بابایم برگشته ولی با استخوان‌های شکسته مرثیه‌خوانی دختر شهید مدافع حرم الیاس چگینی در مراسم استقبال از پدرش در قزوین #شهید_الیاس_چگینی🌷

🌹 ابراهـیم را دیدم که با عصـای زیر بغـل، در کوچه راه میرفت. چند دفعه ای به آسمـان نگاه کرد و سـرش را پایین انداخت.! 🔸 پرسیدم: «آقــا ابـرام! چـی شـده!؟» اول جواب نمیداد، اما با اصرار من گفت: «هر روز تا این موقع حداقل یکی از بندگان خــدا به ما مراجعه میکرد و هـر طـور شده مشکلش را حـل میکردیم. امروز از صبح تا حالا کسی به من مراجعه نکرده؛ میترسم کـاری کرده باشم که خــدا توفیق خدمت را از من گـرفته باشد.» 📚 سـلام بـر ابـراهـیم / نشر شهید هــادی #شهید_ابراهیم_هادی #از_شهدا_بیاموزیم

نقل از خواهر شهید حاج مالک عزیز: سال گذشته برادر شهیدم ، برای تدارک مراسم ازدواج بنده ،به منزل مادر تشریف آوردند. بعد از خواندن نماز مغرب و عشا ، که خانواده مشغول هماهنگی ها بودند، ایشان از من پرسیدند که «حاضری در راه رهبرت جانت را فدا کنی؟», مکث کردم و با خودم گفتم خدایا چرا این سوال را می پرسد، چه نکته ای را میخواهد به من یاد دهد، به ایشان گفتم ، میدانی که ایشان را خیلی خیلی قبول دارم و کتاب در این زمینه مطالعه کردم، اما جانم را ..😔.، ایشان لبخند همیشگی اش را زدند و گفتند :«قبول داشتن کافی نیست ، باید حاضر باشی در راهش جانت را فدا کنی». درجه اخلاص شهید عزیز اینقدر زیاد بود که همیشه و هر لحظه برای دفاع از رهبر و کشورش و بالا بردن یاد و نام اسلام ، حاضر به از جان گذشتگی بودند. الهم عجل لولیک الفرج🌹🌷