ناحلة الجسم يعنی نحیف و دل شکسته میری جوونی مادر اما پیری بهونه سفر میگیری باکیة العين يعنی بارون غصه ها می باره چشای مادرِ ما،تاره ديگه علی شده بیچاره 🎧هلالی و حامد زمانی🎤 ♦️#بسیار_بسیار_زیبا 🦋کانال：مادرم فاطمه سلام الله علیها🦋 🌐@mathramfatimeh🌺

#نریمان_پناهی #شور_احساسی #لطمه_زنی بند اول پناه بر خدا عده ای با بغض حیدر اومدن پناه بر خدا برای کشتن مادر اومدن پناه بر خدا پناه بر خدا چقدر این معرکه قاتل داره پناه بر خدا مدینه چقدر ارازل داره پناه بر خدا کوثر داره میسوزه پیکر داره میسوزه پیش چشم بچه هاش مادر داره میسوزه مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر بند دوم پناه بر خدا دسته هیزم به دستا اومدن پناه بر خدا فکر کنم گروه مستا اومدن پناه برخدا پناه بر خدا لگد حرومی بالا میره پناه بر خدا بی حیا به سمت زهرا میره پناه برخدا داره دیوار میسوزه داره مسمار میسوزه بوی چادر پیچیده مادر انگار میسوزه مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر بند سوم پناه بر خدا زن بار دار و با لگد زدن پناه بر خدا دختر نبی ما رو بد زدن پناه برخدا پناه بر خدا لگد حرومی سنگین بوده پناه بر خدا فاطمه تو آتیش نمروده پناه برخدا خون پهلوی مادر زخم ابروی مادر دومی برا بیعت رد شد از روی مادر مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر بند چهارم پناه بر خدا عده ای با بغض حیدر اومدن پناه بر خدا برای کشتن مادر اومدن پناه برخدا پناه بر خدا چقدر این معرکه قاتل داره پناه بر خدا مدینه چقدر ارازل داره پناه برخدا کوثر داره میسوزه پیکر داره میسوزه پیش چشم بچه هاش مادر داره میسوزه مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر مادر مادر ای مادر (نریمان پناهی) @maddahi_hae_nab

🎤: مداحی کربلایی آقا نریمان پناهی من اصلا اومدم برات #شهید بشم...🌷🕊 یه عالمه گریه به روضه بدهکارم تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم بذار حالا حالا نوکر شما باشم بذار حالا حالا نوکر شما باشم لحظه‌ی مرگم تو خاک کربلا باشم لحظه‌ی مرگم تو خاک کربلا باشم بَده که پیش تو موی سرم سپید نشه بَده که نوکرت بمیره و شهید نشه من اصلا اومدم برات شهید بشم من اصلا اومدم برات شهید بشم تا تو قلب مادرت عزیز بشم سردم نکنی .. طردم نکنی سردم نکنی .. طردم نکنی عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین یه عالمه گریه به روضه بدهکارم تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم بذار حالا حالا نوکر شما باشم بذار حالا حالا نوکر شما باشم لحظه‌ی مرگم تو خاک کربلا باشم لحظه‌ی مرگم تو خاک کربلا باشم بَده که پیش تو موی سرم سپید نشه بَده که نوکرت بمیره و شهید نشه من اصلا اومدم برات شهید بشم من اصلا اومدم برات شهید بشم تا تو قلب مادرت عزیز بشم سردم نکنی .. طردم نکنی سردم نکنی .. طردم نکنی عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین حسین حسین حسین حسین😭

⏯#تک 🔸منو نزار تنها میون این حرم 💎مداحی#حسین 🎤#نریمانی 👌فوق العاده زیبا @shiacalender👈👌

