eitaa logo
دختران فیروزه نشان
488 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
85 فایل
╔═💠🌸💠═════════╗ #گروه‌فرهنگی‌دختران‌فیروزه‌نشان‌‌ شهرستان‌کاشان #تمدن_ساز✌🏻 #عرصه_دار_میدان_فرهنگی☝️ @Maryam_kafizadeh: مدیر کانال @kademshohda:ادمین کانال ╚═════════💠🌸💠═╝
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 🖋 با محبت همیشگی‌اش، لیوان خنک شربت را به دستم داد و با دست دیگرش، انگشتان لرزانم را دور لیوان محکم گرفته بود تا از دستم نیفتد. با اینکه چیزی نمی‌گفت، از حرارت حضورش، گرمای محبت دلنشینش را حس می‌کردم که بلاخره سدّ سکوتش شکست و با کلام شیرینش زیر گوشم نجوا کرد: «ببخشید الهه جان! نمی‌خواستم اذیتت کنم، ببخشید سرِت داد زدم!» و حالا نوبت بغض قدیمی من بود که شکسته و سر قصه بی‌قراری‌ام را باز کند: «مجید! اون روزی که اینا اومدن درِ خونه، من منتظر تو بودم! فکر کردم تو اومدی دمِ در تا منو ببینی! من به خیال اینکه تو پشت در هستی، در رو باز کردم...» و چند سرفه خیس به کمکم آمد تا راه گلویم از حجم بغض خالی شده و با چشمانی که همچنان بی‌دریغ می‌بارید، در برابر نگاه منتظر و مشتاقش ادامه دهم: «ولی تو پشت در نبودی! مجید! نمی‌دونی اون روز چقدر دلم می‌خواست پیشم بودی! اون روز حالم خیلی بد بود، دلم برای مامان تنگ شده بود، دلم می‌خواست پیشم باشی تا برات درد دل کنم!» حالا دیگر نگاهش از قله غیظ و غضب به زیر آمده و میان دشت عشق و اشتیاق، همچون شقایق به خون نشسته بود و تنها نگاهم می‌کرد تا باز هم برایش بگویم از روزهایی که بی‌رحمانه او را از خودم طرد می‌کردم و چقدر محتاج حضورش بودم! من هم پرده از اندرونی دلم کنار زده و بی‌پروا می‌گفتم از آنچه آن روز بر دل تنگ و تنهایم گذشت و مجید چه حالی پیدا کرده بود که پس از چند ماه، تازه راز بی‌قراری‌های آن روز برایش روشن شده و می فهمید چرا به یکباره بی تاب دیدنم شده بود که کارش را در پالایشگاه رها کرده و از عبدالله خواسته بود تا مرا به ساحل بیاورد. من هم که از زلال دلم آرزوی دیدارش را کرده بودم، ناخواسته و ندانسته به میهمانی اش دعوت شده بودم و یادآوری همین صحنه سرشار از احساس بس بود که کاسه صبرش سرریز شده و با بی قراری شکایت کند: «پس چرا اجازه ندادی باهات حرف بزنم؟ پس چرا رفتی؟» با سر انگشتان سردم، ردّ گرم اشک را از روی گونه‌ام پاک کردم و باز هم در مقابل آیینه بی‌ریای نگاهش نتوانستم هر آنچه در آن لحظات در سینه داشتم به زبان بیاورم و شاید غرور زنانه‌ام مانع می‌شد و به جای من، او چه خوب می‌توانست زخم‌های دلش را برایم باز کند که بی‌آنکه قطرات بی‌قرار اشکش را پنهان کند، با لحن گرم و گیرایش آغاز کرد: «الهه! نمی‌دونی چقدر دلم می‌خواست فقط یه لحظه صداتو بشنوم! نمی‌دونی با چه حالی از پالایشگاه خودم رو رسوندم بندر، فقط به امید اینکه یه لحظه کنارت بشینم و باهات حرف بزنم! اصلاً نمی‌دونستم باید بهت چی بگم، فقط می‌خواستم