زندگے را باید مثل ڪتاب ببینے،
کتابے کہ دࢪ انتظاࢪ خواننده اش است.
هࢪ خطش ࢪا باید جداگانہ خواند.
نه روے گذشتہ باید تمࢪکز کنے،
نه روے آینده.
"اصل این لحظہ است."
باید لحظہ بہ لحظہ پیش بروے...
واژه به واژه...
#صبح_زیباتون_بخیر
#فیروزه_نشان_ها
#صبح_بخیر_فیروزه_ای
🌟 @firoozeneshan 🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده_فیروزهای💎
#بافت_مو💇🏻♀
آموزش چتری کردن موها بدون کوتاه کردن😍
مخصوص دخترای خوش سلیقه فیروزه نشان😌
@firoozeneshan 💎
{•💎🔗•}
#ـۺاٻدٺلنگر |📲
یڪجاسوساسرائیلے
اجیرشدشهیدچمرانوترورکنہ !
بعدازیڪهفتہتعقیبومراقبٺ
عاشق❤️رفتاروڪردارشونشد (:
انصافاًیڪهفتہمراقبماباشن
چطورمیشہ؟!🤔
عاشقدینومذهبمامیشنیا ... ؟!
#کجاےکاࢪیم¿
@firoozeneshan 💎
سلاام💕🦋
با پویش #سوم اومدیم کنارتون😻😻
☘| پویش دعوت ستاره ها🤩🤩
خب یه توضیح کوچولویی بدم 🤔🤔
🤗این دفعه چون یه عده ستاره هاشون کم بود تصمیم گرفتیم پویش #سوم رو دعوت #ستاره ها نام گذاری کنیم...🤗
شما در #پیام_رسان_ایتا هرچقدر که دوست و آشنا و فامیل داری ازشون در خواست دعوت کانال میکنی😍😍😍😍😍
شما هر تعداد که عضو کردید به
🌟ستاره🌟 هاتون اضافه میشه🍒
واااای یعنی با یک عضو کردن ساده ستاره دار میشید🍉🤩🤩🤩🤩
باور نکردنیه🍓😻😻😻‼️
اما اما امااااااااا اینم بگم که شما یک عالمه #حمایت_کننده دارید 😱😱
اما چند نکته ✅✅✅
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
هر یک نفری که توسط #لینک دعوت بشن و بگن که عضو شدیم #5ستاره تعلق میگیره 🌟🌟🌟🌟🌟🌟
#جشنواره_ستاره_های_فیروزه_ای ❄️
#جشنواره_ستارگان🌟
#جشنواره_ستاره_بارون☔️
پس دست به کار بشید🌈🌈
‼️توجه‼️. ‼️توجه‼️
اما این دفعه به آیدی این همکارمون مراجعه کنید خوشگلا👇🏻👇🏻👇🏻
@Sadat_83
سلاااام🤗🤗
قراره در این کانال جشنواره ای برگزار بشه😍😍😍
جشنواره ی 🌟#ستاره_بارون🌟
هر روز سوالاتی جذابی را برای شما میفرستیم و شما به آن ها پاسخ دهید و ستاره کسب کنید ...🔥🌟🔥🌟🔥
#ستـــاره_هات_روزیادکن 🌈🌈🌈
🎁🤩🎁🤩🎁🤩🎁🤩🎁🤩🎁🤩
به برگزیدگان این ماه جوایز نفیسی اهدا می شود ....
🦋 جایزمون ویژه ویژه است👌🏻👌🏻👌🏻
حتی فکرشم نمی کنید😻😻😻😻
🤩🎁🤩🎁🤩🎁🤩🎁🤩🎁
○━━⊰♡💎♡⊱━━○
@firoozeneshan
○━━⊰♡💎♡⊱━━○
دختران فیروزه نشان
سلاااام🤗🤗 قراره در این کانال جشنواره ای برگزار بشه😍😍😍 جشنواره ی 🌟#ستاره_بارون🌟 هر روز سوالاتی جذاب
اینم پوستر دعوت عزیزان💜☝️🏻☝️🏻
جوایزمون که یادتون نرفته 😉😉😉
🥇نفر اول: ساعت هوشمند 12😱
⌚️⌚️⌚️⌚️⌚️⌚️⌚️
🥈نفر دوم:. کوله کوهنوردی 😱
🎒🎒🎒🎒🎒🎒🎒
🥉نفر سوم: اســـلایم شگفت انگیز😱
🤤🤤🤤🤤🤤🤤🤤
💥پس ستاره هات رو زیاد کن🌟🌟
#رنج_مقدس
#قسمت_هجدهم
- تساوی و دیگر هیچ.
