eitaa logo
فکر روشن
138 دنبال‌کننده
902 عکس
717 ویدیو
4 فایل
در دنیایی که رسانه حکمرانی میکند به یک فکر روشن برای تشخیص حرف درست از دروغ و تحریف نیاز داریم استفاده از مطالب کانال آزاد است @fekree_roshan
مشاهده در ایتا
دانلود
رسمی که ماندگار خواهد شد به برکت شهادت قاسم سلیمانی ، کرمان حال و هوای اربعین به خود گرفته است و اجتماع بزرگ «راهیان مقاومت» همزمان با سالروز شهادت حاج قاسم برگزار خواهد شد عضو شوید👈 @fekree_roshan
چگونه ایران به «ثروت اقتصادی» می رسد؟ تا آخر بخوانید ... پایه «پیشرفت» در کشورها «علم» است، در انگلیس زمانی «انقلاب صنعتی» اتفاق افتاد که قبل از آن به «انقلاب علمی» رسید کلا در هر کشوری باید ۴ مرحله طی شود تا بتواند از علم به ثروت برسد : ۱- آموزش محوری ۲- پژوهش محوری ۳- فناور محوری ۴- تولید و تبدیل به ثروت یعنی ابتدا زیرساخت های «آموزشی» و پس از آن «پژوهش و مقاله نویسی» و سپس تبدیل پژوهش ها و مقالات به «فناوری» و در نهایت «تولید ثروت» انگلیس ۳۰۰ سال زمان برد تا این ۴ مرحله را طی کرد آمریکا ۱۶۰ سال طول کشید و ایران ۲۰ سال است که شروع کرده است چهار مرحله ایران : مرحله ۱ : در ۲۰ سال پیش، سهم ایران از لحاظ «تولید علم» در جهان ٫۰۷ درصد بود و امروز سهم ایران در جهان در تولید علم ۲ درصد شده است ، یعنی ۳۰ برابر، ۲۰ سال پیش پیشرفت علمی داشتیم مرحله ۲ : از سال ۲۰۰۹ تا کنون از لحاظ پژوهشی و مقاله نویسی، ایران در مقالاتِ با کیفیت جهان از ٫۴ درصد به ۳٫۱ درصد رسیده است ، یعنی حدود ۸ برابر شده است مرحله ۳ : در سال ۲۰۱۴ وارد مرحله سوم شدیم ، یعنی «فناور محوری» و برای این کار ۱۷ اقدام صورت گرفته است از جمله : شرکت های دانش بنیان، پارکهای علم و فناوری، مراکز نوآوری، شتابدهنده ها و ... مرحله ۴ : در سال ۲۰۱۸ باید وارد مرحله چهارم میشدیم و این علم تبدیل به ثروت میشد که مسئولین دولت قبل که اهمیتی به تولید نمی دانند باعث شدند به این مرحله نرسیم، و نتوانیم خود تولید کننده باشیم با اینکه رهبر انقلاب ۳ سال را با عنوان «سال تولید» معرفی می کردند تا وارد مرحله چهارم یعنی مرحله تولید شویم اما اگر «همت جهادی» به راه بیافتد وارد مرحله چهارم خواهیم شد مثل دیگر کشورهای جهان و مشکلات اقتصادی حل خواهد شد و کلا در دنیا شاید در حدود ۱۰ کشور، این ۴ مرحله را طی کرده‌اند و از «علم» به «تولید ثروت» رسیدند برگرفته از کتاب صعود چهل ساله عضو شوید👈 @fekree_roshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدمت رسانی خادمان مردمی به زوار حاج قاسم در کرمان حال و هوای اربعین برپاست عضو شوید👈 @fekree_roshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انهدام «پهپاد مهاجم» توسط «موشک مرصاد» در رزمایش «ذوالفقار ۱۴۰۱ ارتش»، پهپاد مهاجم در نقش نیروی متخاصم که قصد نزدیک شدن به حریم هوایی ایران از سمت دریا را داشت با کشف به‌موقع توسط رادار سامانه موشکی تاکتیکی بومی مرصاد در فاصله ۱۵۰ کیلومتری و در ارتفاع ۲۵ هزار پا سرنگون شد. مرصاد، سامانه‌ای متحرک است که قدرت کشف آن از ۱۱۰ کیلومتر به ۱۵۰ کیلومتر افزایش یافته و با استفاده از فن‌آوری‌های به‌روز دقت و تدوام عملیاتی بالایی دارد و اهداف را در فاصله ۴۰ کیلومتری منهدم می‌کند. همچنین قابلیت این را دارد که در کمتر از ۷ دقیقه استقرار و بعد از شلیک موشک در همان مدت زمان موقعیت خود را تغییر دهد. عضو شوید👈 @fekree_roshan