باهات حرف بزنم...» و بعد آه عجیبی کشید که حرارت حسرتش را حس کردم و زیر لب زمزمه کرد: «ولی نشد...» که قفل قلب من هم شکست و با طعم گس سرزنشی که هنوز از آن روزها زیر زبانم مانده بود، لب به گلایه گشودم: «مجید! خیلی از دستت رنجیده بودم! با اینکه دلم برات تنگ شده بود، ولی بازم نمی‌تونستم کارهایی که با من کرده بودی رو فراموش کنم...» و حالا طعم تلخ بی‌مادری هم به جام غصه‌هایم اضافه شده و با سیلاب اشکی که به یاد مادر جاری شده بود، همچنان می‌گفتم: «آخه من باور کرده بودم مامان خوب میشه، فکر نمی‌کردم مامانم بمیره...»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍬 داستان هر موفقیت با کسی شروع میشه که تصمیم گرفت اقدام کنه! 👊 @Firoozenedhan 💠⃟💎
5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 ♡ (\(\     („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━━┓ @Firoozeneshan ┗━━━━━━━━━━┛
Γ🔮🔗✿ ‌• •[توڪل‌بہ‌خدا توسل‌بہ‌اهل‌بیت توجہ‌بہ‌دو‌لب‌سیدعلۍ والسلام✌️🏻 هیچ‌خبر‌دیگہ‌اے‌تو‌عالم‌نیست همہ‌دنیا‌رو‌گشتیم . . . خبرے‌نیست!]• . 👤 💠 @Firoozeneshan
مُوَفَقیَّتـ اینـ نیستـ که هَرگِز اِشتِبآه نَکُنیمـ، بَلکه یَعنی یِکـ اِشتِبآه رآ دوبآره تِکرآر نَکُنیمـ. ”جرج برناد شو” صبحتون بخیر😍✨ 💎@firoozeneshan💎
😍 🌹 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه🌹 🌹 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین🌹 🌹 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه🌹 🌹 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر 🌹 🌹 يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ 🌹 🌹 السلام علیک یافاطمه المعصومه🌹 🦋@firoozeneshan🦋
•|‍ღ|• ↵وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا↳ ↤هَرکَسـ تَقوآیِ اِلٓهیـ پیشه کُنَد، خُـ♡ـــدآوَند راهِ نِجآتیـ بَرآیِ او فَرآهَم میــکُنَد.↡ ⇏Whoever is wary of Allah, He shall make for him a way out [of the adversities of the world and the Hereafter].⇣ ⇜قسمتی از آیه ۲↧ ↲سوره طلاق ↠ 💎 🌸@firoozeneshan🌸
🍓🍫↓ دور شدن از گوشی؟! نشانهـ های وابستگی بهـ گوشی👇❤ 🍫گوشیتون رو با خودتون همهـ جا میبرید 🍫نمی دونید کهـ گوشیتون چجوری خاموشـ میشهـ 🍫اگر گوشیتون پیشتون نباشهـ دچار وحشتـ میشید 🍫نمیتونید سرتون رو از تو گوشی بیرون بیارید حتی اگر برنامهـ مورد علاقتون از تلویزیون در حال پخشـ باشهـ 🍫چکـ کردن دائمی گوشی بدون دلیل 🍫با بقیهـ وقت نمیگذرونین فقط با گوشیتونین 🍫حواسـ پرتی در انجامـ کار های روزمرهـ راهـ های دور شدن از گوشی👇❤ 🍓بستن گروهـ ها و کانال های غیر ضروری 🍓گوشی رو دور از خودتون نگه دارید 🍓پاکـ کردن اپـ های مورد علاقتون 🍓فعال سازی حالتـ هواپیما 🍓پنهان کردن گوشیتون 🍓یکـ روز در هفتهـ گوشیتون رو خاموشـ کنید 🍉🍒اپلیکیشن Breakfree رو نصبـ کنید تا کمکتون کنهـ امیدوارمـ خوشتون اومدهـ باشهـ 🍎🍃 🌸@firoozeneshan🌸