از درون آشفته و ظاهر چو کوهی استوار
زنج ها اینگونه ما را مرد بار آوردند..:)
یه مرحله ای هست وقتی غم درونت زیاد میشه
دیگه گریه ات نمیاد و از اونجا به بعد
فقط ساکت میشی
خیلی ساکت..:)
حس میکنم مدت هاست سقوط میکنم
و به زمین نمیرسم
غرق میشوم و خفه نمیشوم
میسوزم و جان نمیدهم
در پایانی بی پایان سر میبرم..:)
با رفتنت کمرم شکست
اما تو خوشحال باش و بگو از مهمانی آسمانی
چه خبر:)🖤