من شهادت میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد عضو شوید👈 @fekree_roshan
دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود، که در آن روزها یک امر طبیعی بود در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد، بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود و در چهار راه که جنبِ شهربانی مستقر بود به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین آمدم، آنقدر عصبانی بودم که عواقب این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت دو پلیس مشغول گفتگو با هم شدند ، برق آسا به آنها رسیدم با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم ، خون از بینی هایش فَوَران زد پلیس راهنمایی سوت زد ، چون نزدیک شهربانی بود دو پاسبان به سمت ما دویدند، با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم ، زیر یکی از تخت ها دراز کشیدم تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند ، قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم ، زدنِ پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود حالا دیگر «از چیزی نمی ترسیدم» خاطره ای از «شهید سلیمانی» عضو شوید👈 @fekree_roshan
اگر حاج قاسم نبود ... تخت جمشید - فارس عضو شوید👈 @fekree_roshan
اگر حاج قاسم نبود ... میدان امیر چخماق - یزد عضو شوید👈 @fekree_roshan
اگر حاج قاسم نبود ... سی و سه پل - اصفهان عضو شوید👈 @fekree_roshan
اگر حاج قاسم نبود ... پل سفید - خوزستان عضو شوید👈 @fekree_roshan
اگر حاج قاسم نبود ... بازار سرپوشیده - مرکزی عضو شوید👈 @fekree_roshan
اگر حاج قاسم نبود ... کوه دنا - کهکیلویه و بویراحمد عضو شوید👈 @fekree_roshan
خاطره ای از دورانِ سختِ کودکی شهید سلیمانی : «تازه دادنِ بیسکویت به دانش آموزها باب شده بود و کارتن های بیسکویت را که خالی می کردند ، بوی بیسکویت گرجی حالی به ما می داد که از سینه ما شیرین تر ، وقتی زنگ تفریح مدیر بیسکویت ها را توزیع می کرد چه صفایی داشت «اولین بار» بود بیسکویت می خوردم ، هنوز شیرینیِ طعم آن را در کام خود دارم ... هوا کاملا تاریک شده بود ، به سمت پَلاس هایمان حرکت کردیم ، در تاریکی شب، کفش های لاستیکی مان که پاره بود و تا حالا ۴ بار با انبُرِ داغ آن را پینه کرده بودم ، در حال لَق زدن در پایم بود همه سرانگشتان پایم به دلیل برخورد با سنگ شکسته و خونی بود ، روزی نبود که خار در پایمان نرود ، روزها کارمان در آوردن خارها با سوزن بود از جوراب هم اصلا خبری نبود سالی دو کفش پلاستیکی داشتیم که با پاچینیِ کتیرا یا گردو، خودمان می خریدیم پیراهن هایمان هم «بشور و بپوش» بود که خاله کبری می دوخت ، یا ایران زن کرامت هوا خنکِ خنک شده بود و کمی سردی را در بدن نحیفِ خودم ، در حالی که «تنها یک پیراهن» مُندرس تنم بود ، حس می کردم ، دره تاریکِ تاریک بود و ما سه بچه ده یازده ساله صدای آوازمان دره را پر کرده بود ، صدای کُردی من از همه بهتر بود ...» برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» عضو شوید👈 @fekree_roshan
