تمدنسازی پیادهروی اربعین؛ واقعی یا دور از ذهن؟ + فیلم
https://iqna.ir/fa/news/4083199/%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B0%D9%87%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85
هدایت شده از نقطه زن تحلیل های حجت الاسلام راسخی
🔴 پازل دشمن، چگونه تکه به تکه تکمیل شد؟
🔻تحلیلی از حوادث روزهای اخیر
🔹نعمتِ سلامت و امنیت، نعماتی هستند که انسان تا از دستشان ندهد، اهمیتشان را متوجه نمی شود.
🔸ملت ایران در منطقه ای از آتش قرار دارد و دشمنان این ملت با هر حربه ای تلاش می کنند ناامنی را به درون مرزهای ایران بکشانند. یک دهه است که تحریم های گسترده ای را علیه ملت ایران برقرار کرده اند با این نیت که با فشار به ملت، آنان را علیه نظام سیاسی حاکم تحریک کنند.
🔹هدف اصلی تحریم ها، شکاف بین ملت و نظام است تا ملت را از نظام جدا کند. این راهبردِ واضح و آشکار دشمنان ملت ایران و اسلام است. فهم این راهبرد خیلی آسان است. البته شناخت ترفندها و نقشه های دشمن خیلی هم آسان نیست و نیاز به بصیرت دارد.
🔸بر همه مسئولین و نخبگان و مردم فرض است که با شناخت نقشه دشمن، اجازه پیشروی به او ندهند. گاهی #پازل_دشمن، با یک حرف و طرح و برنامه ی به ظاهر حق، تکمیل می شود. مؤمن باید زیرک باشد و پازل دشمن را تکمیل نکند. (گاهی هم یک حرف و طرح و برنامه، حتی حق هم نیست!)
🔹آمریکایی ها به صراحت در سالهای اخیر بارها تهدید کردهاند که اعتراضات را به داخل ایران می کشانند. هر ساله تهدید کرده که «تابستان امسال»، «تابستان داغ» خواهد بود. سال قبل رهبر انقلاب فرمود "آنان نتوانستند غلطی کنند. ممکن است برای سال های آینده برنامه داشته باشند."
🔸الغرض؛ برنامه دشمن برای برهم زدن نظم داخل کشور از اول معلوم بود. ارتباط گیری و شناسایی نیروها، شبکه سازی و عملیات های رسانه ای خود را یک به یک پیش برده و منتظر یک جرقه بود. بارها هم گفتند که از ظرفیت زنان برای پیشبردن اهداف خود استفاده خواهند کرد.
🔻حالا این سیر اقدامات را نگاه کنید که برخی داخلیها چگونه نعل به نعل، پازل دشمن را تکمیل کرده اند؛ برخی حواشی که از اول 1401 شروع شد را با همدیگر مرور کنیم:
1⃣ حاشیه اول؛ ماجرای ورزشگاه مشهد و ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه با آنکه از اول اعلام شد ورود زنان آزاد است و رسماً بلیط فروخته شد. ولی از ورود آنان ممانعت به عمل آمد و با اسپری فلفل از آنان استقبال کردند.
2⃣ حاشیه دوم؛ بحث راه ندادن زن های بدحجاب به مترو با نامه معاون دادستان مشهد که به تیتر اول رسانه ها و فضای مجازی تبدیل شد.
3⃣ حاشیه سوم؛ منع زنان بدحجاب از ورود به پارک ها و منع خدمات بانکی و اجتماعی به آنان در مشهد، تیتر رسانه ها و فضای مجازی شد.
🔹جالب است طرح کننده اول این طرح ها و خبرها، برخی افراد مسئول در ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر و برخی در کسوت امام جمعه بوده اند و سپس، به تیتر اول بی بی سی، صدای آمریکا و رسانه های اصلاح طلب تبدیل می شدند. یکی پاس می داد و دیگری گل می زد.
4⃣ حاشیه چهارم؛ خبر جریمه نقدی بدحجاب ها و توقیف خودروی آنان، در مرحله بعدی تیتر اول رسانه ها شد.
5⃣ حاشیه پنجم؛ اظهارات نابجای برخی ائمه جمعه در تریبون ها؛ شبیه آن اظهار نظر که خطیب نماز جمعه تهران گفت اکثر زنان بدحجاب از خانواده های دزد و اختلاسگر هستند.
