eitaa logo
فکرت
9.7هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
💡 فکرت؛ روایتگر اندیشه، پیشرو در گفتمان 💡 در جست‌وجوی حقیقت، باید متفاوت اندیشید...💎 📚نگاهی عمیق به: فلسفه، سیاست و جامعه www.Fekrat.net 📮شبکه‌های اجتماعی: 💠 https://zil.ink/fekratnet 📩 ارتباط با سردبیر: @Fekrat_Admin1
مشاهده در ایتا
دانلود
فکرت
📌#یادداشت 🔘 تاریخ گواه است که بنی‌امیه، پس از بعثت رسول خدا (ص) و حتی پس از #فتح_مکه ـ به عنوان مقط
✍️ محمدمهدی سلامی 📌 واکاوی سلسله ریشه‌های تاریخیِ واقعه 🗨بخش دوم / فهم نادرست بنی‌امیه از مسئله‌ی رسالت و امامت 🔹 تقابل این دو تیره‌ی سرشناس ، با بعثت پیامبر ـ که خود نیز از تیره‌ی بود ـ نه تنها به پایان نرسید، بلکه صورت جدّی‌تری به خود گرفت، چرا که بنی‌امیّه حتی ادعای نبوّت حضرت رسول (ص) را نیز در راستای رقابت تیره‌ای و درون‌قبیله‌ای تفسیر می‌کرد و این تلقی از بعثت را، نسل به نسل به فرزندان خود منتقل نمود تا این‌که در حادثه‌ی عاشورا، مبتنی بر همین نگاه، هم آن رویاروییِ عظیمِ تاریخ را صرفاً صف‌آراییِ فرزند عبدشمس مقابل فرزند هاشم تفسیر نمود. 📜 تاریخ شواهد متعددی را برای اثبات این مدعا ارائه می‌دهد که در ادامه، به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد: 1️⃣ در زمان خلافت جناب ، روزی بر او وارد شد و گفت:‌ «این پس از قبیله‌ی تَیْم (اشاره به جناب ) و عَدی (اشاره به جناب ) به تو رسیده است. اکنون آن را چون توپ میان قبیله‌ی خودت بگردان و پایه‌های آن را قرار ده! پس همانا بدان که مسئله، فقط مسئله‌ی فرمان‌روایی است (نه خلافت الهی و اسلامی!)؛ من که بهشت و دوزخی نمی‌شناسم!»[1] این سخنان به اندازه‌ای ناپسند بود که جناب عثمان از شنیدن آن برآشفت، بر سر ابوسفیان فریاد زد و به او تندی نمود. 2️⃣ پس از واقعه‌ی عاشورا و جنایات یزیدبن‌معاویه علیه سپاهیان و خاندان (ع)، هنگامی که سرهای مقدس شهدا را وارد مجلس یزید نمودند، یزید در حالی که با چوب‌دستی خود بر لب و دندان مطهر امام (ع) می‌زد، این اشعار را می‌خوانْد: «فرزندان هاشم با سلطنت بازى کردند و در واقع نه خبرى (از سوى خدا) آمده بود و نه وحی‌اى نازل شده است!... کاش بزرگان من که در کشته شده بودند، امروز مى‌دیدند که قبیله‌ی خزرج چگونه از ضربات نیزه به زارى آمده است!... در آن حال، از شادى فریاد مى‌زدند و مى‌گفتند: اى یزید دستت درد نکند! امروز کیفر ماجراى بدر را به آنان دادیم و همانند بدر با آنان معامله کردیم و در نتیجه برابر شدیم!... من از فرزندانِ «خِنْدِفْ» (از جدّه‌هاى اعلاى قریش) نیستم اگر از فرزندان احمد [ع] انتقام نگیرم!»