مناسبتهای ماه مبارک رجب
💢دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
هدایت شده از فیضیه - در انتظار انتقام سخت
چی بودیم😳؟!!! چی شدیم🌸🇮🇷
انقلاب اسلامی، نامی که ۴۱ سال معادلات بین آلمللی را تغییر داده است.
💢دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*📝 👆از پیام ذلیلانه پهلوی برای سران کشورهای غربی و متخصصان خارجی‼️
تا ساخت ماهواره کاملا ایرانی پس از انقلاب توسط متخصصان ایرانی🌸🇮🇷🇮🇷
💢دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
🔴 مهمتر از اهانت؟
🔻 مهم تر از محکوم کردن شعار "مرگ بر روحانی"، آنالیز و ریشهیابی است که چرا این شعار سر داده شده است وگرنه محکوم کردن صرف فایدهای ندارد!
🔹بنده به یاد دارم هر وقت گروهی از مردم به یک مسئول و حاکم حمله کردند، اهانت کردند با گوجه یا کفش یا مُهر او را زدند، واکنش اولیه همه بزرگان و نخبگان و علما و رسانهها محکوم کردنِ آن حادثه بود. هیچوقت ریشه یابی نشد. هیچوقت بررسی نشد که چرا طی ۷،۸ سال اخیر مکرر در مکرر بخشی از مردم با ظاهر ریش یا بی ریش، چادری یا بی چادر به راحتی شعار میدهند مرگ بر رئیس جمهور!
🔸هیچوقت بررسی نشد چرا با مهر به علی لاریجانی حمله شد؛ یا با کفش و سنگ به ماشین فلان مسئول امنیتی در خوزستان جسارت شد.
🔹مواضع بنده روشن است و اساساً قصد توجیه اهانت به رئیس جمهور را ندارم اما میپرسم چرا؟ چرا اخلاق در جامعه لاغر شده و بدزبانی و فحش به حاکمان زیاد شده و چرا وقتی یک خانم چادری یا جوان متدین با ریش یا یک طلبه با لباس روحانیت در خیابان راه میرود او را فحش باران میکنند؟
🔸پاسخ روشن است: حضرت امیرالمومنین میفرماید: "رعیت اصلاح نمیشود بجز با عدل". هیچ فرهنگ سازی و موعظه به اینکه اهانت نکنید هم جواب نمیدهد. مادامیکه بیعدالتی در جامعه باشد هیچ طرح تربیتی هم جواب نمیدهد! بروید هزاران حلقه صالحین در مساجد اجرا کنید؛ اما تاثیری نخواهد داشت و اصلاحی صورت نمیپذیرد.
🔹براستی چرا اهانتهای روحانی و وزرا و حاکمین به ملت، محکوم نمیشود، سیلی زدن یک نماینده به سرباز محکوم نمیشود اما اینکه چند جوان احساسی که به رئیس جمهور اهانت کنند از صدر تا ذیل همه بسیج میشوند برای محکوم کردن و شکایت کردن و مجازات کردن؟! عدالت است؟
🔸معلوم است که #اهانت به مسئول و غیرمسئول صحیح نیست. ماها که همیشه اهانت را محکوم کردیم چه از سوی رئیس جمهور به مردم باشد چه بالعکس. اما کاش همه بزرگان، علما، جریانات سیاسی و رسانهها یکبار هم اهانتهای رئیس جمهور را به مردم محکوم کنند.
🔹در پایان؛ همه میتوانند اهانت به رئیس جمهور را محکوم کنند اما جماعتی که به آتش زدن عکس ترامپ در آمریکا میگویند آزادی، پس کمی هم خودشان اهل تحمل یک اهانت را داشته باشند و اسمش را بگذارند آزادی!!! یا وقتی اهانتهای روحانی به مردم و به منتقدین را یکبار هم محکوم نکردند، حق ندارند بگویند چرا به رئیس جمهور اهانت شده!
✅ #داود_مدرسی_یان
💢دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥افشای پشت پرده سواستفاده سلبریتی ها از فوت انصاریان و میناوند /کلیپ رو تا آخر ببینید
💢دعوت به کانال فیضیه👇
http://eitaa.com/feyziehnews
💢👈💥💥 نظر سنجی آنقدر برایشان گران تمام شد که نگو!!
💢اتفاقی که در همان روز اول رقم خورد‼️
به آمار نظر سنجی زیر که توسط ایتاپل انجام شد دقت کنید!!👇👇😳😳 بعد از گذشت دو روز 👇👇👇
- ناشناس.mp3
2.89M
مقدمه
‼️ #پرونده_نوزدهم ‼️
قسمت اول
میر حسین موسوی.