سید_رضا_نریمانی_در_رثای_شهید_قاسم.mp3
5.14M
نمیشه باورم ... سید رضا نریمانی عضو شوید👈 @fekree_roshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرودگاه بغداد محل شهادت حاج قاسم سلیمانی و یارانش عضو شوید👈 @fekree_roshan
سی سال است که نخوابیده ام ... خیلی خسته ام سی سال است که نخوابیده ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم من در چشمان خود «نمک» می ریزم که پلک هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلت من «آن طفل بی پناه را سر ببرند» ... شهید قاسم سلیمانی عضو شوید👈 @fekree_roshan
خاطره ای جالب از شهید سلیمانی از آشنایی با «نام امام خمینی» تنها، ۱ سال قبل از انقلاب: اوایل سال ۵۶ برای اولین بار با اتوبوس به زیارت مشهد مقدس رفتم پس از قریب ۲۰ ساعت اتوبوس به مشهد رسید اتاقی در مسافرخانه نزدیک حرم گرفتم ، پس از زیارت به دنبال باشگاه ورزشی می گشتم چشمم به یک «زورخانه» در نزدیکی حرم افتاد حالا دیگر هم خوب میل می‌گرفتم و هم کبّاده میزدم و هم بیش از ۷۰ مرتبه شنا می رفتم ... اساسأ «ورزش» تأثیر زیادی بر «اخلاق دینی» من داشت ، و یکی از «مهم ترین عواملی» که مانع مهمی در کشیده نشدنم به «مفاسد اخلاقی» بود ، به رغم جوان بودن ورزش بود خصوصا «ورزش باستانی» که پایه و اصولِ اخلاقی و دینی دارد سید جواد ، جوان مشهدی از من سوال کرد: بچه کجایی؟ گفتم : بچه کرمان ، اسمم را سوال کرد ، به او گفتم گفت: چند روز در مشهد هستی؟ گفتم یک هفته اصرار کرد که در این یک هفته هر عصر به باشگاه آنان بروم ... روز بعد، ساعت ۴ بعد ازظهر به باشگاه رفتم ، این بار همراه سیدجواد ، جوان دیگری که او را حسن صدا می زدند ، آمده بود ... سه تایی روی یکی از میزهای ورزشی نشستیم سیدجواد سوال کرد : «تاحالا نام دکتر علی شریعتی رو شنیده ای؟» گفتم : « نه کیه مگه؟» سید برخلاف حاج محمد بدون واهمه خاصی توضیح داد : « شریعتی معلمه و چندتا کتاب نوشته ، او ضد شاهه» دیگر کلمه «ضدشاه» برایم چیز تعجب آوری نبود ، ظاهراً احساس انعطاف در من کرد این بار دوستش حسن به سخن آمد ، سوال کرد : «آیت الله خمینی رو می شناسی؟» گفتم : «نه» گفت : تو مُقَلّدِ کی هستی؟» ، گفتم : «مقلد چیه؟» و هر دو به هم نگاه کردند ، از پیگیری سوال خود صرفنظر کردند دوباره سوال کردند : «تاحالا اصلا نام خمینی رو شنیده ای؟» گفتم : «نه» سید و دوستش توضیح مفصلی پیرامون مردی دادند که او را به نام آیت‌ الله خمینی معرفی می کردند بعد، نگاه عمیقی به اطراف کرد و از زیر پیراهنش عکسی را در آورد ، عکس را برابرِ چشمانم قرار داد: عکس یک مرد روحانیِ میان سال که عینک بر چشم ، «مشغول مطالعه» بود و زیر آن نوشته بود «آیت الله العظمی سید روح الله خمینی» از من سوال کرد : میخوای این عکس رو به تو بدم؟ به سرعت جواب دادم: بله می خوام حسن ، دوست سید جواد گفت : «نباید این عکس رو کسی ببینه وگرنه ساواک (که حالا برایم کاملا اسم آشنایی بود) تو رو دستگیر می کنه» عکس رو گرفتم و در زیر پیراهنم پنهان کردم ، خداحافظی کردم و از آنها جدا شدم «شریعتی» و «خمینی» دو نام جدیدی بود که می شنیدم ... برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» عضو شوید👈 @fekree_roshan
