🔴 دشمنان اهل بیت؛ طعنهزنندگان به زائران، مداحان و مرثیهخوانان!
از امام صادق علیه السلام نقل شده که در حدیثی پس از ذکر مصائب امام حسین علیه السلام و فضیلت زیارت ایشان فرمودند:
👈 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِي النَّاسِ مَنْ يَفِدُ إِلَيْنَا وَ يَمْدَحُنَا وَ يَرْثِي لَنَا وَ جَعَلَ عَدُوَّنَا مَنْ يَطْعُنُ عَلَيْهِمْ مِنْ قَرَابَتِنَا وَ غَيْرِهِمْ يَهُدُّونَهُمْ [يُهَدِّدُونَهُمْ] وَ يُقَبِّحُونَ مَا يَصْنَعُون.
ترجمه🔻
👈 سپاس خداوندی را که در میان مردم کسانی را قرار داد که به سوی ما میآیند و ما را میستایند و برای ما مرثیهخوانی میکنند و [سپاس خداوندی را که] دشمنان ما را کسانی قرار داد که به ایشان -چه از خویشانمان باشند یا نه- طعنه زده و آنان را تهدید میکنند و آنچه انجام میدهند را زشت میشمرند!
کامل الزیارات: 326.
پ. ن: روشن است که مدح و مرثیه نیز باید بر اساس روایات و منابع معتبر و در چارچوب ضوابط اسلامی باشد تا مورد رضایت کامل اهل بیت علیهم السلام قرار گیرد ان شاءالله.
@feyzefeyz
...قبولِ خاطرِ خونِ خدا شدن شرط است
نه هر که مرثیهای ساخت محتشم گردد
عزای ماست که هر سال میشود تکرار
وگرنه حیف محرم که خرج غم گردد
نه هر که کشته شود میتوان شهیدش گفت
نه هر سری که به نی میرود علم گردد
حدیث عشق و وفا ناسروده میماند
مگر که دست علمدار ما قلم گردد
هنوز شعلهور از خیمههای عاشوراست
ز شور شیونی دل مباد کم گردد
#محمدعلی_مجاهدی
#شعر_آئینی
@feyzefeyz
🔴 آیا تک تک افراد امویان ملعون بودند؟ اگر اینگونه نیست پس منظور از لعن همه بنیامیه در زیارت عاشورا چیست؟
بنیامیه گروهی هستند که از زمان ظهور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) تا زمان سقوط دولتشان هرگز دست از فساد و مبارزه با اسلام برنداشتند.
از آنان در قرآن و روایات اسلامی بدگویی بسیاری شده است. شجره ملعونه، میمونهایی که از منبر رسول خدا (ص) بالا میروند، فرقه باغیة، بدترین قبیله عرب، بدترین موجودات زنده و آفت امت از صفاتی است که در قرآن و روایات به ویژه در احادیث نبوی درباره امویان به کار رفته است.
در کلام رسول خدا (ص) سیاست امویان چنین تشریح شده است:
«هر گاه شمار پسران ابی العاص به سی تن (در روایت دیگر به چهل تن) برسد، بیت المال مسلمین را (ملک شخصی خود بدانند و آن را) دست به دست گردانند؛ بندگان خدا را به بردگی گیرند و با دین خدا با حیله و نیرنگ برخورد کنند.»
🔺 حضور افراد نیک در میان بنیامیه
با وجود خباثتهای امویان، انسانهای خوبی نیز در میان آنان یافت شده است. به عنوان نمونه «ابان بن سعید بن عاص» و برادرش «خالد» از کسانی بودند که پس از روی کارآمدن ابوبکر از بیعت با او سر باز زدند و حتی به امیر مؤمنان علیه السلام اعلام کردند حاضرند به ایشان برای باز پس گیری خلافت یاری برسانند. خالد زمانی که اسلام آورد پدرش او را به شدت شکنجه و حتی زندانی کرد اما او گریخت و خدمت پیامبر (صلی الله علیه و اله) رسید. وی جزء افرادی بود که پس از غصب خلافت در مسجد به ابوبکر و عمر اعتراض فراوانی کرد. به او لقب «نجیب بنیامیه» داده شده است.
از سوی دیگر معاویه فرزند یزید ملعون یعنی «معاویة بن یزید بن معاویه» که بعد از پدرش به مدت بسیار کوتاهی خلیفه شد روش پدرانش را نمیپسندید. بر پایه برخی از روایات تاریخی وی در یک خطبه ضمن تمجید از امام علی و بیان شایستگی ایشان برای خلافت از پدربزرگش معاویه به جهت جنگ با امام و نیز از پدرش یزید به جهت جنگ با امام حسین (علیهما السلام)، حرمتشکنی و سوزاندن کعبه به شدت انتقاد کرد.