متن نوحه: منو نذار تنها میون این حرم اگه بری بی تو کجا دارم برم میون این صحرا کی میشه یاورم داریم جدا میشیم نمیشه باورم گلوتو می بوسم به جای مادرم گره بزن محکم نیوفته معجرم گریمو درآوردی داری میری زینبُ به کی سپردی داری میری داری ای ماه از آسمون من نزن تو با اشکات آتیش به جون من داداش کجا داری میری بدون من می چینمت آخر میون بوریا می مونه رو شونم همین کبودیا می ترسم از چشمای این یهودیا اومدم توی گودال بالا سرت من اسیر میشم داداش فدا سرت گریمو درآوردی داری میری زینب به کی سپردی داری میری جلوی چشم مادر نزن تو دست و پا دیدی شدی آخر مرمل الدما برید جلوی چشمام سرت رو از قفا یتیمی زود بودش برای دخترت اسیری زود بودش برای خواهرت چه نامرتب شد رگای حنجرت این ازین تن صد چاک اون از سرت میریزه توی دستات خون سرت گریه مو درآوردی داری میری زینبُ به کی سپردی داری میری منبع: راسخون

چه برو و بیایی داشتیم کجاست اون روزها فاطمیه هایی داشتیم کجاست اون روزها @bahaneee

مداحی جدید حاج امیر کرمانشاهی شب اول فاطمیه 1399/10/04 حسینیه ی انصارالحجة چه برو و بیایی داشتیم کجاست اون روزها فاطمیه هایی داشتیم کجاست اون روزها سابقه نداشته اینقدر ازت دور باشم چه محرم هایی داشتیم کجاست اون روزها فکرشم نمیکردم ببینم یه روزی روضه ها اینجوری باشه میشه بگی چیکار کنم همه چی بازم مثل گذشته ها باشه بغلم کن بیشتر از همیشه آغوشت میخوام بغلم کن من الان یه ساله دلتنگ بدی هام بغلم کن بغلم کن چه برو و بیایی داشتیم کجاست اون روزها فاطمیه هایی داشتیم کجاست اون روزها منبع : سایت مجله اینترنتی یک نت

چادرت را بتكان ... روزیِ ما را بفرست ای كه روزی دو عالم همه از چادر تو است ای مادر ... ای مادر ... من از خاکِ پایِ تو سر بر ندارم مگر لحظه ای كه دگر سر ندارم مگير از سرم سایۀ چادرت را پناهی از اين خيمه بهتر ندارم چادرت را بتكان ... روزیِ ما را بفرست ای كه روزی دو عالم همه از چادر تو است ای مادر ... ای مادر ... ____ بگير از سر لطف جان مرا هم ببخشا اگر جانِ ديگر ندارم بخوانم به فرزنديت كه اميدی به غير از دعاهای مادر ندارم مگير از سرم سایۀ چادرت را پناهی از اين خيمه بهتر ندارم چادرت را بتكان ... روزیِ ما را بفرست ای كه روزی دو عالم همه از چادر تو است ای مادر ... ای مادر ... ____ به پروانه هایِ سحر گفته ام كه من هم به اين سوختن راضيم حرم ميروَم باز در ميزنم اگر هم ندادند من راضيم مرا آخرش هم كفن ميكنند وليكن بدونِ كفن راضيم غلام حسينم وليكن مرا بخوانی غلام حسن راضيم حسن ... حسن ... 😭🏴😭🏴😭🏴 نوای ذاکرین🙏 @navayehzakerin