علی می گوید :
- خنگ نزن. تساوی که حرف اسلامه. بگو تشابه.
- همین همین. می خواستم ببینم حواست هست یانه.
مادر تمام دانسته های مطالعاتی و معلمی اش را ندید می گیرد و جواب عوامانه ای می دهد بی نظیر :
- پس لطفا اول شما شبیه ما بشید، چند شکم بچه به دنیا بیارید. بعد حرف بزنید.
سعید و علی چنان می خندند که مسعود کم می آورد. چند لحظه با چشمان گرد و ابروهای بالا رفته آن ها را نگاه می کند :
- واقعا که !
این استاد عزیز به جنس مرد توهین کرد، شما می خندید. حقتونه هرچی این زن ها سرتون می آرن.
می گویم :
- مسعود خان بالاخره ما مظلومیم و توسری خور و کلفت یا قلدریم که سرشما بلا می آریم؟
مسعود دو زانو می شیند و گلویی صاف می کند :
- خدمتتون عرض کنم که شما فردا به دنیا می آی، پس الان موجودیت نداری که حرف بزنی.
مادر خم می شود و ظرف کیک را مقابلم می گذارد و می گوید :
- نیاز زن ها به شخصیتشونه، نه این کارو اون کار با روابط عمومی بالا.
عشق مادری رو ببین.
پدر بحث را جمع می کند و می گوید : شمعش کو؟
همه نگاه می کنند به پدر که وسط این بحث داغ چه سوالی بود. سعید می گوید:
_ من نذاشتم بخرند.
_ بابا ما نفهمیدیم شمع برای مردههاست یا زندهها؟ برای هر دوتاش روشن میکنند منتها یکی روی قبرش و ختمش. یکی روی کیکش.
با تشر میگویم:
_ ای نمیری مسعود با این مثال زدنت.
مادر میگوید:
_ اِ دور از جون. مسعود خجالت بکش.
چاقو را بر میدارم و اشاره میکنم به سهتاییشان و میگویم:
_ دوتاتون دست بزنه و یکیتون هم بره چایی بریزه تا ببُرم.
قیافههاشان دیدنی میشود. کم نمیآورم:
_ اِ مگه نشنیدید؛ و الا کلا کیک رو حذف میکنیم و فقط به کادو میپردازیم.
علی دو تا دستش را روی زانوی چپ و راست آنها میگذارد و همزمان که بلند میشود، میگوید:
_ باشه؛ باشه لیلی خانوم. نوبت ما هم میرسه.
و میرود تا چایی بیاورد. سعید و مسعود هم با حرص شروع میکنند به دست زدن چاقو را میبرم سمت کیک و نگه میدارم:
_ نه فایده نداره محکمتر بزنید.
مسعود چشمک میزند:
_ ضرب المثل آدم و کوه بود، نامردی اگه فکر کنی من آدم نیستم!
سعید با مبینا تماس میگیرد و دوباره تمام شعرها و شیطنتها را تکرار میکنند. مخصوصا مسعود که از پایههای میز و استکان خالی و مورچهی کنار کیک هم عکس میگیرد و برای مبینا میفرستد. احساس همیشگی تنها بودن مبینا میآید سراغم.
#نرجس_شكوريان_فرد
#رنج_مقدس
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
@firoozeneshan 💎
#رنج_مقدس
#قسمت_نوزدهم
کیک و چایی را خورده نخورده با درخواست علی، کادوی پدر را باز میکنم. نگاهم که به انگشتر طلا با نگین عقیق میافتد، مکث میکنم. چیزی از اعماق قلبم تیر میکشد و تا انگشتان دستم میرسد. تمام تلاشم را میکنم تا دستم را نگیرم و فشار ندهم. پدر دست راستم را بالا میآورد و انگشتر را دستم میکند و میگوید:
_مبارکت باشه.
نیمچه لبخندی میزنم و دستم را روی پایم میگذارم و سکوت میکنم.
وقتی مادر کادویش را مقابلم میگیرد به خودم میآیم. عقلم به یادم میآورد که تشکر نکردهای. رو میکنم سمت پدر، نگاهم را شکار میکند. به لبخندی اکتفا میکنم و میگویم:
_ خیلی دوست داشتم که یکی بخرم.
_ میدونم بابا. من هم خیلی وقت بود دلم میخواست برات بخرم که خب الآن جور شد عزیزم.
تا سحر که پدر نماز بخواند و عازم بشود، بیدار میمانیم. وقتی که میرود، ناخواسته ابروهای همه درهم میرود، جز مادر که همیشه همهی رفتنها را ظاهراً به هیچ میگیرد. اخمهای سه برادر، صورت من را هم پر از خم و اخم میکند.
علی اخم کرده و ابروهایش را درهم کشیده. مادر، ساکت است و پدر هم که مثل همیشه، غایب. چقدر نیازمند بودنش هستم و حرف و نظرش! آن هم حالا که در عین ناباوری، دایی برای خواستگاری آمد؛ یعنی حالا باید با سهیل چه برخوردی می کردم؟ برخورد که نه، چه صحبتی؟ بنابود فقط بیایند مهمانی که ناگهان همه چیز عوض شد و مهمانی، شد خواستگاری. چایی را ریختم و علی آمد که ببرد :
- لیلا از آشپزخانه بیرون نمی آیی!
نگاه متحیر و متعجبم را که دید ،هیچ نگفت و رفت. معلق مانده بودم که چرا و چه کنم. دایی که صدایم زد، مجبور شدم بروم. کنار خودش جا باز کرد و نشستم.
- میدونی دایی جون! من سه تا پسر دارم و دختر ندارم. امشب، البته غیر رسمی اومدیم تا بابا از ماموریت بیان. اومدیم برای سهیل و شما یه گفت و گویی کنیم. سهیل جان که خواهان، مثل فرهاد کوه کن. تا ببینیم شما چه نظری داری؟
فکرم به آنی منقبض و منبسط شد. بدنم نفهمید یخ کند یا حرارت را آنقدر بالا ببرد که عرق بر پیشانی بنشیند. تنها واکنشم این بود که خودم را جمع کنم و لبه ی چادرم را تا مقابل دهانم بالا بیاورم. نگاهم را بیاندازم به استکان هایی که خالی شده بودند.
بقیه ی حرف ها را نشنیدم. اینجا، از آن لحظه هایی بود که نبودن پدر، عقده ی محکمی می شود و به دل دختر سنگینی می کند.
#نرجس_شكوريان_فرد
#رنج_مقدس
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
@firoozeneshan 💎
#انگیزشے🌱
"روزهاے سخت"
برات روزای بهتر رو میسازن!
پس ادامھ بده رفیق🍓🌼
@firoozeneshan 💎
دختران فیروزه نشان
سلاااام🤗🤗 قراره در این کانال جشنواره ای برگزار بشه😍😍😍 جشنواره ی 🌟#ستاره_بارون🌟 هر روز سوالاتی جذاب
یادتون که نرفته😉😉😉
فقط تا چهارشنبه وقت دارید✅
ستاره هاتون رو زیاد کنید💫💫💫
💎 #جشنواره_ستاره_های_فیروزه_ای
🦋 #ستاره_شهرتون_شو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده_فیروزهای💎
{حلوا دورنگ}
این حلوا خیلییییی خوشمزس😍
مواد لازم 📝
۶ لیوان آرد سفید
۲ لیوان آرد گندم
۴۰۰ گرم کره یا روغن جامد
هل
پودرکاکائو
مخصوص کدبانو های فیروزه نشان👩🏻🍳
@firoozeneshan 💎