مطابق برخی گزارشها او در نهایت کشته شده است در حالی که سنش در زمان مرگ 18 تا 21 سال بود. البته بیماری هم علت مرگ او گفته شده است. به هر حال معاویة بن یزید از خلافت بیزار بود و در همان خطبه معروف گفت:
«من آن نیستم که امر شما را به عهده گیرم و مسئولیتهای شما را تحمل کنم. اکنون خود دانید و خلافت خود، به خدا قسم اگر دنیا غنیمت است، ما بهرهای از آن بردیم، و اگر هم خسارت است آل ابوسفیان را هم آنچه از آن بدست آوردهاند، بس است.»
پدیدآمدن چنین انسانی از اُمّ الفسادی مانند یزید یکی از شگفتیهای خلقت است! هر چند مسبوق به سابقه بوده است.
در تاریخ از قبیله بنیامیه، افراد دیگری که دارای کردار و یا گاه مواضع درست بودند -هر چند به صورت محدود- شمرده شده است. مانند ابوالعاص بن ربیع که با وجود دشمنیهای قبلی با پیامبر (ص) و دیر اسلام آوردن، پس از غصب خلافت در کنار امام علی علیه السلام ماند. دخترش «اُمامَه» نیز همسر امیرالمؤمنین علیه السلام بود و به نقلی، این ازدواج به وصیت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) صورت گرفت.
🔺 منظور از لعن بنیامیه در زیارت عاشورا
سؤالی که به ذهن میرسد این است که با وجود حضور افراد نیک در میان امویان مراد از فراز «لَعَنَ اللهُ بَنی اُمَیَّهَ قاطِبَه: خداوند همه بنیامیه را لعنت کند» در زیارت عاشورا چیست؟
به این روایت توجه کنید:
روزی «سعد بن عبدالملک بن عبدالعزیز بن مروان» که از نسل مروان و بنیامیه و از یاران امام باقر علیه السلام بود خدمت ایشان میرسد و به شدت گریه میکند. امام سبب گریهاش را میپرسد و او میگوید چگونه نَگِریَم در حالی که من از شجره ملعونه در قرآن هستم؟
حضرت در پاسخ میفرمایند:
أَنْتَ أُمَوِيٌّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَحْكِي عَنْ إِبْرَاهِيمَ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي؟
یعنی:
تو اموی هستی ولی از ما اهل بیتی. آیا سخن خداوند عزوجل را نشنیدی که از زبان ابراهیم (علیه السلام) میگوید: «هر کس از من پیروی کند از من است؟»
نکته جالب اینکه در همین روایت آمده که امام به سعد بن عبدالملک، لقب «سعد الخیر» یعنی «سعد نیک» داده بودند.
بنابراین سعد اگر چه اموی بود اما چون تابع اهل بیت علیهم السلام بود دیگر از شجره ملعونه حساب نمیشود تا لعن خداوند در قرآن شامل حال او شود. بلکه بالاتر از آن به صورت اعتباری یکی از اهل بیت به شمار میرود.
👈 در واقع منظور از «همه بنی امیه» در زیارت عاشورا، همه امویانی است که در خط سیاست شجره ملعونه بودند که مطابق روایت نبوی، فساد در دین و دنیا بود و افرادی مانند اُمامَه، ابان و خالد بن سعید و سعد بن عبدالملک خود به خود از این دایره خارج هستند.
به همین ترتیب عضویت در گروه سالم بنیامیه و یا شجره ملعونه تا روزگار ما نیز ادامه یافته و بستگی به عمل منسوبان به خاندان اموی دارد.
#شجره_ملعونه
#بنی_امیه
#زیارت_عاشورا
@feyzefeyz
ایّام عزاداری مظلوم شهید است
لعن است که در پشت سر شمر و یزید است
در عهد حسینبنعلی شمر یکی بود
امروز به هر گوشه دو صد شمر پلید است
بر هر که زنی دست یزیدیست ولیکن
خونخواری او طبق ره و رسم جدید است
شمر مد امروز سلاحش عوض تیغ
دونبازی و دوز و کلک و وعد و وعید است
جان تو گرفتهست و بوَد باز طلبکار
فحشت دهد و منتظر قبض رسید است!
در دست رئیسی قلمی دیدم و گفتم
این نیست قلم، بهر درِ فتنه کلید است
آنمرد که لعنت ز پی شمر فرستد
خود میکند آن ظلم که از شمر بعید است
زین قوم دغاپیشه عجب نیست که بینی
گر آب به حلق تو بریزند، اسید است
ای حرمله آنکو به بدی از تو برَد نام
امثال تو را از سر اخلاص مرید است
در پرده کند فخر به شاگردی ابلیس
در ظاهر اگر پیرو قرآن مجید است
القصّه ز بیداد گروهی بتر از شمر
هرجا نگری خسته و مظلوم و شهید است
مرحوم #ابوالقاسم_حالت
#شعر_اعتراض
@feyzefeyz 👈
هنوز اين آسمان آلودهٔ پرهای كركسهاست
و از خون تو، تر، دامان خشكیها و اطلسهاست
جهان تشنه ست، ماه آسمان تشنه ست، اما آب
هنوز آن سوی، دست بيعت (خشکمقدسها)ست
چنان پاشيده از هم نقشهای روزگار انگار
زمين يک كاشیِ افتاده از طاق مقرنسهاست
در آن سو گربه رقصانی شامیهاست و اين سو
شترها پای میكوبند و ميدان دست ناكثهاست
به دنيا برنگرد ای ذوالجناح تشنه! در اين عصر
اگر آن روزگار شمر بود اين عصر اشعثهاست!