● دعام کن مادر ... 🗣 #محمد_حسين_پويانفر @mhpoyanfar

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها ..... زهرا ست دختري که پدر را چو مادر ست زهراست سوره اي که مُسمّـا به کوثر ست زهرا ست بضعه اي که رضايش رضاي حق از خـشـم او خـداي مـدبِّــر مکـدّر سـت پيغمبري مگر به دوتا معجز آوري ست؟! او نيز فضّه اش به خـدا معجـز آور ست(1) هـمتـا نداشـت فـاطـمـه، يـا ايّهـا الأنـام کفوش به عالمين فقط شخص حيدر ست عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنِ الْخَيْبَرِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع لِفَاطِمَةَ مَا كَانَ‏ لَهَا كُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ. بانو سه ماه منتظر اين دقيقه ام مشغول کار خانه شدي! خوش سليقه ام !؟ زهرا مرا چه قدر بدهکار مي کني!؟ داري براي دل خوشي ام کار مي کني؟ دراين سه ماه، آب شدم، امتحان شدم با هر صداي سرفه ي تو نصفه جان شدم با ديدنت، نگاه مرا سيل غم گرفت با اولين تبسم تو، گريه ام گرفت اين بوي نان داغ، به من جانِ تازه داد حتي به پلک هاي حسن، جان تازه داد زحمت نکش! هنوز سرت درد مي کند بايد کمک کنم، کمرت درد مي کند فَقَرَأَهُ ابْنُ عُمَرَ،.... فَرَكَلْتُ‏[27] الْبَابَ .... آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ، .....وَ دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَيَّ بِوَجْهٍ أَغْشَى بَصَرِي، فَصَفَقْتُ صَفْقَةً[29] عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا ...... آيينه ي پراز ترکم، احتياط کن! فکري به حال و روز بدِ کائنات کن تا کهنه زخم بازوي تان تير مي کشد دستاس خانه، آه نفس گير مي کشد با اينکه اهلِ صحبت بي پرده نيستم راضي به رنج دستِ ورم کرده نيستم جارونکش! که فاطمه جان درد مي کشم دارم شبيه پهلوي تان درد مي کشم زهرا جان .... آشفته خانه ي جگرم را چه مي کني !؟ خاکي که ريخته به سرم را چه مي کني!؟ زهرا به جاي نان، غم ما را درست کن حلواي ختم شيرخدا را درست کن مبهوت و مات ماندم از اين مِهر مادري! دست شکسته جانب دستاس مي بري!؟ جانِ علي بگو که تو با اين همه تبت ! شانه زدي چگونه به گيسوي زينبت!؟ شُستي تن حسين و حسن با کدام دست!؟ آماده کرده اي تو کفن با کدام دست !؟ حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه ازتشنگي لبِ پسرت سوخت فاطمه حرف از کفن شد و کفنت ناله زد حسين خونابه هاي پيرهنت ناله زد حسين تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب null تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب از این به بعد و بعد از این آواره زینب باید خودت یاری کنی ورنه محال است بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب خون گلویت را کسی تا آسمان برد پیراهن و عمامه ات را این و آن برد آیا نگفتم در بیاور خاتمت را راضی شدی انگشترت را ساربان برد گفتند که پیراهنت را می کشیدند تصویر غارت کردنت را می کشیدند نه اینکه نیزه بر تنت می ریخت دشمن بلکه به نیزه ها تنت را می کشیدند رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟ تا آن زمانی که به یادم هست داداش وقتی که می رفتی تنت پیراهنی بود رفتی که اشک خواهرت را در بیاری بغض گلوی دخترت را در بیاری آیا نمی شد ای سلیمان زمانه قبل از سفر انگشترت را در بیاری؟ Narvansoft.ir ساءلم آب و دانه میخواهم رحمت مادرانه میخواهم آی بی بی گدا نمیخواهی پسر بی وفا نمی خواهی کاش میشد زمن سوال کنی پسرم کربلا نمی خواهی

ای گل پرپر شده ی باغ من تازه شد از رفتن تو داغ من خیز و ببین خانه ی خاموش من ناله ی طفلان سیه پوش من در وسط کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا می زدند گوشه ی چشم تو چرا شد کبود فاطمه جان جرم تو آخر چه بود خیز و بیا رو به سوی خانه کن گیسوی طفلان مرا شانه کن

السلام علیک یا فاطمه الزهرا ديدي چگونه شمع وجود تو آب شد اخر دعاي نيمه شبت مستجاب شد پروانه وار دور تو گشتم ولي دريغ پروانه ماند و شمع وجود تو آب شد با بودنت سلام علي يک جواب داشت آن يک جواب هم پس از اين بي جواب ماند خانه نشين روزم و خانه بدوش شب ديدي علي ز مرگ تو خانه خراب شد با من حساب داشت عدو از غدير خم از من ترا گرفت و دگر بيحساب شد