6⃣ حاشیه ششم؛ حاشیه های بعدی، فیلم ها و کلیپ هایی که هر هفته از گشت ارشاد منتشر می شد. کلیپ درگیری با یک ورزشکار و همسرش در پارک و شلیک به او، کلیپ مادری که می گوید «دخترم بیمار است او را نبرید» و چند کلیپ درگیری بین مأمورین با زنان، فضای مجازی را در می نوردید و اذهان را مشوش می کرد.
7⃣ حاشیه هفتم؛ در مقابل، برخورد یک غیرمحجبه با یک دختر محجبه و بیرون انداختن او از اتوبوس و ضرب و شتم زن و دختر خانواده شهید در پاساژ توسط برخی بدحجابان، آتش اختلاف و بغض بین زنان بدحجاب و باحجاب را شعله ور تر کرد.
8⃣ حاشیه هشتم؛ و ماجرای #مهسا_امینی؛ دختری که همراه خانواده به تهران می آید در کنار برادرش با گشت مواجه می شود و برای کلاس توجیهی بدون برادرش به مقر اعزام می شود و بر اثر استرس سکته می کند و ادامه ...!
9⃣ حاشیه نهم؛ نامه نابجای جمعی از فعالان عدالتخواه خطاب به وزارت کشور برای صدور مجوز تجمع علیه گشت ارشاد، حاشیه ی بعدی بود که این پازل را ادامه داد و ادامه اتفاقات ... .
🔹این پازل، تکه به تکه تکمیل شد تا به اینجا رسید. جوانان و نوجوانان هیجانی به میدان آمدند همزمان گروهک های کثیف و جانیِ کوموله و مجاهدین خلق منافق و ... با ورود به صحنه و آتش زدن اموال عمومی و پرچم و مسجد و قرآن و حمله به مأمورین و یک زن چادری و شهادت چندین نفر، بغض خود را نشان دادند.
🔻ببینید چگونه فتنه ای به پا شد و باز این وسط انقلاب اسلامی مظلوم واقع گشت. برای جلوگیری از حوادث گوناگون باید تکههای این پازل را شناسایی کرد.
✍داود #مدرسی_یان
@gam_dovvom
📌خلأ مرجعیت در بحرانهای اجتماعی جامعهی ایرانی
✍ (تحلیلی از چرایی تبدیل اعتراض به آشوب در ایران)
سید مهدی موسوی
🔹هیچ جامعهای بدون مرجعیت پایدار و پویا نمیتواند ادامه پیدا کند، چرا که در اختلافات و تضادهای اجتماعی، این گروههای مرجع هستند که سخن نهایی را میزنند و طرفین دعوا را اقناع میکنند و طرفین دعوا نیز خود را با آنها تطبیق میدهند و از شدت و حدت اختلافات و تضادها میکاهند و از این طریق بر همبستگی اجتماعی میافزایند.
🔸مرجعیت در جامعه سنتی، شخص محور بود به این معنا که یک فرد به واسطه ویژگیهای شخصیتی و یا هویتی و یا علمی از اعتبار و جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار میشود و نزد عموم افراد جامعه دارای احترام ویژهای میشد که طبیعتا از مرجعیت اجتماعی برخوردار و محل رجوع مردم و موثر در رفع و رجوع اختلافات و تضادهای بود. مثلا یک عالم در یک شهر محل رجوع و موثر در نظم اجتماعی بود و یا خان در یک قبیله و عشیره از مرجعیت پایدار و مؤثری برخوردار بود.
🔹اما در جامعهی مدرن، مرجعیت از اشخاص گرفته شده و به نهادهای اجتماعی و سازمانهای برآمده از آن نهادها واگذار شده است. با تثبیت فکری و فرهنگی مرجعیت نهادهای اجتماعی در جامعه، مردم در اختلافات و تضادهای اجتماعی به آن نهادها رجوع میکنند و به رأی و نظر آن اعتماد میکنند.