#پانته_آ_صفائی
#شعر_اعتراض
از کتاب #آویشن_و_اندوه
@feyzefeyz 👈
...من قطاری دیدم
روشنایی می برد
من قطاری دیدم
فقه می برد و چه سنگین می رفت
من قطاری دیدم
که سیاست می برد
{و چه خالی می رفت}
من قطاری دیدم
تخم نیلوفر و آواز قناری می برد
و هواپیمایی
که در آن اوج هزاران پایی
خاک از شیشه آن پیدا بود...
#سهراب_سپهری
#شعر_نو
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
نشست خستگیاش را تكاند روی درخت
شكسته پرهایش را نشاند روی درخت
پرنده از دل مجروح و جان رنجورش
چهها چهها كه برايم نخواند روی درخت
دم غروب كه شد با نسيم آوازش
پرندههای جهان را كشاند روی درخت
هوای لانهی خود كرد و بالهايش را
ز گرد و رنگ تعلق تكاند روی درخت
پرنده بود رها بود مثل ما كه نبود
پرندهتر شد و پر زد نماند روی درخت
#مبین_اردستانی
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود
ابرهای خونْ فشان نینوا، اشک های حضرت امیر بود
بعد از آن فتوت همیشه سبز، برکت از حجاز و از عراق رفت
هر چه دانه داشتند سنگ شد، پشت هر بهار، صد کویر بود
بعد مکه و مدینه، دام شد، کوفه صرف عیش و نوش شام شد
آفتابِ سربلندِ سایه سوز، در حصارِ نیزه ها اسیر بود
الامان ز شام، الامان ز شام، الامان ز درد و غربت امام
شام بی مروّت غریب کش، کاش کوفه ی بهانه گیر بود
هان! هبا شدید، هان! هدر شدید، مردم مدینه! بی پدر شدید
این صدای غربت مدینه بود، این صدای زخمی بشیر بود
کربلا به اصل خود رسیدن است، هر چه می روم به خود نمی رسم!
چشم تا به هم زدم چه دور شد، تا به خویش آمدم چه دیر بود!
#علیرضا_قزوه
@feyzefeyz
🔴 برای دانش آموزانم و شاگرد نه ساله ام مرتضی، که با سرطان خون دست و پنجه نرم می کند...
باید که در اوج تمام خستگی ها مهربان باشم
تا سالها آموزگار "بچه های آسمان" باشم
گاهی برای دانش آموزان خوبم شعر می خوانم
گاهی تصور می کنم باید یکی از کودکان باشم
یک تک درخت خشک را در غربت صحرا تصور کن
"منهای جمع" بچه های مدرسه شاید همان باشم
این روزها تصمیم کبری در نهایت ترک تحصیل است
" می گفت باید مثل مادر در پی یک لقمه نان باشم
باید کنار خواهرم قالی ببافم؛ مادرم گفته
باید برای دار قالی رج به رج چون نردبان باشم
اصلا چه فرقی می کند موضوع انشا علم یا ثروت
وقتی که باید کلفت مفلوک از ما بهتران باشم
درس ریاضی آنقدَرها هم که می گویند شیرین نیست
دیگر نمی خواهم اسیر اضطراب امتحان باشم"...
این روزها حال یکی از دانش آموزان من خوش نیست
سخت است دائم شاهد این دردهای ناگهان باشم
دارد پلاکت های خون مرتضی کم می شود هر روز
تا کی به فکر وعده های هیچ و پوچ این و آن باشم
من قصه ی دنباله داری گفتم و او با نگاهش گفت:
آقا اجازه! می شود تا آخر این داستان باشم؟
آقا به قول بچه ها نه سالگی که سن پیری نیست
پس من چرا باید در این سن از دویدن ناتوان باشم
آقا اجازه! خواب رفتن دیده ام... از مرگ می ترسم
آقا چگونه می شود از شر شیطان در امان باشم؟
...
من می روم شاید گروه خونی ام با او یکی باشد
باید خودم آماده ی پیوند مغز استخوان باشم
#احمد_علوی
پ.ن: شعر مربوط به سال 91 است.
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
🔴 غرب زدگی یا وادادگی؟!
