eitaa logo
مـجـنـوט الـحـسـیـن🇵🇸
2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
6.7هزار ویدیو
24 فایل
•{﷽}• خواب‌دید‌م‌کہ‌شدم‌زائربین‌الحرمین گفتم‌بہ‌خودم‌هرچہ‌صلاح‌است... حسین‌آرزوی‌حرمت‌کرده‌مࢪادیوانہ أنت‌َمَولاوأنَا…! هرچہ‌صلاح‌است‌حسین♥ . مداحیام🌿: @irmahAir_1_2_8 شروطمون: @fhosein_1_2_8 . پایان!ان شاءالله شهادت✨ . کپی؟حلال ولی از روزمرگی نه🥲
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️ بچـه مذهبی‌ای‌که یـه پاش‌یکسره‌تو‌پایگاه‌ بسیج‌و‌مسجدو...باشه، یـه پاش‌هم‌تو‌فضای‌مجازی درحالِ‌فیلتر‌کردن‌دشمن، و‌یِکسره‌هم‌بگه شهادتــــ...؛ ولی... نمازش‌اول‌وقت‌نباشه... احترام‌به‌والدین‌سرش‌نباشـه... و‌برای‌شـهید‌شدن‌هیچ‌کاری انجام‌نده؛ بچـه مذهبی‌نیستــ! قبول‌داری(:
🌱روایتگرے " رفتم سر مزار رفقای شهیدم و فاتحه ای خوندم و برگشتم شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم گفتن: فلانی خیلی دلمون برات سوخت گفتم: چرا جواب دادن: وقتی اومدی مزار ما فاتحه خوندی ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای برات واسطه بشیم ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی خیلی دلمون برات سوخت... _ شهدا زنده هستند و ناظر بر ما🕊🖤
‍ مناجات خدايا دلم تنگ است هم جاهلم هم غافل نہ در جبهۂ سخت مے جنگم نہ در جبهۂ نرم كربلاے حسين(ع) تماشاچے نمیخواهد يا حقے يا باطل راستے من ڪجا هستم؟🕊🖤
برایتان‌اینگونہ آرزومیکنم: آن‌زمان‌کہ درمحشرخدابگوید: چہ داشتۍ؟ حسین‌سربلندکندوبگویدحساب‌شد.! مهمان‌من‌است🙂💛 💔 🕊🖤
عنایت حضرت زهرا (س) به آزادگان: در بین اسرا، “سید محمد” نامی بود اهل مشهد. ایشان خیلی به امام خمینی (ره) ارادت داشت و به هیچ وجه کوتاه نمی آمد. بعثی ها او را به اتاق مرگ بردند و بعد از شکنجه های زیاد، در زندان انفرادی قرارش دادند؛ بدون اینکه آب و غذایش بدهند. سه روز بعد که در اتاق را باز کردند سید محمد خندان و شادمان از اتاق بیرون آمد و با خوشحالی گفت: «در این سه روز مادرم زهرا برایم آب و غذا می آورد و هم اکنون از دست مبارک ایشان آب نوشیدم». بعثی ها بعد از شنیدن این مطلب خیلی عصبانی شدند. سید محمد را دوباره به اتاق مرگ بردند و آن قدر شکنجه اش کردند تا به شهادت رسید.🕊🖤
به دنبال معجزه‌ام، در حالـی که معجزه تویی ای شهید! معجزه خورشیدِ نگاه توست تنها یک نگاهت کافـی است تا سراسر وجود یخ‌ زده‌یِ زندگۍام را گرم کند از نورِ خدا🕊🖤
(ره): شهادت یک هدیه ای است از جانب خدای تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند و دنبال هر شهادتی باید تصمیم‌ها قوی‌تر بشود. 📚صحیفه نور، جلد ١٠،صفحه ١١٢🕊🖤
خاطره غمگین دختر سرتیم حفاظت دختر گفت: گفتم بابا مگه شما سردار نیستی؟ چرا تصویرت را در تلویزیون نشان نمی‌دهند؟ چرا در اینترنت نیستی؟ پدرم گفت «نشون می‌ده بابا!». یک روز بعد و بعد خبر شهادت بابا، همهٔ مردم ایران تصویر پدرم را دیدند و فهمیدند که سرتیم حفاظت رئیس جمهور، بابای مهربان من است.🕊🖤
گفتیم‌:شہادت‌:) گفتن:محالہ‌دخترو‌چہ‌بہ‌شہادت.. ندونستن‌خداۍ‌ما‌خداۍمَحالاتِ . . .
رفیق‌! شھدایےزندگی‌ڪردن‌به پروفایل‌شھدایی‌نیست...! اینڪہ‌همون‌شھیدی‌که‌ من‌عڪسش‌و‌ پروفایلم‌گذاشتم: -چی‌میگہ‌ -دلش‌ڪجا‌گیر‌بوده‌ -راهش‌چی‌بوده‌و...مهمہ! +درنظر‌بگیریم‌نه‌فقط‌دم‌بزنیم...!