[2] ❌ توجه بیش‌ازحد به عصبیت‌های قبیله‌ایِ بازمانده از دوران عرب و نیز نگاه به واقعه عاشورا از منظر رقابتِ درون‌قبیله‌ای میان تیره‌ی بنی‌هاشم و بنی‌عبدشمس، از جمله ریشه‌ای‌ترین عللی بود که خاندان امیّه همواره از این دریچه به مقوله‌ی و امامت می‌نگریست که البته حسادت به هاشم و فرزندان او به سبب داشتن مناقب و فضایل بسیار نیز، همواره این نگاه را ضریب می‌داد. 📚 پی‌نوشت‌ها: 1. ابن عبدالبر، الإستيعاب في معرفة الأصحاب، تحقیق علی‌محمد بجاوی، بیروت: دار الجیل، 1412ق، ج4، ص1679. 2. فضل‌بن‌حسن طَبْرِسی، الإحتجاج، ترجمه‌ی مازندرانی، تهران: نشر مرتضوی، بی‌تا، چاپ اول، ج3، ص170. 🆔 @fekrat_net 🆔 @fekrat_net 🆑فکرت؛ گامی به سوی خودآگاهی
فکرت
📌#یادداشت از دیدگاه اندیشمندان الهی، ریشه‌ی اصلیِ رخداد عاشورا، چه‌بسا مهم‌تر از خودِ مصیبت عاشورا
‌‌‌‌✍️ محمدمهدی سلامی 📌 واکاوی سلسله ریشه‌های تاریخیِ واقعه 🗨بخش سوم / سقیفه، سرآغاز انحرافی بنیادین در امت اسلام از جمله رفتارهایی که در خلال واقعه‌ی ، فرصت بروز یافت و زمینه را برای بدعت‌های بعدیِ بنی‌امیه ـ خاصه واقعه عاشورا ـ فراهم کرد، بازگشت امت به برخی خصلت‌های دوران بود: 1️⃣ تکیه بر شیخوخیّت و ریش‌سفیدی در عرب، تنها واحد سیاسی موجود و مطرح‌ در‌ جامعه، «قبیله‌» بود‌ و نظام سیاسی این ، بر «شیخوخیّت و ریش‌سفیدی» مبتنی بود. بر این اساس، ایجاب می‌کرد که اگر بنای بر انتخاب میان دو نفر جهت تصدی منصب مهمی بوده و یکی جوان‌تر و دیگری پیرتر ـ و در سنت عرب دارای عقل کامل ـ بوده باشد، فارغ از معیارهای دیگر، قطعاً کفه‌ی ترازو به نفع نفر دوم سنگینی خواهد کرد؛ ماجرایی که دقیقاً در جریان سقیفه‌ی بنی‌ساعده اتفاق افتاد و علی‌بن‌ابی‌طالبِ جوان، به سبب جوان بودن در قیاس با ابوبکرِ مُسن، به خلافت نرسید! شاهدمثال تاریخیِ تمسّکِ اصحاب سقیفه به این سنت جاهلی، گفته‌ی ابوعبیده‌ی جرّاح است؛ آنجا که وقتی خودداری حضرت را از بیعت با جناب ابوبکر می‌بیند، می‌گوید: 💬 «ای پسرعمو، تو کم‌سن‌وسال هستی و آنان بزرگان قوم تو هستند. تو به اندازه‌ی آنان تجربه و آشنایی با امور [خلافت و اداره‌ی جامعه] نداری. در کار خلافت از تو نیرومندتر است و کارها را از همه‌ی جوانب بررسی می‌کند. پس امر خلافت را به او واگذار....» 2️⃣ تکیه بر برتریِ نَسَبی در نظام ارزشی عصر جاهلی، «نَسَب» یکی از معیارهای تعیین‌کننده در برتری‌جویی افراد نسبت به یک‌دیگر بود. آن‌که از بالاتری برخوردار بود، قادر بود در تمامی تصمیمات قبیله‌ای و امور مختلف اجتماعی تأثیرگذار باشد. این در حالی بود که اساساً یکی از کارکردهای رسالت (ص) مبتنی بر آیه‌ی 13 سوره‌ی مبارکه‌ی حجرات، نفی چنین تفاخر و برتری‌طلبی‌ای بود تا از ره‌آورد این آیه، معیار برتری افراد در امت اسلام، نه «تفاخر نسبی»، بلکه «تقوای