چن سال پیش یکی از اساتید دانشگامون می گفت حتی این کلاسی که میایم یعنی یک اتاق متشکل از چند صندلی بر اثر تهاجم فرهنگی و غرب زدگی صورت گرفته! راست میگفت. روش سنتی ایرانی ها تشکیل کلاس در مکتبه با استفاده از فرش و پُشتی بود و الانم تو بعضی کلاسا ادامه داره. البته من با این روش چندان موافق نیستم چون همین الانم رو صندلی خوابمون می گیره چه برسه رو فرش و پشتی! (:
ولی وقتی اطرافمونو نگاه می کنیم گذشته از ریشههای تاریخی که کاری بهش ندارم می بینیم که ما چقدر شیفته غرب به معنای اروپاییش هستیم و گاهی حتی از اونم فراتر رفتیم. یعنی گاهی سر هیچ و پوچ عملا به فرهنگ خودمون خیانت میکنیم و به غربیا خدمت. این خیانت و خدمت تو زمینه های مختلفی انجام شده و میشه. از سبک لباس پوشیدن که دیگه شده نماد این قضیه بگیرید تا خونه و خونواده و مباحث علمی. بدیهیه که هر چی ما به سمت فرهنگ غربی پیش میریم به همون اندازه از فرهنگ اصیل خودمون عقب نشینی میکنیم.
مثال زیاده. مثلا الان بعضی مراکز بزرگ خرید یا حتی مغازه های کوچیک فقط از کلمات لاتین برای معرفی خودشون استفاده می کنن در حالی که ما تو ایرانیم و فارسی حرف می زنیم. احتمالا چون کلاس داره! حالا اینکه چرا تو زمینه ذهنی ما ایرانیا غرب کلاس داره رو نمی دونم!
اصطلاحات لاتین به شدت زیاده و یا از معادل فارسیش استفاده نمیشه چون جا نیفتاده یا کلاس نداره! یا اگه معادل داره معادل به دردنخور و سختی داره که بیشتر مردم ترجیح میدن فرنگیشو بگن. اینم از کم کاری فرهنگستان ادبه.
خیلی از خونه ها به صورت آپارتمانی ساخته میشن بدون اینکه جای تنفس درست و حسابی به ساکنینش بدن. در حالی که خونه های قدیمی یک حیاط مناسب داشت و آدم با زندگی توش سرزنده می شد نه افسرده! جالب اینکه ایران به اندازه کافی زمین و بیابون داره اما باز هم رفتیم سراغ گزینه آخر. تازه همین آپارتمان ها رو هم میشه یه جوری ساخت که بشه توش با همسایه ها ارتباط و زندگی بهتری خوبی داشته باشیم و به طور کلی فضای اجتماعی و فیزیکی مناسبتری به خودش بگیره.
تو خانواده هم بحث جایگزینی حیوان به جای فرزند پررنگ شده و این موضوع چیزیه که بعضی رسانه های غربی یا غرب زده خیلی تبلیغش می کنن درست مثل عدم تعهد به خانواده. گاهی این تبلیغات در قالب فیلم و انیمیشن صورت میگیره.
یکی از موضوعات عجیب در زمینه غرب زدگی در موضوع مقالات علمیه. بعضی از دانشگاهها و مراکز علمی الزام کردن که دانشجوهای مثلا دکتریشون باید دو سه تا مقاله isi داشته باشن. حالا isi چیه؟ یک مرکز اطلاعات استنادی غربی! حالا چرا باید داده هامونو برای اعتبار بیشتر بدیم به یک مرکز خارجی معلوم نیست! قاعدتا باید اینجوری باشه که ما مقالاتمونو تو یک مرکز فارسی یا مثلا اسلامی بارگذاری کنیم و غربیا اگه خواستن زحمت بکشن بیان اونجا و بخونن. ما باید اونا رو مجبور کنیم بیان سمت ما و پای منبر ما بشینن نه اینکه داشته هامونو دو دستی تحویلشون بدیم و تازه بر اساسش امتیاز بدیم! این چیزی جز وادادگی علمیه؟ هنر کردن یه پایگاه ساختن به نام isc یعنی پایگاه استنادی جهان اسلام. اما خود مراکز علمی داخلی براش تره هم خورد نمیکنن!
از این بدتر اینکه ما به تقلید از غربی ها حتی در شیوه نگارش مقاله از داشته های خوبمون استفاده نمی کنیم. مثل برخی مجلات علمی که نویسندگان رو مجبور می کنن مستندات یا همون رفرنس ها رو در وسط جملات تو پرانتز درج کنن که باعث میشه مخاطب هی حواسش پرت بشه. یا اینکه به جای اسم کتاب اسم مولف و تاریخ رو میارن که هزار جور مشکل درست می کنه از جمله سردرگمی بی جهت مخاطب. البته این آخری رو نمی دونم اول کار غربیا بوده یا نه. یعنی دارم میگم تو جزئیات هم میریم سمت کج راهه چون کج راهه مثلا اروپا یا آمریکاست و کلاس داره!
جالب تر از همه اینا این بود که یکی از اعضای هیئت علمی یکی از دانشگاههای معتبر تهران بهم می گفت که علاوه بر دو مقاله isi باید پایان نامه ارشدمو به زبان انگلیسی توضیح بدم! چرا؟ نه واقعا چرا؟ وا بدید دیگه واداده ها!
