثر و پس از ۲۴ سال به عنوان « » بر دوش مردم روزه دار تشییع و در دفن شد.   آقای یزدی زاده از اهالی کاظم آباد (35 کیلومتری کرمان) می‌گوید: شبی داشتم از تلویزیون مراسم تشییع شهدا را نگاه می‌کردم. دلم گرفت و حال عجیبی به من دست داد. با خودم گفتم کاش من هم در جمع این مردم برای تشییع و خاکسپاری شهدا حاضر بودم و با همان حال خوابیدم. در عالم خواب، همان تشییع با شکوه را دیدم ولی با عظمت تر، پس از تشییع، یک برادر پاسدار آمد و گفت: با شما کار دارند. وقتی رفتم، به من گفتند: شما باید خاکسپاری شهدا را انجام دهی.... ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ...زیر لب شروع کردم به خواندن اشعاری پيرامون امام حسین (ع) و گودال قتلگاه و همزمان شهدا را درون قبر قرار می‌گذاشتم. سومین شهید را که گذاشتم، یکباره متوجه شدم قبر روشن و به اندازه یک اتاق بزرگ شد. چند لحظه بعد شهید بر تختی نشست. ترس بر من غلبه کرد؛ خواستم از قبر بیرون شوم و یک دفعه به خودم آمدم و گفتم که شهید که ترس ندارد. برگشتم. شهید به من گفت: «همان شعر‌هایی که زمزمه می‌کردی بخوان». من می‌خواندم و او سینه می‌زد. پس از چند لحظه گفت: «از تو یک خواهش دارم. من هستم، بچه خانوک. باید بروی به پدرم بگویی که من در اینجا دفن هستم و .» تأکید کرد که حتما بروم و در مقابل به من قول شفاعت داد. از خواب بیدار شدم، گریه می‌کردم ساعت یک و نیم بامداد بود. خانمم بیدار شد. برای او خوابم را تعریف کردم . ادامه دارد...
☝️ ‍ ‍ 🕌🕌🕌🕌 یه مدینه ، یه بقیعه یه امامی که حرم نداره. .😢 🎙حاج محمود کریمی به مناسبت سالروز توسط آل سعود و وهابیت لعنت الله علیه ‍ ‍
✅ او به شهادت خود یقین داشت ... 🌸 زمانی که به زیارت کربلا و مکه رفتیم، خواستم لباس آخرت (کفن) بگیرم، او گفت: «من نیازی ندارم؛ شما اگر می‌خواهید برای خودنان تهیه کنید.» او به شهادت خود یقین داشت. 🌸 بارها می گفت : حالا فرصت جهاد پیش آماده است چرا از آن استفاده نکنیم! اگر در این مسیر به درجه شهادت برسیم چه بهتر ولی حتی اگر به درجه جانبازی هم نایل شویم باز هم در این فرصت جهادی که خدا به ما داده است پیروزیم و با رفتن خود به عنوان مدافع حرم حداقل توانسته ایم تکلیف خود را در این مسیر درست انجام دهیم. 🌸 نصف شبی همراه با حسینعلی گلزار شهدای رشت و بالای سر قبر شهید سید مسافر رفتیم. حسین از این شهید که همرزمش بود خیلی تعریف کرد و برگشت به من وصیت کرد: وقتی شهید شدم من را در همین جایی که ایستاده‌ام دفن کنید. اینجا جای من است! مطمئن باشید کنار شهید مسافر جای من است و خالی می‌ماند. ؛ سومین سالگرد شهادت 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ 👉 @AlamdarKomeil 👈
هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد شهید #رضا_حاجی_زاده به خیر؛ مراسم عروسی ما به خواست خودمان نیمه شعبان در مسجد برگزار شد و من حجاب کامل داشتم. جالب است برایتان بگویم وقتی فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری؟ می‌دانستم رضا دوست دارد شهید شود چون بارها گفته بود، من هم در جواب فیلمبردار گفتم: انشاءالله عاقبت ما ختم به #شهادت شود. من رضا را خیلی دوست داشتم، فکر می کنم عشق ما خیلی خاص بود. بعد از رضا پرسید شما چه آرزویی دارید؟ گفت همین که خانم گفت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 آقا رضا همیشه می‌گفت من دوست دارم یک شغل دوم پیدا کنم که اگر روزی سپاه به من حقوق نداد #به_خاطر_پول_بیرون_نیایم یعنی اینقدر عاشق کارش بود شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد. شهید #زین_الدين به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و شهدا صلوات.🌷
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #برش_دیداری| رهبرانقلاب، امروز در دیدار نخست‌وزیر ژاپن: ❌ ترامپ را شایسته مبادله پیام هم نمیدانم ☝️قابل استفاده در استوری اینستاگرام 💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 دو روز بعد، از برادر همسرم خواستم که برود و به خانواده شهید خبر بدهید، چند روز گذشت و خبری نشد. خودم با موتور سیکلت رفتم خانوک. نشانی شهيد را از چند نفر پرسیدم. با توجه به گذشت ۲۴ سال کسی یادش نبود. رفتم گلزار شهدا آنجا هم چيزي دستگيرم نشد. تا اينكه از یک نفر پرسیدم. او گفت: «به این نام یک نفر را دفن کرده‌اند. جنازه اش را همان سالها آورده‌اند با ناامیدی برگشتم به طرف کاظم آباد.» همسرم گفت: «باید از یک فرد مسن تر مي پرسيدی».  دوباره با همسرم به خانوك رفتيم. یک نفر داشت از روبه رو می‌آمد، پرسیدم: « شما شهیدی به نام حسین اکبر می‌شناسی که مفقود باشد.» گفت: «بله! پسر خواهرم است.» گفتم: «با پدر ایشان کار دارم.» تا اين جمله را گفتم، ماشینی از راه رسید. پدر شهید بود. به اتفاق هم به خانه ایشان رفتیم و من جریان خواب را تعریف کردم. چند عکس شهید آنجا بود. به همسرم در گوشی گفتم: «شهیدی که خواب دیدم بین اینها نیست.»  ... ادامه دارد شادی روح شهدا صلوات.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 پدر شهید متوجه شد و رفت عکس دیگری را آورد و دیدم همان عکس شهیدی است که من در خواب دیده ام. یکی از همرزمان شهید در ادامه این جریان می‌گوید: پدر شهید با من تماس گرفت و موضوع خواب را گفت. بنا شد در این باره تحقیق شود. بلافاصله از طریق هیأت مددکاری ایثارگران کرمان، جناب سرهنگ ورزنده، شماره ستاد معراج را پیدا کردم و پس از چند روز توانستم با مسئول امور شهدا صحبت کنم. پرسیدم: «آیا به تازگی تشییع پیکر شهید در تهران داشته اید؟» گفت: «بله! پنج شهید در روز شهادت مولا امیرالمومنین (ع) تشییع و در خیابان ایران مسجد فائق دفن شده‌اند.» مشخصات شهدا را خواستم (مشخصاتی مثل محل شهادت، نام لشکر یا تیپ، سن با توجه به آزمایش پزشکی قانونی) وقتی مشخصات را خواند. سومین شهید مربوط به لشكر ثارالله کرمان بود و سنش 16 ساله و محل شهادت هم درست بود. باز هم با همرزم دیگر شهید سرهنگ شهریاری و برادران عملیات جناب سرهنگ ندافیان نقشه منطقه عملیاتی و محل شهادت را بررسی کردیم و یقینمان بیشتر شد. بلافاصله با دفتر سردار باقرزاده، مسئول پیگیری کمیسیون امور مفقودین مکاتبه كردم و جریان را به آگاهی ایشان رساندم.