الهی» باشد. اگر نیک نظر بیفکنیم، خواهیم دید که همان تفاخری که در جاهلیت عرب، مبنای برتری بود، درست همان معیار در جریان سقیفه‌ی بنی‌ساعده نیز رخ نمود، به طوری که از جمع‌بندیِ گفت‌وگوهای بزرگان حاضر در سقیفه، این‌طور بر می‌آید که آن‌چه شرط لازم برای زمام‌داری مسلمانان است، الزاماً شایستگی و و فضیلت نیست، بلکه آن‌چه که باید جانب آن محترم شمرده شود، «شرافت قبیله‌ای» است که آن هم تنها در خلاصه می‌شود! 3️⃣ برتری‌جویی به سبب داشتن مال و ثروت بیش‌تر از دیگر معیارهای مهم در برتری‌جویی اعراب جاهلی بر یک‌دیگر، تفاخر به مال و ثروت زیاد بود؛ امری که با ظهور اسلام، مردود و مطرود شناخته شد. مبتنی بر این نگاه، یکی دیگر از وجوه سقیفه، آن‌جایی بود که جناب ، هنگامی که می‌خواست برخی فضائل جناب ابوبکر را برای تصدی جایگاه خلافت بر شمارد، به برتری وی از حیث مال و ثروت اشاره می‌کند: 💬 «تو از همه بر کار خلافت سزاوارتری؛ تو همراه پیامبر بودی و از نظر مال و ثروت از ما برتری؛ تو برترین مهاجران هستی... برای چه کسی سزاوار است که بر تو تقدم یابد؟! دستت را بگشا تا با تو بیعت کنیم.» جای تأمل دارد که در جامعه‌ی نبوی آن روز که می‌بایست تقوا و ارزش‌های الهی، ملاک برتری فرد باشد (آن‌هم برای تصدی والاترین جایگاه پس از رسول خدا (ص))، چطور باید برتری یک نفر از حیث مال و ثروت، معیاری برای برتری او جهت جانشینی رسول خدا (ص) باشد؟! 📚 پی‌نوشت: برای آگاهی از مستندات این نوشتار، می‌توانید به گفتار دوم از کتاب «شجره خبیثه جهل و کینه» مراجعه فرمایید. 🆔 @fekrat_net 🆔 @fekrat_net 🆑فکرت؛ گامی به سوی خودآگاهی
فکرت
📌#یادداشت وقوع انحرافات بنیادین در امت اسلام، به رخداد #سقیفه ختم نشد، بلکه منتخب سقیفه و جانشینا
‌‌✍️ محمدمهدی سلامی 📌 واکاوی سلسله ریشه‌های تاریخیِ واقعه 🗨بخش چهارم / سقیفه، سرآغاز انحرافی بنیادین در امت اسلام 1️⃣ ماحصل فتوحِ نخستین: قداست یافتن خلفا و به حاشیه رفتن پیامبر (ص)؛ نخستین ـ فارغ از نقد و بررسی آن ـ یک پی‌آمد مهم و تعیین‌کننده برای امت اسلام داشت: پیروزی‌های شگرف به لحاظ وسعت‌ قلمرو از یک‌سو و تقسیم غنائم‌ سرشار از سوی دیگر، خلفا را در نزد بسیاری از بزرگان، به نهایتِ محبوبیت رساند. به این ترتیب، محبوبیت خلفای نخستین در نزد بسیاری از صحابه‌ی کبار ـ که به سبب فتوح، ثروت بیشتری نصیب آنان شده بود ـ تا بدانجا رسید که سیره‌ی این خلفا، بعدها سیره‌ای هم‌سنگ با و سیره‌ی رسول او تلقّی شد! در چنین فضایی، طبیعی به نظر می‌رسید اگر اهل‌بیت پیامبر (ص)، در نگاه بسیاری از بزرگان امت، به حاشیه رانده شوند. در حقیقت به حاشیه رفتن اهل‌بیت (ص)، پروژه‌ای بلندمدت بود که با اجتماع سقیفه کلید خورد، با فتوح استمرار پیدا