#غرب_زدگی_یا_وادادگی
#سبک_زندگی
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
چه میکنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد…
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آنکه دوستتَرَش داشته، به آن برسد
رها کنی، بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
گلایهای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هقهق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که… نه! نفرین نمیکنم، نکند
به او، که عاشق او بودهام، زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
#نجمه_زارع
#شعر_عاشقانه
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
🔴 اخوانیه طنز دوستان قمپزی درباره اینجانب
کراش نسل آدم، فخر عالم، فیض اخلاقی
صفا و سیتی و پپسی و زمزم فیض اخلاقی
فیوضاتش به هر که طالب فیض است میماسد
همه فیضِ کم و فیض دمادم فیض اخلاقی
شده مطروحهی او نیز همچون وزن او، سنگین
ندارد از رضازاده کمی کم فیض اخلاقی
چنان در طنز مشهور است دعوت میشود هرجا
قم و تهران و رشت و مشهد و بم فیض اخلاقی
تواضع از صفات بارز او بوده هرکس را
که بیند میشود هی تا کمر خم فيض اخلاقی
حدیثی، فقهمسلک، فلسفهناخوانده و شاعر
برائتپیشه است و عشق ماتم فیض اخلاقی
میان شاعران آن زمان سعدی کمی... بعله
میان شاعران این زمان هم فیض اخلاقی
یقینا هست از حیث قیافه چون هلو اما
بود از حیث خاصیت چو شلغم فیض اخلاقی
اگرچه آنوری باشد ولیکن اینوری گردد
تواند انوری گردد دمادم فیض اخلاقی
نه تنها که سمنو و حلیم و آش نذریو
که آبگوشت قنبیتوم زده هم فیض اخلاقی
برای تندرستی روح خود را پرورش داده
یقینا حین ورزش می دهد لم فیض اخلاقی
ندیدم حالت روحانی اش را در کسی دیگر
کت و شلوار میپوشد،معمم فیض اخلاقی
به درب خانه پانصد نفر رفته است او اما
شنیده پاسخ منفی دمادم فیض اخلاقی
اگر چه از تمامیشان شنیده پاسخ منفی
کماکان در پی همسر، مصمم فیض اخلاقی
و لیکن گاه گاهی رد کند او دختران را که
بگوید کرده ام رد گاه من هم فیض اخلاقی!
چه گویم از مقام شامخ صبر و رضای او
که داده بر سریر ارتضا لم فیض اخلاقی
برای این صدای صاف و جذابِ نشاط آور
مرتب می خورد عناب و شلغم فیض اخلاقی
نه فیضش را جدا می کن ،نه اخلاقش که می گوید
تمام آنچه دارد هست درهم فیض اخلاقی
«مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم»
جرس میگوید آمد شیخ اعظم, فیض اخلاقی
الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان شد و گردید کم کم فیض اخلاقی
به او میگفت بابایش: پسر آسان شدی مُلّا
چه میشد، میشدی قدری هم آدم فیض اخلاقی🤪
اگر چه خنده آورده برایم دائما اما
ولی گاهی درآورده است اشکم فیض اخلاقی
شده همشهرتی با ناصر فیض از کمالاتش
ربود از فیض، ممبرهای درهم فیض اخلاقی
همیشه بوده او ورد زبانش پووووول اما پول
اگر چشمش به او افتد کند رم فيض اخلاقی
شبی در فیضیه شد روبرو با شیخ زکزاکی
ز شادی هول کرد و گفت: آی ام فیض اخلاقی!
بدو گفتم الا شیخا من از روی تو بیزارم
به لبخندی خنک گفتا به کتفم فیض اخلاقی
سرش را قبل صبحانه به شامپوی بدن شوید
از این رو دائما مویش شود کم فیض اخلاقی
اگر چه اهل تسبیح و رکوع و ذکر و سجاده است
نکرده پیش نامردان سری خم فیض اخلاقی
اگر که طنز باشد فیالمثل یک کلهی گنده
اذن باشد بهاری، انف من، فم فیض اخلاقی
محرم آمد و مشکی به تن کرد و نشسته در
عزای اشرف اولاد آدم فیض اخلاقی
شبی در مجلس نسوان نظر افکند بر هر سو
چنین میداد فتوا: «هست محرم فیض اخلاقی»
میان شاعران و طنزپردازان ایرانی
خفن، باحال، شاخ و تابل و سم فیض اخلاقی
ببین دین مرا ! آری به مژگان سیاه خود
هزاران رخنه کرده توی دینم فیض اخلاقی
اگر در قرن دوم بود او همحجره میشد با
ابو اسحاق ابراهیم ادهم، فیض اخلاقی
«دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمیارزد»
خصوصا گر که باشد پیشت آن دم فیض اخلاقی!
