خلافگویی سروش: من وقتی کتاب صراط مستقیم رو نوشتم اصلا آثار جان هیک را نخوانده بودم ... ولی در دیدار با جان هیک می گوید قبلا آثار شما را خوانده بودم.
خب شاید کسی بگوید چه لزومی دارد در مورد سروش پرداخته شود در حالی که تاریخش گذشته و در خارج هم وضع اسفناکی (از نظر جایگاه و وضع اقتصادی و ...) دارد و حتی اخراج شده از فضاهای آکادمیکی و ...
اساسا بازارشان [روشنفکران التقاطی] در ایران است و گرنه در غرب تحویل گرفته نمیشوند.
اما چرا به او بپردازیم؟ چون جریان سروش نه تنها هست بلکه در فضای حکمرانی هم هست. تفکر سکولاریسم نقابدار هست در مدیران ما. و این تفکر در فرهنگ و سیاست و اقتصاد و واردات و صادرات وجود دارد. ... تاثیر گذاشته روی تفکرات برخی مسئولان و مدیران کشور و برخی اساتید دانشگاه.
به عنوان مثال در مساله کرونا، نماز جمعهها و زیارتگاهها را تقریبا بستند ولی تفرجگاهها تقریبا آزاد و باز بود.
ماجرای وضع اسفناک (مالی و موقعیتی) سروش در خارج و در خواست کمک وی از خسروپناه.
سروش در دوران مدیریت اعوانی اخراج شده است.
مراحل فکری سروش؛ او در دیدگاههای اخیرش (اسلام اقتدارگرا) کم کم به خلاف قبل (مثلا حتی رویا انگاری وحی) که حتی ابعاد عرفانی پیامبر را میگفت، شده. ولی الان در مورد پیامبر خشونت را منتسب میکند و با شخص پیامبر درگیر شده.
تهافتگویی در کلیه مباحث سروش فراوان است. و تناقض گویی های فراوان.
خودش میگوید تخصصی در فلسفه و روانشناسی و جامعه شناسی ندارم.
تخصصی در عرفان نظری و همینطور در مبانی و علم عرفان عملی هم ندارد و فقط تخصص او در عرفان ادبی است، به تعبیر برخیها مولویمالی.
حتی برخی [اندکی] از اساتید حوزه از این سکولاریزم نقابدار تاثیر پذیرفتن ولو این که خودشان ندانند که از کجا تاثیر پذیرفته اند
جریان روشنفکری ایران نمایندهی شبه مدرنیته و تجدد مآبی است.
استراژتیست های جهانی سعی در نشر آن داشتند؛ که در مصر و عراق و حتی هند و چین و ... نشر داده شد.
اما مجریانش، روشنفکران هستند.
روشنفکران دو شاخه دارند:
۱. آتئیستی و الحادی
۲. التقاطی (مانند مارتین لوتری و... در غرب)
البته این دسته دوم اسم خودشان را روشنفکر دینی میگذارند. و من اسم آن ها را التقاطی.