- ناشناس.mp3
2.35M
#میرحسین و نام سازمانی (حسین رهجو) از اعضای لژ فراماسونری
‼️ #پرونده_نوزدهم ‼️
- ناشناس.mp3
3.53M
#میرحسین و همکاری با ساواک
‼️ #پرونده_نوزدهم ‼️
*عمامه عاریتی؟!*
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود.
*میرودمحضر امیرالمؤمنین (ع)* در حرم زیارت و به آقا امیرالمؤمنین میگوید:
*آقا ما داریم برمیگردیم به ایران و میدانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما میآید.آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آیندهی زندگیام،این الگو بشود برای ما شاخص،این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند.*
*حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه نجف می ماند* و صبح و شام وقتی حرم مشرّف میشد، از امیر المؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا میکرد.
*سه ماه هم ایشان کربلا میماند.*
جمعاً میشود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید میشد که شاید آقا امام حسین (ع)هم مصلحت نمیدانند که معرفی کنند،آن شب با دل شکسته از حرم میرود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند، ایشان شب میخوابد،
*خواب سیدالشهداء (ع) را میبیند. آقا میفرمایند:* "شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته میخواهی به عنوان الگو؟" میگوید: بله آقا.
*میفرمایند:"فردا صبح وارد حرمِ ما که میخواهی بشوی طلوع فجر،کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان 18 سالهای نشسته،* عمامهای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی ولباس کرباسی هم پوشیده.شما که وارد میشوی،این جوان بلند میشود وارد حرم میشود یک سلامی پایین پا به من میکند،یک سلام به علی اکبر،یک سلام به جمیع شهداء،از حرم خارج میشود بعدازطلوع فجر.این جوان را دریاب که یکی از انسانهای بزرگ است ".
حاج شیخ میفرماید:بیدار شدم.طلوع فجر،وقتی وارد حرم شدم،دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر،همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود،نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سیدالشهداء(ع)،یک سلام به علی اکبر ویک سلام به جمیع شهداء،ازحرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن،صدایش زدم و گفتم:آقا،بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: "آقا! عمامهی من عاریتی است "و رفت. از صحن رفت بیرون،رفت در کوچه پسکوچههای کربلا، دنبالش دویدم:آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت:
"آقا! عبای من هم عاریتی است "؛ و رفت.
آقای حاج شیخ عبدالکریم میگوید:
دیدم دارد از دستم میرود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانهی دو امام،بااین دو کلمه دارد میگذارد و میرود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم:بایست.عبای من عاریتی است؛ عمامهی من عاریتی است یعنی چه؟ *شش ماه التماس کردهام تا شما را معرفی کردهاند، کار داریم با شما*. یک نگاهی به حاج شیخ میکند و میگوید: "چه کسی من را به شما معرفی کرد؟". آقا شیخ عبدالکریم میگوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع).
به حاج شیخ عبدالکریم میگوید: "امروز چندمِ ماه است؟"
حاج شیخ عبدالکریم روز را میگویند.
میگوید: "دنبال من بیا ".
در کوچهپسکوچههای کربلا میروند تا به خارج از کربلا میرسند.یک تلّی بود که روی آن تل،یک اتاقکی بود.میرسد به درِ آن اتاق و میگوید: "اینجا خانهی من است،فردا طلوع فجر،وعدهی دیدار من و شما همین جا ".
میرود داخل و دررا میبندد.
مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا،این چه مطلبی میخواهد به من بگوید که موکول کردبه فردا.چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آیندهی من راتضمین کنددر معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام.
ایشان میفرماید: لحظهشماری میکردم.آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا،روی همان تل.پشتِ همان اتاقک.آمدم در بزنم،صدای نالهی پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا میزد:
وَلَدی! وَلَدی.پسرم، پسرم.
در زدم، دیدم پیرزنی با چشمان اشک¬آلود در را گشود.
گفتم:خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر، وارد این خانه شد و گفت اینجا خانهی من است و با من وقت ملاقات گذاشته.این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود،الآن پیشِ پای شمااز دنیا رفت.وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم..
یک روز حاج شیخ بر فراز تدریس کرسی درس خارج در قم،این خاطره را نقل کرده بود ازدوران جوانی و بعد فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامهی من عاریتی است، عبای من عاریتی است.فردا جلوی چشمانِ من،عبا و عمامه را گذاشت و رفت. میخواست به من بگوید: *شیخ عبدالکریم حائری! مرجعیت،عاریتی است؛ ریاست،عاریتی است؛ خانههایتان،عاریتی است؛ پولهای حسابتان،عاریتی است؛وجودتان،عاریتی است؛سلامتیتان،عاریتی است.هر چه میبینید،عاریه است و امانت است؛ دل به این عاریهها نبندید.اینها را یاازشمامیگیرند.یا حوادث، یا وارث میبرد.*
💢
http://eitaa.com/feyziehnews