شاخه های ثمرت خورده به دیوار گلم
ناله های جگرت خورده به دیوار گلم
هر زمان از در این خانه گذشتم گفتم:
که همینجا پسرت خورده به دیوار گلم
گریه بر محسن شش ماهه ی مظلوم کنی
هر زمان که نظرت خورده به دیوار گلم
بوسه می زد به رخ و سینه و دستت هر روز
بوسه گاه پدرت خورده به دیوار گلم
خم شدی، تا شده ای، مثل رکوعی زهرا
استخوان کمرت خورده به دیوار گلم
اثر کوچه از این حال خرابت پیداست
به گمانم که پرت خورده به دیوار گلم
تازه فهمیدم از این روی گرفتن انگار
گوشه ی پلک ترت خورده به دیوار گلم
همه ی صورت و موی سر تو سوخته است
معجر شعله ورت خورده به دیوار گلم
این کبودی رخت جای فقط سیلی نیست
آه، قرص قمرت خورده به دیوار گلم
پهلو و بازو و این روی کبودت یعنی
همه ی برگ و برت خورده به دیوار گلم
حالا میان خانه اش کوثر ندارد
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد
بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد
مولاست با طفلان بی حال و پریشان
مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان
دائم کنار بستر خالی نشسته
چشمان بارانی خود را باز بسته
هی روضه می خواند به یاد دست بسته
با خاطرات کوچه پهلویش شکسته
با چادر خاکی که بر روی سرش داشت
زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت
حق علی را هیچ کس باور ندارد
مولای عالم مانده و لشکر ندارد
این خانه دیگر دست نان آور ندارد
«دیگر حسین بن علی مادر ندارد»
پروانه ای که پهلویش را در گرفته
حالا از این خانه شبانه پر گرفته
شب ها کنار قبر زهرای جوانش
می سوخت از داغ جوان قد کمانش
وقتی رمق می رفت او از زانوانش
سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش:
زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی
دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی
با من نگفتی غصه ی غصب فدک را
با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را
شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر
در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر
بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن
زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن
برخیز تا این خانه را از نو بسازم
برگرد تا کاشانه را نو بسازم
کج می کنم بانو سرِ مسمارها را
خود در میارم سنگِ این دیوارها را
دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم
لولای در را رو به کوچه می گذارم
انگار وقت رفتنم نزدیک گشته
دنیا دوباره تیره و تاریک گشته
نه سال بودی بهر تو کاری نکردم
زهرا حلالم کن که باید بازگردم
زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته
حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته
هدایت شده از ذاکرین اهواز
شــب جمعه است
هوایت نکنم میمیرم
• ما را خدا ز خاک
حـرم آفریده است
ما را شبیه خویش
تو دور از وطن مکن
شعر از : یاسین قاسمی
#شب_جمعه
@zakerin_ahwaz |
هدایت شده از پرتو اشراق
❤️ #حسین_جانم
🌷 «مادرت» وقتی «شبِ جمعه» خودش در کربلاست
🌧️ مطمئنم آسمان، مغمومِ احوالِ شماست
🌧️ باز با اشکم فقط دنبالِ درمان می روم
🌷 گریه کردم، (گریه بر هر دردِ بی درمان دواست)
🌖 در این #شب_جمعه، همہ زائـرالحسیـن (علیہ السلام) بشویم با گفتن ٣ مرتبہ:
✋🏻 «صلے اللہ علیـڪ یا اباعبـداللہ»
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#شعر
هدایت شده از پرتو اشراق
❤️ #حسین_جانم
🦋 مبداء هر جا که شَود «فاطمه» مقصودِ من است
🕯️ دل که دل نیست عزاخانهٔ آن بی کفن است
🕯️ «شبِ جمعه» است خداوند خودش شاهدِ ماست
🦋 حاجتی باشد اگر «کرب و بلایی» شدن است
🌖 در این #شب_جمعه، همہ زائـرالحسیـن (علیہ السلام) بشویم با گفتن ٣ مرتبہ:
✋🏻 «صلے اللہ علیـڪ یا اباعبـداللہ»
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#شعر
هدایت شده از آموزش مداحی
#شعر
شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد
در حرم حال مناجات و بکا میخواهد
شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد
بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد
#آموزش_مداحی
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
هدایت شده از ❤️ شهیدانه ❤️
شب جمعه است،هوایت نکنم میمیرم...
یادی از صحن و سرایت نکنم،میمیرم
ناله و شکوه حرام است بر عشاق،ولی
از فراق تو شکایت نکنم،میمیرم
دوریت درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم،میمیرم
به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر شکر دعایت نکنم، میمیرم
وضع من را به خدا روضه تو سامان داد
من اگر گریه برایت نکنم، میمیرم
جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم، میمیرم!