🔸هرچند در تمدن غرب مرجعیتهای شخصی کنار رفته است اما مرجعیت نهادهای اجتماعی جایگزین آن در نظم بخشی به جامعه شده است. لذا نهادهای اجتماعی نقش بسیار موثری در کاهش اختلافات و تضادهای اجتماعی دارند. مانند مرجمعیت جامعه علمی، مرجعیت مجلس قانونگذاری، مرجعیت پلیس، مرجعیت دادگاه قانون اساسی و امثالهم.
🔹با ورود ناقص و وارونه مدرنیته به جوامع سنتی مانند ایران، مرجعیت اشخاص به تدریج و به بهانههای مختلف نفی شده است، اما مرجعیت نهادهای اجتماعی به لحاظ فکری و فرهنگی تثبیت نشده است از اینرو، در اختلافات و تضادهای اجتماعی هیچگونه مرجعیت پایدار و بااقتدار و مورد قبول همگان وجود ندارد در نتیجه اختلافات و تضادهای اجتماعی به بحرانهای اجتماعی و گاهی به آشوبهای خیابانی تبدیل میشود. ورود افراد و نهادهای اجتماعی هم در رفع اختلافات و تضادهای اجتماعی چندان موثر و پایدار نیست چون از مرجعیت عمومی برخوردار نیستند، دولتهای قوی پس از مدتی آشوب و اغتشاش میتوانند آتش آشوبها و اغتشاشات را خاموش کنند اما نمیتوانند ریشهی آن را که اختلافات و تضادهای اجتماعی است را فرو بکاهند و بر اخوت و همبستگی اجتماعی بیافزایند. لذا همواره امکان تبدیل اختلاف یه بحران و آشوب همچون آتش زیرخاکستر، در چنین جامعهای وجود دارد. بخصوص اگر آن جامعه دشمنان متعصب و زخمخوردهی بزرگی داشته باشد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم(مزدوران خارجی و داخلی) و با ابزار رسانهای و تبلیغاتی بر آتش اختلافات و تضادهای اجتماعی و تبدیل آن به بحران و آشوب میدمند.
🔸تنها راه برای خروج از این وضعیت بحران خیز، تقویت مرجعیت پایدار و فعال نهادهای اجتماعی است. مرجعیت یافتن به دستور و فرمان و یا صدور دستورالعمل محقق نمیشود بلکه میبایست از پشتوانهی نظری و معرفتی مستدل و مستحکم برخوردار باشد و با فعالیتهای هنری و رسانهای حرفهای و جذاب، افکار عمومی را هدایت و اقناع کرد. از اینرو، این مهم جز از طریق تلاش گسترده در تولید دانش متناسب و گفتمانسازی و فرهنگسازی ممکن نیست.
🔹 متاسفانه امروز در حوزه و دانشگاههای ایران، کار چندانی برای تقویت و تحکیم مرجعیت پایدار و پویای نهادهای اجتماعی و حاکمیتی صورت نمیگیرد بلکه بالعکس همواره جریانهای مختلف به بهانههای متنوعی به تضعیف آن همت دارند. رسانهها نیز وضع بهتری ندارند و گاه تبلیغات بد آنها به ضد تبلیغ مبدل میشود.
🔸 این مشکله، در جبهه دوستداران انقلاب اسلامی هم به شدت وجود دارد و طیفهای مختلف نیز در این تشتت فکری و تضعیف مرجعیت نهادهای اجتماعی مشارکت دارند.به طور مثال دو اقدام آنها در این مشارکت غیر سازنده از این قرار است:
۱. متفکرتراشیها و دانشمندسازی بیرویه و تبلیغاتی و جایگزین کردن انها به جای متفکران اصیل انقلاب اسلامی.
۲. رواج گلهگذاریهای احساسی و عقدهگشایی از نهادهای حاکمیتی به بهانههایی همچون عدالتخواهی و آزادیخواهی بدون هرگونه طرح نظری و اقدام و کمک عملی به حاکمیت در تحقق عدالت و ازادی.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
@hekmat121
بیحجابی معاصر، عامل فقر و تبعیض است.
همانطور که مکان اغتشاشات اخیر نشان میدهد، ما با نوع خاصی از بیحجابی مواجهیم که نه تنها در چارچوب فقر و فحشای جنسی قابل تحلیل نیست، بلکه میتوان مدعی شد عامل فقر و تضاد طبقاتی و تبعیض در دوره معاصر در ایران هم هست.