یکی اعرابی از من کرد پرسش: «من هو افضل؟»
حسینی؟ ام رفیعی؟ ام نقیب؟ ام فیض اخلاقی؟
به میدان نبرد حق و باطل از ازل بوده
چریک جنگهای نامنظم فیض اخلاقی
حسینی مثل رگبار است در تولید شعر طنز
ولی باشد چنان باران نمنم فیض اخلاقی
همیشه با بهاری و علیان میکند غیبت
چو کلثومِ ننه، شمسی و اعظم فیض اخلاقی
اگر چه طنز میگوید ولیکن شعر طنز او
شده چون مقتل ابن مقرم فیض اخلاقی
ضخیم و زبر و محکم شعر او چو مخمل پشمی
الا ای شعر تو گشته مپشمم فیض اخلاقی
اگر در شعر سردارند دکتر احمدی و شیخ (غیرمفید)
چریک جنگهای نامنظم فیض اخلاقی
همیشه توی اشعارش دفاع از فتنه مشهود است
سروده گاه از مهسا و گه زم فیض اخلاقی
اگر اخلاقیاش این است ببین بیخُلق چون باشد
کند پسوند خود را تا ابد کم فیض اخلاقی
زده بر چهرهاش عینک، مبادا لو رود رازش
که بیعینک شود مانند مریم فیض اخلاقی
یکی از فانتزی هایش همین بوده که یوسفوار
شود محبوس بانویی مُکَرّم فیض اخلاقی
کنون من مشکلی دارم ز دانشمند قمپز، گو
مکلّایی؟ مکتّایی؟ معمّم؟ فیض اخلاقی!
سوا میکرد از بین پیاز و سیر خوبش را
فروشنده جوابش داد درهم فیض اخلاقی
شبی آمد به بازار و خفن دافی میانش دید
بگفتا این چه تیری بُد به قلبم فیض اخلاقی
مخور گول وقار و ظاهر او را که در پیوی
به نسوان گوید او عجقم عجیجم فیض اخلاقی
بسی خرکیف میگردند اهل دوزخ از فیضش
اگر پا را گذارد در جهنم فیض اخلاقی
زمان دیدن مختارنامه در محرمها
به روی مبل منزل می دهد لم فیض اخلاقی
به پیوی رفته میگوید که ناصرْ فیض مشهورم
ولی در دِیت گوید: این منَستم؛ فیض اخلاقی
نه سلمان و نه مقداد و نه حجر بن عدی باشد
که الگوی حیاتش زید ارقم فیض اخلاقی
اگر آن داف آیینی به دست آرد دل او را
به یک لبخند او بخشد سه وب کم فیض اخلاقی
به چهره بهتر از رادان، به تن محکمتر از کلمن
همان دختر به او گفته، هلاکم فیض اخلاقی
«مرا میبینی و هر دَم زیادَت میکنی دَردَم»
تورا میبینم و دم دم دیریم دم فیض اخلاقی
«کنارِ آب و پایِ بید و طبعِ شعر و یاری خوش»
چه میخواهد دگر از هر دو عالم فیض اخلاقی ؟
من از روییدن خار لب دیوار دانستم
شده امروز او پولش فراهم فیض اخلاقی
مرا تاب هماوردی او در شعر هرگز نبست
از آن ترسم که گیرد زیر یکخم فیض اخلاقی
قوافی بینهایت، وقت ما کم، شعر هم مکروه (در روز جمعه😅)
لهذا انتهی المطروحه وَ تمّ فیض اخلاقی
با تشکر از بداهه سرایان:
مهدی پرنیان (شیخ غیر مفید)، سید محمد حسینی، سید جواد یثربی، علی بهاری، منصوره رضایی، مهدی کبیری، احمد رفیعی وردنجانی، دکتر احمدی، ملیحه رجایی، محمد حسین علیان.
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
"کتمان"
هرچه باشد، معتکف در مسجد خان نیستیم
ای شمایان عبد خوانش! از شمایان نیستیم
نان اگر در سفره ی شیخ است و ایمان خوان اوست
بنده ی نان نیستیم و بند ایمان نیستیم
از حرام و از حلال و... الغرض جز خون خلق
هرچه گویی، خورده ایم... امّا پشیمان نیستیم
در طواف کعبه از لب هایمان مِی میچکید
_لَعنَةُ اللّهِ عَلَینا_ اهل کتمان نیستیم
روزگاری چون شبان و گاه گاهی مثل گرگ
می دریم و در لباس میش، پنهان نیستیم
چون درخت بی بری در جمکران هستیم و شکر
زیر بار باغداران جماران نیستیم
«گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید» ۱
از کسی جز همرهان خود هراسان نیستیم
قسمت ما و شما از زندگی جز مرگ نیست
چند روزی بیش در این شهر مهمان نیستیم
#حسن_خسروی_وقار
#شعر_اعتراض
۱) گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور! (حافظ)
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
هدایت شده از طنزک
پوتین: بحران اوکراین درگیری سرزمینی نیست، روسیه علاقهای به تسخیر هیچ سرزمینی ندارد. (ایسنا)
وی افزود: خیلی سخته مجبور باشی یه کاری رو که بهش هیچ علاقه ای نداری انجام بدی😔
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#طنز
@feyzefeyz
@tanzac
جاری استغاثه ها ای اشک وقت بر گونه ها رها شدن است
ماجرای حماسه ها ای خون فصل با خاک آشنا شدن است
بغض ای ناله ی فروخورده آخرین راه چاره فریاد ست
ای سکوت ای ترانه ی زخمی مرهم درد تو صدا شدن است
گرچه در کار بستنی ای قفل ناگزیر از شکستنی ای قفل
ای در بسته ای دل خسته عاقبت قسمت تو وا شدن است
در قفس شور زندگی مرده ست حس و حال پرندگی مرده ست
ای پرنده چقدر در چشمت شوق در آسمان رها شدن است
خاک ای خاک غوطه ور در اشک سرگذشت تو چون مدینه گذشت
خاک ای خاک شعله ور با خون سرنوشت تو کربلا شدن است
سید #محمدجواد_شرافت
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
هجویهای برای اسرائیل مظلوم!