رسانه های غربی و براندازان ، در این ۳ ماه تلاش کردند تا آشوبگران و اغتشاشگران را که گاهی تعدادشان به ۲۰ نفر هم نمی‌رسید ، با عنوان «مردم» معرفی کنند امروز بهتر است برای دیدن «مردم واقعی» ، فقط همین یک «مسیر گلزار شهدای کرمان» را ببینید عضو شوید👈 @fekree_roshan
قاسمی دیگر هم شهید شد ... قاسم فتح الهی پاسدار سپاه محمد رسول‌الله تهران بزرگ ساعاتی پیش در درب منزلش به ضرب ۴ گلوله هدف اقدام تروریستی قرار گرفت و دقایقی پیش به شهادت رسید عضو شوید👈 @fekree_roshan
در «مسئله‌ی زن» موضع ما در قبال مدعیان ریاکار غربی «موضع مطالبه» است، «موضع دفاع نیست». یک وقتی سالها پیش در دانشگاه دانشجوها از من پرسیدند شما در فلان قضیه «چه دفاعی از خودتان دارید؟» گفتم : «من دفاعی ندارم، من هجومی دارم». در قضیه‌ی زن این‌جوری است، دنیا مقصر است، دنیا که میگویم یعنی همین «دنیای غرب و فلسفه‌ی غربی و فرهنگ غربی» موجود البته غرب متجدد به قول خودشان مدرنیته، غرب تاریخی را من کاری ندارم آن بحث دیگری است، «غرب متجدد» یعنی همینی که از حدود دویست سال پیش به این طرف در همه‌ی شئون زندگی حرفی ابراز کرده، ما در قبال اینها «مطالبه کننده‌ایم» اینها نسبت مسئله‌ی زن «گناهکارند، مقصرند، جداً، ضربه زدند، جنایت کردند». ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ عضو شوید👈 @fekree_roshan
در نگاه «سرمایه‌داری» غرب، مرد بر زن اولویت دارد چون سرمایه «جایگاه انسانها» را تعیین میکند و مرد مدیریت اقتصادی و تجاری داشت مسئله آزادی زن در غرب، برای استفاده از آنان در «کارخانه با مزد کمتر» مطرح شد نظام سرمایه‌داری غرب یک «نظام مردسالار» است. در نظام سرمایه‌داری، «سرمایه» بالاتر از «انسانیت» است. «انسانیت» انسانها «در خدمت سرمایه» قرار میگیرد. خب هر انسانی که بیشتر بتواند سرمایه‌آوری کند، سرمایه‌اندوزی کند، «ارزشش بیشتر» است. مرد گردن کلفت‌تر است، قوی‌تر است. ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ عضو شوید👈 @fekree_roshan
تاریخچه برهنگی در کارخانه ها☝️ مسئله آزادی زن در غرب ، برای استفاده از آنان در «کارخانه با مزد کمتر» مطرح شد ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ عضو شوید👈 @fekree_roshan
قبل از انقلاب حتی بعضی از بزرگان تصورشان این بود که این آزادی ارتباط زن و مرد در غرب موجب میشود که چشم و دل مردها سیر بشود و دیگر تخلفات جنسی انجام نگیرد. حالا شما نگاه کنید ببینید که چشم و دل اینها سیر شده یا حرصشان صد برابر شده؟ نه فقط چشم و دل سیر نشده حرص و هوس صد برابر شده. ‌ ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ عضو شوید👈 @fekree_roshan