۲. شواهد متعدد نشان میدهد که بیحجابیها فقط در میان خانمهای مجرد نیست و در میان خانمهای متاهل و دارای فرزند نیز رایج است. این شکل از بیحجابی نشان میدهد که تحلیل آن بر اساس فحشای جنسی راهگشا نیست. مضافا اینکه علی الاغلب این بیحجابیها در مناطق مرفه شهری رایج است و فهم آن در چارچوب فقر و فحشا با واقعیت میدانی سازگاری ندارد. فقر، می تواند معلول علل مختلفی باشد از جمله قحطی های طبیعی. اما عمدۀ فقر در دورۀ معاصر و با نظر به بازارِ مدرن، برخاسته از نظم بازار است و یکی از عوامل اصلی در نظم بازار دورۀ معاصر، تبلیغات است تا به واسطۀ آن، چرخۀ عرضه و تقاضا متوقف نشود. در همین نظام بازار است که زن و حجاب را باید در ذیل بدن مندی فهمید. فارغ از همۀ مباحث نظری و تاریخی بحث که قبلاً در در دو مقالۀ علمی-پژوهشی منتشر شده ارائه کرده ام، فقط کافی است به این نکته دقت کنیم که بی حجابی معاصر (که به هیچ وجه مترادف با فحشا نیست) آیا در بخش های مرفه تر و مصرف گراتر شهری رایج است یا در بخش های پایین و حاشیه نشین و کم برخوردارتر شهری؟
۳. در این نوع بدحجابی، مسئله اصلاً بر سر چادر یا مانتو و ... نیست؛ مسئله بر سر نوعی از بی حجابی است که انگیزۀ اصلیِ آن نمایش بدن است و این نمایش، معطوف به نوعی از آگاهی، هویت، تشخص و از همه مهمتر، ترقی و پیشرفت است که در ذیل توسعۀ سرمایه داری و به طور خاص تر، مقولۀ "مصرف" فهمیده می شود.
۴. پذیرش این نکته که این شکل از بیحجابی به واسطه تبلیغات کالایی و مصرف با احساس ترقی و پیشرفت ارتباط دارد، در واقع جایگاه این شکل خاص از بیحجابی را با توسعه سرمایهداری نشان میدهد. توسعه سرمایهداری برای چرخش چرخ بازار نیاز مبرم به تبلیغات دارد تا از سو امکان بازگشت سرمایه را تامین کند و از سوی دیگر، از قیامها و جنبشهای عدالتخواهانه و رهاییبخش ممانعت بعمل آورد. در تبلیغات یکی از جاذبهها بیتردید همین شکل از بیحجابی و حواشی آن بعنوان سبکهای زندگی است که هم طبقات مستضعف را از انگیزه انقلابیگری باز میدارد و آنها را درگیر سرگرمیهای روزمره میکند و هم با دین و سنت و بواطن و ظواهر آن از جمله حجاب، بعنوان مهمترین مانع ترقی و توسعه مخالفت میورزد و قدم در راه هدم آنها بر میدارد.
۵. رضاشاه پهلوی در ۱۱ آذر ۱۳۱۴ به محمود جم رئیسالوزرا گفته بود که: «نزدیک دو سال است که این موضوع -کشف حجاب- سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوشبهدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم است». از این منظر بیحجابی اخیر هرچند از حیث قالب و شکل اجرا، در چارچوب تبلیغات و صنعت فرهنگ و ترویج مُد و از طریق تصاویر مجازی و پدیده مصرفگرایی، گسترش پیدا کرده و میکند اما از حیث گرهخوردنش با ایده ترقی و توسعه در استمرار تجددآمرانه دوره پهلوی اول است که برخلاف اقدام فیزیکی و باتوممحور او اینبار از طریق سلطه فرهنگی و تسخیر ضمیرناخودآگاه جمعی بر جامعه متدین و مذهبی تحمیل میگردد. بهنظر میرسد این دیدگاه بتواند بیحجابی زنان متاهل و دارای فرزند و فراگیری این پدیده در میان طبقات متوسط به بالای شهری را تا حد زیادی توضیح دهد، زیرا در اینجا بیحجابی یا بدحجابی و حواشی آن نظیر آرایشهای غلیظ حتی در فصل گرم تابستان بهمثابه یک سبک زندگی، تبدیل به انگاره ترقی و شخصیت و پیشرفت شده و بهمثابه یک ایدئولوژی میتواند موجد شورش و جنبش کند و با قانون حجاب بهمثابه انگاره حجاب اجباری مواجه شده و مقابله با آن را بعنوان آزادی و رهایی و بعضا سعادت به صحنه بکشاند.
http://eitaa.com/joinchat/1921384452C9bef678243
✅ «بیایدگی حجاب و زن معاصر» (دکتر مجید دهقان)
همایش الهیات اجتماعی تا ارشاد اجتماعی با موضوع حجاب
1. سیاستگذاری ما درحوزه زنان و خانواده موضوع محور است و نه ایده محور: موضوعی مانند لزوم افزایش جمعیت، لزوم رعایت حجاب شرعی، پایین آمدن سن ازدواج، جلوگیری از خشونت علیه زنان را وسط می گذاریم و در مثلث دولت، قانون، مردم سیاستگذاری می کنیم؛ الگوی مشترک سندهای این سالیان
2. اندیشمند دینی لازم است که بین تفکر در مقام مفسر دین و تفکر در مقام حاکمیت دینی تفکیک قائل شود و مرزهای هر دو را رعایت کند.
3. توجه به تزاحمها و پیچیدگیهایی که سیاستگذاری در حجاب با آن مواجه است ما را به سمت ایدهای برای حل آنها می کشاند. از همین جاست که سیاستگذاری ایده محور می شود.
این تزاحمها و پیچیدگی می تواند از این قرار باشد:
الف. تزاحم بین مشروعیت و مقبولیت.
سیاستگذاری در حوزه حجابی که مشروعیت دینی دارد زمانی موفق است که همراهی اجتماعی را نیز با خود داشته باشد. ایده ما برای این همراهی چیست؟
ب. تزاحم بین آتوریته قانون و انتخاب فرهنگی.
در مقابل آتوریته قانون شهروند قرار دارد و در انتخاب فرهنگی زن انتخابگر دارای اراده. حجاب قانونی معنای اجتماعی رسمی، اداری و حاکمیتی به حجاب می دهد. ایده ما برای حل این تزاحم چیست؟
ج. تزاحم بین آتوریته قانون و امر سیاسی.
فاصله امر قانونی و امر سیاسی کم است. امر قانونی حجاب به امر سیاسی تبدیل شده است در حالی که بسیاری از امور قانونی این گونه نیست. راه حل ما برای این که امر قانونی در آینده به این شدت امر سیاسی نشود چیست؟
د. تزاحم بین آتوریته دینی حجاب و خودآیینی زن معاصر.
مفاهیم مرکزی حجاب تا کنون مصونیت، حفاظت از مردان، زیبایی و شرط فعالیت در نظام اسلامی بوده است. این مفاهیم هیچ کدام با ویژگی خودآیینی، عاملیت و انتخابگری زن مدرن نسبتی ندارد. آیا باید این ویژگی انسان مدرن را در سیاستگذاری ها نادیده گرفت یا این که ایده های مرکزی ما مبتنی بر عاملیت باشد؟
ه. تفاوت بین زن انتراعی و زن انضمامی.
تصور اکثر تصمیم سازان و تصمیم گیران درباره زنان زن انتراعی است که موضوع حکم احکام شرعی نیز قرار گرفته است. در چارچوب موازین شرعی لازم است به مسائل و نیازهای زن انضمامی یعنی زنانی که در جامعه امروز مطالبات و مسائلی واقعی دارند پرداخته شود. این از نان شب برای حاکمیت ما لازم است که نگاه خود نسبت به زنان را تغییر اساسی دهد.
و. تزاحم بین سیاست جنسی و سیاست جنسیتی.
حجاب در سنت هم اندام جنسی را می پوشاند و هم زنانگی را. اگر فلسفه حجاب پوشش امر جنسی باشد می توان به حجابی که زنانگی را نبوشاند فکر کرد؟
💠 حل این تزاحم ها و پیچیدگی ها ما را به ایده ای می رساند که وضع سیاستگذاری در حجاب را از وضع خام و موضوع محور خود شاید رهایی بخشد.
@Habibollah_Babai
@majiddehghan