💢 پادشاه لُخت
چارمین ارتش پرقدرت دنیا! چه خبر؟!
از چپ و راست و از خشکی و دریا چهخبر؟
غمت این بود که آن روزِ مبادا برسد
عاقبت آمده آن روزِ مبادا، چه خبر؟!
تو از این جنگ بعید است کمر راست کنی
ای کمر بسته به نابودی دنیا چه خبر؟!
جعلیِ فاسدِ گستاخِ تفرعنپیشه!
سگِ زنجیریِ کفتارْهیولا! چه خبر؟!
گاوهای پُر از ایرادِ بنیاسرائیل!
سامریهای به گوساله مطلّا! چه خبر؟!
دِیرِیاسین و کفَرقاسم و قانا به کنار
ای جنایتگرِ صبرا و شتیلا چه خبر؟!
پادشاها چهعجب، لخت تو را هم دیدیم
آبرو رفتهی لوْ رفتهی رسوا! چه خبر؟!
▫️
راه قدس از طرف کربوبلا میگذرد
زائر کربوبلا! مسجد الأقصی چهخبر؟
سامری نیّت مظلومنمایی دارد
چهخبر ای غضب حضرت موسی! چهخبر؟؟
#مهدی_جهاندار
#طوفان_الاقصی
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
🔴 این داستان: واضحه که سیاست پدر و مادر نداره!
عده ای از مردم تصور می کنن چون ایران با فلان کشور یا فلان گروه به اصطلاح روابط حسنه داره و دوسته پس باید اون دو کشور یا دو گروه حداقل در اصول عقاید سیاسی! با هم تفاهم داشته باشن. در حالی که اینطور نیست. ابدا اینطور نیست و تقریبا یا کلا هیچ وقت اینطوری نبوده. در سیاست، کشورها به فکر منافع خودشونن و گاهی برای جلب منفعت های بزرگتر از اصول اولیه انسانی هم عقب نشینی می کنن چه برسه به آرمان های بلندپروازانه سیاسی. البته گاهی هم سعی می کنن این حرکات رو توجیه عقلانی یا شرعی کنن. نمونه های زیادی حتی در زمان معاصر وجود داره. ایران با روسیه دوسته و تو خیلی از زمینه ها با هم هماهنگن. در عین حال ایران به غیر از روسیه با واسطه به اوکراین هم سلاح می فروشه! البته کمتر از فروش سلاح به روسیه. و از اون طرف روسا میان از ادعای امارات بر جزایر سه گانه و نیز از برخی از مواضع اسرائیل در سوریه حمایت می کنن در حالی که اسرائیلیا نظامیان ایرانی رو در سوریه به شهادت میرسونن و البته باز همین روسا بودن که تو عقبروندن دواعش از سوریه متحد ایران بودن. رابطه ایران با کشورهایی مثل سعودی و ترکیه و... هم به همین شکله همونطور که رابطه کشورهای دیگه با همدیگه هم همینطوره. به همین سادگی.
پس وقتی کشور ما مثلا از سوریه و لبنان حمایت می کنه نباید توقع داشت کشور دوست، به هیچ عقیده مخالف عقاید ما پایبند نباشه. فقط مسأله اینه که ما به دلیل راه رفتن روی یک یا چند خط مشترک، اونا رو در زمره کشورهای دوست حساب میکنیم. مثلا تجارت، امنیت یا همعقیده بودن برای مبارزه با دشمن مشترک. در واقع نکته مهم اینه که ما باید واقعیت های برخی عقاید یا حتی آرمانهای کشورها یا ملتهای دیگه رو بپذیریم یا حداقل سعی کنیم از کنار اونا برای رسیدن به مصلحت بالاتر -البته فقط در سیاست نه عقیده قلبی- عبور کنیم. نه اینکه کلا از بیخ انکارشون کنیم جوری که هیچ بنیبشری قبول نکنه و مسخره مون کنه! خصوصا جایی که اطلاعات غیر قابل انکاری از بروز اون عقیده در دسترس عموم باشه. همچنین نباید به خاطر وجود این عقاید بزنیم زیر میز دوستی سیاسی و مصلحت بالاتر رو قربانی کنیم! جالبه که هر دو مورد، طرفدارای خودشو داره.
البته بدیهیه که اگه متحدین ما چیزی گفتن یا کاری کردن که ما نمیپسندیم و خط قرمز ما هم بود باید واکنش مناسب نشون داد. کاری که متاسفانه در بعضی موارد دولتهای ما درست انجام نمیدن و تو این زمینه ضعف و کاستی نسبتا شدیدی احساس میشه.