در محیط غرب «تجارت جنسی» هست، «برده‌داری جنسی» هست، «شکستن همه‌ی حد و مرزهای اخلاقی و انسانی هست»، عرفی کردن و قانونی کردن چیزهایی که در «همه‌ی ادیان حرام» است، هست این هم‌جنس‌بازی و این حرفها اینها مربوط به اسلام فقط نیست در «همه‌ی ادیان» اینها جزو «محرّمات کبیره» است اینها را «قانونی» میکنند اصلاً خجالت هم نمیکشند واقعاً ‌ ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ عضو شوید👈 @fekree_roshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجاب یک «واجب شرعی» است که باید رعایت شود منتها اون کسانی که حجاب رو به طور «کامل» رعایت نمی کنند اینها را نباید متهم کرد به «بی دینی و ضدانقلاب» ‌ ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ عضو شوید👈 @fekree_roshan
زن در خانواده دو نقش دارد، نقش همسری و مادری در همسری نقش زن در خانواده عشق و آرامش است در مادری، زن حق حیات دارد، جان افراد دست مادران است، مادران مایه‌ی ادامه‌ی نسلند عضو شوید👈 @fekree_roshan
فکر روشن
زن در خانواده دو نقش دارد، نقش همسری و مادری در همسری نقش زن در خانواده عشق و آرامش است در مادری، زن
«عشق و آرامش» و همسرداری زن تا آخر بخوانید ... یک موضوعی که امروز رهبر انقلاب به آن اشاره کردند مسأله «همسری» زن بود و فرمودند در همسری ، نقش زن در خانواده «عشق» و «آرامش» است اگر کمی دقیق شویم مشخص می‌شود که این همان چیزی است که مرد از زن طلب میکند مرد دوست دارد که زن ، عشق خود را به او نشان دهد و این عشق فقط بصورت کلامی تنها نیست بلکه از رفتارش هم طلب میکند برای مثال مرد دوست دارد ، که موقع بیرون رفتن، همسرش بدرقه اش کند و موقع برگشت به منزل به استقبالش برود در همان لحظات اولیه ، با چای یا شربت و حتی یک لیوان آب از او پذیرایی کند اینکار به شدت خستگی مرد را از جسم و جانش بیرون میکند و حتی در مواردی باعث میشود مرد هم در کارهای خانه به زن کمک کند مرد دوست دارد که زن ، او را جلو دیگران تحقیر و سرزنش نکند و با لحن تند برخورد نکند از مسائلی که باعث ناراحتی میشود جلو دیگران صحبت نکند برای مرد سخت است که بلافاصله بعد از برگشت به منزل ، زن یک ریز صحبت کند و از کمبودهای داخل خانه بگوید ، اما کمی که خستگی اش برطرف شد، آن وقت میشود با مرد صحبت کرد و بسیاری از کارهای دیگر زنان با این قبیل کارها و در «عمل» می توانند «عشق» را به همسر خود هدیه دهند و باعث «آرامش» او شوند در مقابل مرد هم باید به زن «عشق و آرامش» را هدیه دهد زنان دوست دارند «بشنوند» تشنه شنیدن کلمات عاشقانه از سمت مرد خود هستند شنیدن یک جمله «دوستت دارم» از فکر و ذهن زن پاک نمیشود استفاده از القاب زیبا مثل «عزیزم جانم و ... » از سمت مرد خطاب به زن ، باعث ایجاد روحیه دو چندان و «آرامش» در زن میشود البته که مرد هم دوست دارد این کلمات را بشنود زن دوست دارد مرد به دقت و با حوصله به حرفها و دغدغه های او گوش دهد ، با اینکار باور میکند که مرد تکیه گاه هست و به او اهمیت می دهد زن دوست دارد مرد به نیازهای او «توجه کند» یا لااقل آنها را بشنود زن همه اینها را «عشق» تلقی می‌کند و باعث «آرامش» در او میشود این کارهای به ظاهر کوچک و کلمات زیبا ، عشق و آرامش را بین زن و مرد، رد و بدل می‌کند و باعث ثبات در خانواده میشود ، و هیچ هزینه ای هم ندارد . عضو شوید👈 @fekree_roshan
