تصدقت بشوم؛ از آن سهشنبه ی زیبا هرچه که دورتر میشویم بیشتر تر تر تر تر تر تر دوستت دارم!
ببخش اگر این همه «تر» را پشت هم ردیف میکنم، مثل که کودکی که فقط تا ده بلد است بشمارد و به مادرش میگوید من ده تا دوستت دارم، منم فقط بلدم به تعداد «تر» ها اضافه کنم تا شاید بدانی چقدر بیشتر دوست تر دارمت!
درست و اصولیاش این بود که همین گوشه ی سمت راست بغلم نشسته باشی و از کنج چشم هایم این دوستت دارم هارا ببینی و بشنوی؛
ولی حالا که زمان و مکان و آسمان و زمین و شیطان و مَلَک و جن و انس دخیل شده اند که اینطور نباشد، فدای یک تار از آن موهایت!
اصلا بیخیال
این حرف های تکراری غم دار را...
همین کافی نیست که دوستت دارم و تو هم با دیدنم نگاهت میخندد؟
راستی بار آخر که دیدمت نشد بگویم؛
مراقب خودتان باشید که جان ما بند به شماست.
#آشنای_دور
گاهیآنقدربهخودتمیگی:مهمنیستمیگذره...
کهوقتیبهخودتمیایمیبینیواقعادیگهبراتمهم نیست . .!
هدایت شده از صُداع
رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا
پروردگار عزیزم، علم و آگاهی من رو زیاد کن..
[سوره طه - آیه ۱۱۴]