کرد و نهایتاً ثمره‌ی خود را در ماجرای عاشورا، تمام و کمال بروز داد. 2️⃣ اعمال سیاست «تفضیل مالی»؛ یکی از مهم‌ترین این سیاست‌ها، سیاست خلفای دوم و سوم در برخورد با بیت‌المال بود. توضیح آن‌که در زمان حیات نبی اکرم (ص)، خودِ آن حضرت در سیاست تقسیم بیت‌المال، مساوات را به طور کامل رعایت می‌کردند و بین نومسلمانان و (یعنی کسانی که در زمره‌ی اسلام‌آورندگانِ نخستین بودند)، فرقی قائل نمی‌شدند (سیاست ). البته پس از رحلت (ص)، منتخب سقیفه نیز در استمرار این سیاست موفق بود؛ اما زمانی که جناب عمربن‌خطاب خلیفه شد، سیاستی را در مباحث مالی پایه‌ریزی کرد که بعدها مشکلات زیادی به همراه آورد: در جریان فتوح، غنایم فراوانی‌ از‌ سرزمین‌های مفتوحه به منتقل شد، اما تقسیم ناعادلانه‌ی این غنائم‌ در‌ بین مسلمانان، شکاف طبقاتیِ‌ عمیقی‌ میان مسلمین ایجاد کرد. این سیاست ـ که سیاست «تفضیل مالی» نامیده می‌شد ـ بدین صورت بود که بین و غیرعرب، زن و مرد، آزاد و بنده، سابقون و نومسلمانان، قریشی و غیر قریشی و دوگانه‌هایی از این دست، در اختصاص بیت‌المال، تمایز قائل می‌شد. بدین ترتیب، آن دسته از عرب‌های که اتفاقاً سوابق دیرینه‌ای در اسلام آوردن داشتند، روزبه روز سرمایه‌دارتر شده و بر خوی اشرافیت آنان افزوده شد. ❌ با مرور چنین اوضاعی، شاید بهتر بتوان معنای آن کلام عمیق سیدالشهدا (ع) را خطاب به لشکریان پرهیاهویِ درک نمود که فرمودند: «...آري، در اثر هداياي حرام كه به دست شما رسيده و در اثر حرام‌هایی كه شكم‌هاي شما از آن‌ها انباشته شده، خداوند اين چنين بر دل‌هاي شما مُهر زده است. واي بر شما! چرا ساكت نمي‌شويد؟! چرا به سخنانم گوش فرا نمي‌دهيد؟!...» 3️⃣ منع نقل و کتابت حدیث؛ جناب ابی‌بکر با این استدلال که را داریم، با جمع‌آوری مخالفت کرد. وی پس از رحلت رسول خدا (ص)، خطاب به مردم گفت: 💬 «ای مردم! شما از رسول خدا احادیثی نقل می‌کنید که در آن‌ها اختلاف است و [بنابراین] مردمانِ پس از شما، قطعاً اختلاف‌شان در این باب شدیدتر از شما خواهد بود. پس ای مردم! از رسول خدا چیزی نقل نکنید. هرکس، در این‌باره از شما چیزی پرسید، به او بگویید: کتاب خدا در میان ما و شما [بس] است؛ پس حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید.» جناب و نیز هم‌چون جناب ، با جدّیت، سیاست منع کتابت حدیث را دنبال نمودند. مثلاً جناب عمر به شهرها بخش‌نامه کرد که هرکس حدیثی نوشته، باید آن را نابود کند. وی پس از جمع‌آوری بسیاری از احادیث، دستور داد آن‌ها را بسوزانند. 📚 پی‌نوشت: برای آگاهی از مستندات این نوشتار، می‌توانید به گفتار سوم از کتاب «شجره خبیثه جهل و کینه» مراجعه فرمایید. 🆔 @fekrat_net 🆔 @BORHAN_IR 🆑فکرت؛ گامی به سوی خودآگاهی