فکر روشن
خاطره ای جالب از شهید سلیمانی از آشنایی با «نام امام خمینی» تنها، ۱ سال قبل از انقلاب: اوایل سال ۵۶
شعارنویسی شهید سلیمانی و سختی های پس از آن : به محض ورود به کرمان ، به علی یزدان پناه نشان دادم، گفت : « این عکس آقای خمینی است» با تعجب سوال کرد : «از کجا آوردی؟ اگر تو را با این عکس بگیرند پدرت رو در میارند یا می کُشندت» جرأت و شجاعت عجیبی در وجودم احساس می کردم، ساواک را حریف «کاراته» خودم فرض میکردم ... من به دلیل عدم تجربه و نشاط جوانی و روحیه ورزشی و سلحشوری عشایری که ذاتی من بود ، بی پروا حرف می زدم و از شاه و خانواده او بد می گفتم شبها تا صبح به اتفاق برادری به نام واعظی و احمد و تعدادی جوان های کرمان بر دیوارها شعارنویسی می کردیم ، عمده شعارها «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» بود «عکس خمینی» آینه روزانه من بود ، روزی چندبار به عکس او می نگریستم ، انگار زنده در کنارم بود و من جَنب او که «مشغول خواندن قرآن» است نشسته بودم ، او «بخشی از وجودم» شده بود ... اواخر سال ۵۶ بود مدتها امتحان برای راهنمایی و رانندگی می دادم ، قبول شده بودم به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهینامه خود مراجعه کردم افسری بود به نام آذری نسب ، گفت : « بیا تو ، اتفاقا گواهی نامه ات رو خمینی امضا کرده ، آماده ست تحویل بگیری» من از طعنه او خیلی متوجه نشدم ، مرا به داخل اتاق هدایت کردند ، دو نفر درجه دارِ دیگر هم وارد شدند و شروع به دادنِ فحش های رکیک کردند آنها با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان میگفتند : «تو شبها میروی دیوار نویسی می کنی؟» آنقدر مرا زدند که بی حال روی زمین افتادم ، از بینی و صورتم خون جاری بود یکی از آنها با پوتین روی شکمم ایستاد و آنچنان ضربه ای به شکمم زد که احساس کردم همه اَحشای درونم نابود شد به رغم ورزشکار بودن و تمرینات سختی که در ورزش کاراته و زورخانه میکردم ، توانم تمام شد و بیهوش شدم ۳ روز از شدت درد تکان نمی توانستم بخورم ، اما انرژی جدیدی در خود احساس میکردم «ترس از کتک خوردن و شکنجه فرو ریخته بود» ، فکر میکردم هرچه باید بشود شد ... با هر ضربه و لگدی کلمه «خمینی» در عمق وجود من حک شده بود ... خاطره ای از شهید سلیمانی برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» عضو شوید👈 @fekree_roshan
چو شیرمردان بمیرند جامه ها باید درید کی نشینیم تا دگر شیری چنین آید پدید عضو شوید👈 @fekree_roshan
زن را به عنوان وسیله ای می‌خواهند ، جهت تبلیغ و فروش کالا این همان نوع آزادی هست که مردان بخاطر آن «برادر کُشی» می کنند و زنان «روسری به باد می دهند» نتیجه نسخه زن ، زندگی ، آزادی «سودآوری مالی» و «دسترسی آسان به زنان» است همان روشی که غربی ها سالهاست در صنعت بکار گرفته اند عضو شوید👈 @fekree_roshan