با آغاز نبرد #طوفان_الاقصی دوباره این مسأله که فلسطینیا فلان عقیده رو دارن داغ شده. بحث اینکه اونا صدام رو دوست دارن یا اینکه شیعیان طبق اعلام یکی از سران جنبش جهاد اسلامی، حق عضویت در این گروه رو ندارن و موارد دیگه.
اینجا باز دو جور برخورد میکنن. یه عده میخوان کلا بزنن زیرش و بگن مثلا دوستداشتن صدام مال گروهای مقاومت نیست و فقط مربوط به کرانه باختریه و مجاهدین مبرا هستن. این ادعا با واقعیات دیده شده حتی از سوی مجاهدین تطابق نداره و همه یا خیلی از فلسطینیای داخل و خارج این کشور صدام رو دوست دارن و گاهی با عکس صدام راهپیمایی میکنن.
یه عده م از اونور بوم میفتن و میگن چون اینجوریه پس کلا نباید به فلسطینیا کمک کرد یا براشون اشک ریخت. اولیش به خاطر عدم اطلاع از ژست فلسطیندوستی صدام و موشکپرانیش به تلآویو وسط جنگ با کویت و کمکهای ادعاشده دیگه صدامه و دومین موضعگیری هم به خاطر نفهمیدن دنیای سیاست و حتی در این مورد، انسانیته.
در خباثت صدام هیچ بحثی نیست و ما هرگز نمیتونیم محبت یک انسان به یک دیکتاتور جانی رو قبول کنیم اگر چه گفته شده فلسطینیا از صدام فقط خیر دیدن! اما به هر حال، شکست اسرائیل مساله مهمتری برای ماست. بنابراین در عین حالی که این محبت عجیب رو نمیپذیریم اما این رو بهانه قرار نمیدیم که بهشون کمک نکنیم. از طرف دیگه دفاع از مظلوم واجبه و معصومان علیهم السلام هم همیشه از مظلوم دفاع میکردن حتی اگر یهودی یا کافر باشن یعنی معتقد به عقاید مخالف.
در عین حال تعدی به خط قرمزها از طرف دولتها و گروههای دوست مثل ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه یا استفاده از ترکیب جعلی خلیج عربی باید محکوم بشه و باهاش برخورد مناسب صورت بگیره. به خصوص اگر از طرف دوستان! تجاوز نظامی صورت بگیره.
سایر عقاید سیاسی و دینی کشورها و گروههای به اصطلاح دوست هم که ما نمیپسندیم یا اکیدا غیر قابل قبول میدونیم همین حکم رو داره. یعنی قبول واقعیت، نگاه به مصلحت بالاتر و محکومکردن عبور از خط قرمزها. شوربختانه اینکه مسئولان ما هم گاهی تو این سه مورد لنگ میزنن و دنیای سیاست خارجی رو با آرمانگرایی ملی و دینی یکی تلقی میکنن. دنیای سیاستی که خودشون هم تو این زمینه کاملا از خطا مبرا نیستن. یاعلی.
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#فلسطین
#سیاست_خارجی
#یادداشت
@feyzefeyz
هدایت شده از طنزک
📌گوترش:
جایز نیست از بیش از یک میلیون فلسطینی در غزه بخواهیم به جنوب بروند و سپس آنها را بمباران کنیم. (اصل خبر)
وی افزود: حتی بعضی از علما فتوا به حرمت می دهند!
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#شوخی_با_اخبار
@tanzac
کمی رهایی و باران:
[نگاه و لبخندش]
[ خجالتش ] [ ذوقش] [ چهرهی خوشآیندش]
[دویدنش] چون خون در رگم؛ به وقت حیات
[شنیدنش] در لحن بی همانندش
دلم به دیدن [رقصیدنش] عطشکدهایست
هزارههاست که بر آتش است اسفندش
بعید نیست _ که او خود الههای ازلیست_
اگر که دست خدایان نیافریدندش
اگر عتاب کند پس خوشا عتاب از او
اگر نواخت مرا پنجهی هنرمندش
نشسته ام به همین فکر های سلسلهوار
تنیده با روحم زلف ِ سخت پیوندش
در این زمانهی بیخود به من بگو خود را
کجا بیندازم از فراز [لبخندش]؟!
هنوز اول دیوانگیست، می ترسم
منی که هیچ رهایی ندارم از بندش
#سیدحسین_میری
#شعر_عاشقانه
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخم هایی که نشمرده ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
#قیصر_امین_پور
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض
مثل نفرین که به تن، گاه دعا می پوشد
گاه در دوره ی ما، گرگ عبا می پوشد
چه قدَر شرعی و محکم به نظر می آید
حرف ابلیس که مضمون خدا می پوشد
فاسدی دم ز عدالت زده و نیست عجب
زهر اگر بر تن خود جلدِ دوا می پوشد
گرگ بر منبرش از حیله ی گرگان می گفت
گاه در دوره ما گرگ عبا می پوشد
صبح محشر چه کنی شیخ که عریان هستی !
گیرم امروز خدا جرم تو را می پوشد
#محمدسجاد_حیدری
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض