دفترچه مداحی
●━━━━━━────── ⇆ㅤㅤ ㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ الهی که چراغ روضه هات روشن باشه...😢💔 سیدمجید_بنی_فاطمه 🎤 #مح
متن نوحه الهی که چراغ روضه هات روشن باشه بنی فاطمه
الهی که چراغ روضههات روشن باشه
زیر پرچم تو یه دنیا سینه زن باشه
میده بوی تو رو هر کی که دوست داره
با تو خوشبختم و بی تو یه آواره
سینه زن هات یکی از یکی آقا تر
خدا نوکرات برات نگهداره
خدا نگهداره گریه کنات و
خدا نگهداره سینه زنات و
خدا نگهداره زائرای کرب و بلات و
الهی که چراغ روضههات روشن باشه
زیر پرچم تو یه دنیا سینه زن باشه
میده بوی تو رو هر کی که دوست داره
با تو خوشبختم و بی تو یه آواره
سینه زن هات یکی از یکی آقا تر
خدا نوکرات برات نگهداره
خدا نگهداره گریه کنات و
خدا نگهداره سینه زنات و
خدا نگهداره زائرای کرب و بلات و
میدونی که من از عالم و آدم دلگیرم
نیام امسالم آقا حرمت من میمیرم
عاقبت جونمو پای علم میدم
دوباره آومدم تو رو قسم میدم
شبا خواب میبینم که یه شب جمعه
یه سلام به شما دم حرم میدم
آره دوست دارم این شال عزاتو
آره دوست دارم این پیرهن سیاهتو
آره دوست دارم این حال خوشه محرماتو
خدا نگهداره گریه کنات و
خدا نگهداره سینه زنات و
خدا نگهداره زائرای کرب و بلات و
حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین
من و یادت نره لحظه آخر اربابم
آخه هر کی باشم اسمم نوکر اربابم
نفس آخرم تو رو که میبینم
نشونی منه کبودیه سینم
میدونی که ازت یه خواهشی دارم
کنارم باش آقا موقع تلقینم
منو یادت نره بی کس و کارم
من و یادت نره بی کس و کارم
میشه پرچم تو سنگ مزارم
جای شهادتین اسم تو رو لب میارم
خدا نگهداره گریه کنات و
خدا نگهداره سینه زنات و
خدا نگهداره زائرای کرب و بلات و
خدا نگهداره گریه کناتو بنی فاطمه
منبع تابا موزیک
#محرم
مرثیه شب سوم (استاد میرزا محمدی)
تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ….” اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام ….” اجازه بدین امروز همه گریه کنن ” عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن …” خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند …”
گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد “یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین”
جگرگوشه ی حسینم جامونده …” حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ….” دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجربن قیس …. *آروم باش …..*
من با زجر،یا زحربن قیس ،برگشتم عقب قافله،ازدور داشتم میدیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه میکنه ، (بچه ی گم شده دیدی یا نه؟(
بشنو” میدونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه … ! یا عمتاه … ! یا اماه …” ازدور داشتم میدیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی مینشست رو زمین پاهاشو نگاه میکرد …” چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه …… آی حسین ……
اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ….” اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم …. آی حسین …
بابا آتیش زدن به خیمه هامون
تار میبینه دیگه نگامون
نمونده گوشواره برامون بابا باباجون
کجایی بابا ؟
سرتو روی نیزه دیدم ….
دنبال نیزه میدویدم ….
اما به تو من نرسیدم ….
کجایی بابا ؟
بابا داری با خود هزار نشونه
لبت به رنگ آغوونه
نگو که کار خیزرونه
کجایی بابا ؟
بابا امون ازاین زخمای کاری
خون از لب تو شده جاری
کی سنگ زده بر لب قاری ؟
بابای خوبم ….
سرت رو نیزه رو به روم بود
اما یه بغضی تو گلوم بود
گلوتو نیزه ها بوسیدن
اما یه بوسه آرزوم بود
*ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط میگفتن حسین….
منبع سایت طلبه یار
#محرم
متن روضه حضرت حر _حجت الاسلام میرزا محمدی
شب چهارم محرم
"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن ،صَلَواتُكَ علَيهِ و عَلي آبائِهِ ،فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ،وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً،حَتَّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا"
دلم از انتظار آب نكن
با فراغت مرا عذاب نكن
گر جوابم نميدهي ديگر
از در خانه ات جواب نكن ....
گرچه لايق نيم تو اي مولا
جز غلامت مرا حساب نكن
گرچه من خود حجاب وصل توام
تو دگر چهره در حجاب نكن
گنه بي حساب آوردم
تو كرامت كن و حساب نكن .....
يابن الحسن ..... يابن الحسن ......
السلام علي حجت رب العالمين
السلام علي خامس اصحاب الكسا
السلام علي ساكن كربلا ....
السلام علي الاعضاء المقتعات
أَلسَّلامُ عَلَي الشِّفاهِ الذّابِلاتِ
أَلسَّلامُ عَلَي الْجُيُوبِ الْمُضَرَّجاتِ
أَلسَّلامُ عَلَي النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ
حسين .....
حسين .......
حسين ............
ارباب خوب من .... 3
از نوكر بد هم كه بپرسي گويد
ارباب به خوبي تو پيدا نشود ....
"إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي" خدايا اين گناه باعث شده لباس ذلت و خواري به تن كنم ..."وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي" من با گناه خودمو دل مرده كردم" چي جوري زنده اش كنم؟ فرمود "فاحيني بتوبه من" هر كي اومد توبه كنه دست گداييشو بياره بالا (خسته نشيا) فَبِعِزَّتِكَ لا اَجِدُ لِذُنُوبي غافِرا به خدا غير از خودت آمرزنده اي سراغ ندارم .. فَوَا أَسَفَا مِنْ خَجْلَتِي وَ افْتِضَاحِي إِلَهِي إِنْ كَانَ النَّدَمُ عَلَي الذَّنْبِ تَوْبَةً اگه پشيماني توبه حساب ميشه وَ عِزَّتِكَ مِنَ النَّادِمِينَ امروز اومدم بگم بعزت و جلالت من بد كردم پشيمانم ....
الهي العفو ....الهي العفو ....
از لشكر فاصله گرفت بعضيا نوشتن اين سر و صورتشو خاك مالي كرد،بايدم اينجوري باشه چون اين آقا پسر ابوترابه" اگه او پسر ترابه ما بايد "كنت ترابا باشيم ..." چكمه هاي جنگيشو دور گردنش «َفَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُويً» موسي اينجا كربلاست كفش هاتو در بيار وقتي به موسي اينجوري ندا مياد حرم ادب كرد؛ كفش هاشو دور گردنش انداخت ؛ هنوز داره نادمو پشيمون مياد ، حتي بعضي ها گفتن پسرشو صدا زد، گفت گريبان منو كشون كشون بگير هَلْ يَرْجِعُ العَبْدُ الآبِقُ إلاّ إلي مَوْلاهُ” عبد فراري دم خونه ي آقاش نره كجا بره ....؟!!
تا روبروي ابي عبدالله قرار گرفت يه سوال كرد و يه جواب شميد آقا هـــــل لـــي مـــن تـــوبـه؟! فبكا بُكَاءً شَدِيداً ..." تو گريه هاش گفت آيا راه برگشتي برا من هست؟!! ابي عبدالله فرمود: "ارفع راسك" هر كي در خونه ي ما بياد ديگه سر به زير نيست ...."
حالا هر كي سربلنديش باورش شده بگه حسين ....... اجازه رو گرفت اما حسين كربلا رو با خواهرش شروع كرده؛ اذن زينبم لازمه،نه بالاتر از اذن امام ؛ نه؛ زينب حلقه ي اتصال به فاطمه ست " گفت آقا اجازه ميدي برم سمت خيام و حرمت؟ قربون حيا كردنت برم ...." اينجا همه بني هاشم هنوز زنده ان تو اجازه گرفتي ...." آخ نبودي اون ساعتي كه تن بچه ها به لرزه افتاد،هرچي نگاه كردن ديدن بني هاشمي باقي نمانده ...." يه نانجيب فرياد ميزنه كيه خيمه هاشو بسوزونه ........" يكي هم داره فرياد ميزنه كيه به بدن حسين اسب بتازونه ....." يكي هم داره بلند بلند تكبير ميگه ....." اين زن و بچه شروع كردن به لرزيدن ،اومدن پيش عمه جان ، ديدن عمه هم مستأصله ...." اومد پيش زين العابدين، حضرت بي معطلي فرمود عليكن بالفرارحسين......
منبع وبلاگ امام المتقین
#محرم
من خطا کارم جفا کردم به تو اما ببخش
گرچه بد کردم – پشیمانم – مرا حالا ببخش
راه بستم بر تو و ترسید از من دخترت
علتِ دلشوره ی زینب شدم من را ببخش
دل اگر سوزاندم از اهلِ حرم ، در آتشم
یا مرا در آتش این غم بسوزان یا ببخش
احترامِ مادرت را داشتم ، دیدی حسین
این پشیمان را برای خاطرِ زهرا ببخش
راه را بستم که حالا آب را هم بسته اند
خیمه گاهت تشنه ماند و رفت اگر سقّا ، ببخش
ساعتی دیگر به مقتل می روی ، شرمنده ام
می روی منزل به منزل بر سرِ نی ها ، ببخش
از تو دوری کردم و دور از خدا ماندم ببین
هاربٌ مِنکم ولی برگشتم ای مولا ببخش
تا مرا در خون نبینی راضی از خود نیستم
حُر پشیمان آمده ای بهترین آقا ببخش
محسن ناصحی
منبع پایگاه جامع روضه
#محرم
(به نیابت ازشهیدحاج حسین همدانی)
بابا ، شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمی گیرم سراغی ...
هدایت شده از امام حسین ع
Hazrate Roghaye - MASTER 002.mp3
5.57M
بابایی...
🎙کربلایی محمدحسین پویانفر #محرم
هدایت شده از کشکولک
نوای حسین_۲۰۲۱_۰۸_۱۰_۱۳_۱۶_۴۵_۸۷۴.mp3
3.45M
عفواً یاحسین🥀
⏸عبدالرضا هلالی
⏸محمد حسین پویانفر
#محرم
گلچینی خاص از همه چیز
┄┅┅❁ @kashkoolak135 ❁┅┅┄
دفترچه مداحی
عفواً یاحسین🥀 ⏸عبدالرضا هلالی ⏸محمد حسین پویانفر #محرم گلچینی خاص از همه چیز ┄┅┅❁ @kashkoolak1
نوکریامو اشک چشامو خراب کردم همه سینه زنیامو
بگو چی کار کنم که بشنوی صدامو
حق داری انداختی عقب کرببلامو
رو بر نگردون از من یا حسین
عفواً یا حسین عفواً یا حسین
شرمندتم من قلباً یا حسین
عفواً یا حسین عفواً یا حسین
بی حرف و حدیث دوست دارم
روی قلبم بنویس دوست دارم
هیچکی مثل تو نیست
دوست دارم دوست دارم
ته رؤیای منه کربلا
علت اشکای منه کربلا
خونه ی آقای منه کربلا
کربلا کربلا
بال و پرم باش تاج سرم باش
به یاد من شبای جمعه تو حرم باش
فکر جواز کربلای مادرم باش
تو موکبای اربعین منتظرم باش
رو بر نگردون از من یا حسین
عفواً یا حسین عفواً یا حسین
شرمندتم من قلباً یا حسین
عفواً یا حسین عفواً یا حسین
بی حرف و حدیث دوست دارم
روی قلبم بنویس دوست دارم
هیچکی مثل تو نیست
دوست دارم دوست دارم
منبع سایت الگوی ایرانی
شب پنجم محرم
استاد میرزامحمدی
@fishemenbar ایتا وسروش
متن و صوت عرضه در سایت طلبه یار = http://www.talabeyar.ir
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن،صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ،فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً ، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
درد بسیار و به دنبال دواییم هنوز
چشم بر دست طبیبی به نواییم هنوز
آبرو دار بود هر که شود سایل یار
خوب یا بد همه از لطف گداییم هنوز
بارها توبه شکستیم به مافرصت داد
پر خطاییم و به دنبال عطاییم هنوز
تا کنون گر به غم یار ارادت مندیم
همه مدیون امام و شهداییم هنوز
عمر رفت و دل ما زایر شش گوشه نشد
به خدا در هوس کرب و بلاییم هنوز
*ندیدنش یه درده اما دیدنش هزار درده شب جمعه است شب زیارتی مخصوصه اربابه هرکی میخواد با امام زمانش کربلا باشه آقاش امشب با مادرش فاطمه میاد کربلا آقا و مولاتو صدا بزن
یابن الحسن ….. یابن الحسن ….
ادب اقتضا میکنه امشب که مادرش فاطمه مهمان حرم حسینه،روضه رو از زبان این مادر بخوانیم «حبیبی و قره عینی و ثمره فؤادی» حسین ……
“أبکی على رأسک المقطوع،أم على بدنک المطروح”پسرم بر کدوم مصیبتت گریه کنم ؟!! آیا بر سر بریده ی بالا نیزه ات گریه کنم؟ یا بر اون بدن زخمی و عریانت گریه کنم؟ أم على نسائک الأُساری …” حسین…..
بُنیّ قتلوک و من الماء منعوک ….
بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
مادری گفت حسین جان همه را بخشید
حسین جان ……
“السلام علیکم یا ائمه البقیع”
اول بریم مدینه،بلدی مادرش فاطمه رو از مدینه تا کربلا همراهی کنی،این مادر تو سن جوانی ام نمیتونست راه بره” اگه گریه کن حسین و حسنی زهرا رو یاری کن،امشب کربلا خیلی کار داره فاطمه”
دلم میخواد یه شب مدینه باشم
زائر اون شکسته سینه باشم
دلم میخواد پشت بقیع بشینم
قبر غریب مادر و ببینم
دلم میخواد تو کوچه ها بمیرم
انتقام مادرمو بگیرم …
تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد
همونجا که یاس مدینه پژمرد
میگن تو کوچه چادرش خاکی شد
رو صورتش یه لاله حکاکی شد
میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود
از اون خونه تا به کوچه عصاش بود
*خیلی سفارش این عبدلله بن حسن
و ابی عبدالله به خواهر کرد،خواهرخیلی مراقب یتیم برادرم باش،هرجا زینب میرفت این بچه یتیم و با خودش میبرد از صبح که خطبه خوند دل تو دل یتیم امام حسن نبود،مگه من چیم کمتر از بچههای عمه جانمه،مگه من از بچههای مسلم چیم کمه،عمو به همه ی اونا اجازه داد” چرا به من اجازه نمیده جونمو قربونش کنم این شهید،شهید گودال حسینه،از اینجا علقه ابی عبدالله به این نازدانه معلوم میشه؛تو همه ی این رفت و آمد های بنی هاشم و اصحاب عقیله بنی هاشم مواظب یتیم امام حسنه،اما امان از ساعتی که نوبت خود حسین شدروضه این آقازاده گره خورده به روضه خود حسین،یعنی امروز یه چشمت باید بره تو گودال برای نیمی از مصائب عاشوراش الان باید گریه کنی”خسته شد ارباب ما،بعضی ها مثل مرحوم شیخ جعفر نوشتن،زخم هاش که به هفتاد و دو تا که رسید از نفس افتاد “فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَهً”یه لحظه خواست استراحت کنه یه ظالمی چنان با سنگ به پیشانی آقا زد،مرحوم شیخ مفید مینویسد با تیر زدند به پیشانی،این دست و آورد خون پیشانی رو بند بیاره نتونست بند کنه”این لباس عربی رو بالا زد …” یا الله:تاسفیدی صدرالحسین نمایان شد”یه وقت دیدن حرمله زانو زد”آخ چنان با تیر سه شعبه …
حسین ….
روضه رو از همین جا مسیرشو عوض کنم،بزار امروز همه برای یتیم امام حسن گریه کنند،مدینه که نتوانستند برای امام حسن گریه کنند،جلوی چشم ابی عبدالله و قمر بنی هاشم بدن امام حسنو تیر بارون کردند،چقدر سخت گذشت فقط حسین میدونه و خدای حسین”دیگه نتونست طاقت بیاره”افتاد رو زمین،همه محاصره اش کردند دیگه نگم چطوری میزدنش،فقط همین قدر بگم از زیر اون تیغ و تیر و نیزه دید عمو داره فریاد میزنه هل من مستغیث …”باریک الله”تا زینب زینب صدای استغاثه ی برادرو شنید بند دلش پاره شد اومد بالای بلندی همون جایی که کربلا میری بهش میگن تل زینبیه”دید آنچه را که نباید ببینه،دست یتیم امام حسن و گرفته یه لحظه دید همه داداش و محاصره کردن یه لحظه از این آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش،هی میگفت یا غیاث المستغیثین ….”تا دست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دوید سمت گودال،یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نزار بیاد اما اومد ….”وقتی رسید دید شمشیرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند دستشو جلو آورد یازهرا…”این نوه ی تو خانم یاد اون روزیکه چهل نفر امامتو میبردن”دست یداللهی تو جلو آوردی آخ دیگه نگم چی شد” وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ …یا زهرا
#محرم
💢 اهمیت روضه
💠 آخوند ملاعلی معصومی همدانی: ایشان زمانی که در مسجد خود به منبر می رفتند به ذکر مصائب بسیار اهمیت می دادند، روزی شخصی به ایشان عرض کرده بود اگر ذکر مصیبت را در منبر کم کنید و سایر مطالب را بیش تر بفرمایید مردم زیادتر استفاده می کنند. معظم له فرموده بود «از مطالب کم می کنم و روضه را بیش تر می خوانم.»
📎 #گرافیک_ثابت
📎 #محرم
📎 #امامت
🔰معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه
🌐 btid.org
💢 کاش یک روضه خوان بودم
💠 علامه طباطبایی: شخصی محضر علامه رسیده بود، اما ایشان را نمی شناخت و سخنان ناپسندی گفته بود. وقتی فهمید شخصی، که روبه روی او نشسته علامه طباطبایی است، اظهار شرمندگی و عذرخواهی کرد و به ایشان گفت: من گمان نمی کردم که شما حضرت علامه طباطبایی باشید و تصور کردم که یک روضه خوان هستید.
🔹 علامه فرمود: «ای کاش بنده یک مرثیه خوان حضرت سیدالشهدا علیه السلام بودم، همه سال هایی که سرگرم درس و بحث بوده ام با یک مرثیه خوانی امام حسین علیه السلام برابری نمی کند.»
📎 #گرافیک_ثابت
📎 #محرم
📎 #امامت
🔰معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه
🌐 btid.org
روضه جانسوز_توسل حضرت قاسم علیه السلام_شب ششم محرم _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
استاد میرزا محمدی
روضه جانسوز_توسل حضرت قاسم علیه…
اردیبهشت۲۷۱۳۹۹

می رود مایه دلگرمی لشکر باشد
بی زره آمده تا حیدر دیگر باشد
سیزده بار زمین مقدم او بوسیده
دود اسپند بلنداست و خبر پیچیده
*چه خبره؟*
شیر بی واهمه تا مرز جنون می آید
قاسم بن الحسن از خیمه برون می آید
می رود با رجزش از پدرش یاد کند
می رود کرببلا را حسن آباد کند
*چه رجزی خوند؟ إن تُنکـرونی فأنـا ابـن الحـسن،سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن*
مثل عباس که دور و بر مولا کم نیست
قاسمی هست حسین بن علی تنها نیست
همه دیدند به دستش شده شمشیر بلند
می شد از گوشه خیمه دم تکبیر بلند
میزند ضربه همه از روی زین می افتند
ازرق است و پسرانی که زمین می افتند
پهلوانی است سراسیمه فقط می آید
دید این ازرق شامی است وسط می آید
*چارتا پسراشو دورش حلقه کرد با چه تبختری داره می آید*
چه می آید سر این طفل،خدا می داند
مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند
حربه ای زد به عدو تا که سر او چرخید
وسط دشت چنان نعره حیدر پیچید
و اذا زلزلت الارض بلا نازل کرد
ازرق و چهار پسر را به درک واصل کرد
این حسن زاده عجب جنگ نمایانی کرد
بعد اکبر خودمانیم چه طوفانی کرد
*دیدن اینجوری حریفش نمیشن،یه عده رو عمرسعد اجیر کرده بود؛برا ساعت مبادا،اینا نگه داشته بود به عنوان تیر آخر ازشون استفاده کنه،اگه می دید جنگ تن به تن باشمشیر و نیزه جواب نمیده سنگ اندازا رو صدا میزد”*
تیغ ها قاتل آن جسم نحیفش نشدند
پهلوانان عرب نیز حریفش نشدند
آخرش دست به آن قائده جنگ زدند
تاکه میشد به تن بی زرهش سنگ زدند
چه می آید سر این طفل خدا می داند
مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند
*وقت گذشته”دلتم آماده است برم قسمت آخر*
قسمت آخر جنگ است خدا رحم کند
دستهاشان پر سنگ است خدا رحم کند
*اینقدر این آقا زاده خشکل بود،که نوشتن کأنّه فَلقَۀُ قَمَر انگار یه ماه پاره داره میاد میدون،خوب چیکارکردن با این صورت زیبا*
سنگ زد روی تماشایی او ریخت به هم
نیزه ای آمد و زیبایی او ریخت به هم
*بعضیا گفتن یه ظالمی چنان با شمشیر به فرقش زد “فَوَقَعَ الغُلام لِوَجهِه” دیدن این آقازاده با صورت به زمین افتاد …” خوب تصور کن،اینقده دورش حلقه زدن، ابی عبدالله دید یه نقطه پر از گرد و خاکه “سراسیمه خودشو رساند چه خبره اینجا؟سواره ها دورش کردن …”حسین ….
نه نه ، یه حسین بگو به این انگیزه،صدای این نوجوون سیزده ساله در نمی اومد” اگرچه گفت یاعماه اما از زیر سم مرکب ها،از اون هیاهو صدا نمیدونم میرسید یا نه؟؟؟ تو یه حسین بگو صدای این یتیم به امام حسین برسه … حسین ….”
رسمه تو مراسم قاسم مجلس رو گل بارون میکنن …”امشب خیلی جاها گل اینجای روضه که میشه گل میریزن،اما بگم کربلا چی شد؟
جای گل هر چقدر تیغ به بازوش زدند
گفت یا فاطمه و نیزه به پهلوش زدند
*بقیه اش بمونه ابی عبدالله از این ازدحام ، از این حمله دسته جمعی بلافاصله خودشو رسوند؛ مهلت نمیداد، چون میدونست اینجا اگه یه لحظه تعلل کنه بدنو قطعه قطعه میکنن،به میمنه و میسره شمشیر میزد بلکه دور بدن قاسمو خلوت کنن،حمیدبن مسلم میگه من اونجا بودم تا گردوخاک فروکش کرد،تو همون گردوغبار دیدم حسین اومده بالا سر قاسم“فوقع صدره علی صدره،این سینه اش رو گذاشت رو سینه قاسم،اما دیدن این یتیم داره پاهاشو رو زمین میکشه… آی حسین …
.
#محرم
منبع سایت باب الحرم