شعر هایم همگی درد فراق است.. ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم، میمیرم...
@Shahidanhe
هدایت شده از پرتو اشراق
❤️ #حسین_جانم
🕯️هر «شبِ جمعه» فَلَک را تا به آتش می کِشد...
🌷 این جهان را نالهٔ «زهرا» به آتش می کِشد
🌷 دستِ ما کوتاه و خرما بر نخیل و روز و شب
🕯️دوری از «کرب و بلا» دل را به آتش می کِشد
🌖 در این #شب_جمعه، همہ زائـرالحسیـن (علیہ السلام) بشویم با گفتن ٣ مرتبہ:
✋🏻 «صلے اللہ علیـڪ یا اباعبـداللہ»
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#شعر
هدایت شده از پرتو اشراق
❤️ #حسین_جانم
🕯️ شب جمعه است و من و حسرت يک برگ برات
💚 شب جمعه است و دلم تنگ تو اي راه نجات
💚 باز هم فاصله ها بغض گلوگير شده است
🕯️ السلام ای شه بی يار و قتيل العبرات
🖊️ رسول احدی
🌔 در این اولین شب جمعه ماه #ربیع_الاول، همہ زائـرالحسیـن (علیہ السلام) بشویم با گفتن ٣ مرتبہ:
✋🏻 «صلے اللہ علیـڪ یا اباعبـداللہ»
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#به_تو_از_دور_سلام
#شعر
هدایت شده از کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
☀️خورشید این قبیله چرا دیر کرده است...
یک عمر، انتظار، مرا پیر کرده است
دنیا مرا دوباره زمین گیر کرده است
شب در سکوت مبهم خود آفتاب را
در چشم کور صاعقه زنجیر کرده است
از ابرهای تیره بپرسید این سؤال:
خورشید این قبیله چرا دیر کرده است؟
هر وقت از زمانه تو را کرده ام طلب
در پاسخم اشاره به تقدیر کرده است
آیینه ای شکست به همراه بادها
نام تو را شنیده و تکثیر کرده است
برگرد ای حماسه ی جاوید روزگار
حال خوشم بدون تو تغییر کرده است
این جمعه کاش بشنوم از سوی آسمان
"شاعر"! دعای عهد تو تأثیر کرده است
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
السلام عليك يااباصالحَ المَهدی
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج
#شعر #مهدویت
#جمعه_های_مهدوی
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
هدایت شده از چهل حدیث امام خمینی
ان النبى ، صلى الله عليه و آله ، بعث سرية فلما رجعوا قال : مرحبا بقوم ، قضوا الجهاد الاصغر، و بقى عليهم الجهاد الاكبر. فقيل : يا رسول الله ما الجهاد الاكبر؟ قال : جهاد النفس .(39)
ترجمه :
سكونى از حضرت ابى عبدالله الصادق ، عليه السلام ، حديث كند كه فرمود: همانا پيغمبر، صلى الله عليه و آله ، فرستاد لشكرى را. پس چون كه برگشتند فرمود: آفرين باد به گروهى كه به جاى آوردند جهاد كوچك را، و به جاى ماند بر آنها جهاد بزرگ . گفته شد اى پيغمبر خدا چيست جهاد بزرگ ؟ فرمود: جهاد نفس است .
دفترچه مداحی
ان النبى ، صلى الله عليه و آله ، بعث سرية فلما رجعوا قال : مرحبا بقوم ، قضوا الجهاد الاصغر، و بقى عل
... بدان كه اول شرط مجاهده با نفس و حركت به جانب حق تعالى تفكراست .
.... انسان لااقل در هر شب و روزى مقدارى ولو كم هم باشد فكر كند در اينكه آيا مولاى او كه او را در اين دنيا آورده و تمام اسباب آسايش و راحتى را از براى او فراهم كرده ، و بدن سالم و قواى صحيحه ، ... به او عنايت كرده ، و اين همه بسط بساط نعمت و رحمت كرده ، و از طرفى هم اين همه انبيا فرستاده ، و كتابها نازل كرده و راهنماييها نموده و دعوتها كرده ، آيا وظيفه ما با اين مولاى مالك الملوك چيست ؟ آيا تمام اين بساط فقط براى همين حيات حيوانى و اداره كردن شهوت است كه با تمام حيوانات شريك هستيم ، يا مقصود ديگرى در كار است ؟
...اگر انسان عاقل لحظه اى فكر كند مى فهمد كه مقصود از اين بساط چيز ديگر است ، و منظور از اين خلقت عالم بالا و بزرگترى است ،...