محصولات آرایشی و بهداشتی لدورا💄
✅مشاوره رایگان پوست و مو با محصولات لدورا و خاویار
✅مشاوره رایگان انواع مشکلات پوستی و حساسیتی
جهت مشاوره:
@M_parishani
کانال محصولات و اموزشی👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/LDORAMP
ادویه جات ماوشما
بسم الله الرحمن الرحیم
فروش انواع ادویه جات اهواز ،مشهد، خوزستان
.بیش از 50 نوع مزه با عطر طعم خاص
جهت هماهنگی: @M_parishani
https://eitaa.com/Aadviehjatmavashoma
4.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥سلام خدمت همه محله ای ها و همشهریان گلم🔥
🔶️دوست داری وقتی تولد کسی از آشناهات رفیقام خانوادت اقوامت و...
یه کلیپ عالی درست کنی✨️❤️❤️❤️
🤗پس منتظر چی هستی✌️
بیا به پی وی زیر پیام بده و 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
با آموزش های ۰تا۱۰۰ اینشات و پیکسل آ ت آشنا بشی🌹
بدو سریع بزن
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#روبیکا
@r_e_z_a_appm
.
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# قصه شب
💠 قصه شب: «تنبل دم بریده»
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 موضوع قصه: دوری از تنبلی
📎 #قصه_شب
📎 #دانش_آموزی
📎 #متن_قصه
410.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پــروردگــارا🌟✨
در این شب دلانگیز
آنچه را که بیصدا
از قلب عزیزانم گذر کرده
در تقدیرشان قرار ده
تا لذتی دو چندان را
برایشان به ارمغان بیاورد
شبتون بخیر و سراسر آرامش
در آغوش پر از مهر خدا باشید🌙
🌺اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺
🌷همراهان عزیز از این ساعت مطلبی در کانال گذاشته نمیشود🌷
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...🇮🇷...
🌻صبح بخیر
🌕اول صبح، این پلان از شگفتی معماری ایرانیرو ببینید.
🎥میدان نقش جهانِ اصفهان
#ایران_باشکوه
#اصفهان_نصف_جهان
❀❁
•┈┈••✾❀✾••┈┈•
☀️ شمسی : شنبه ٠۶ خرداد ١۴٠٢
🌙 قمری : السبت، ٠٧ ذیالقعده ١۴۴۴
🌲میلادی : Saturday 27 May 2023
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️23 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️30 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️32 روز تا روز عرفه
▪️33 روز تا عید سعید قربان
🌺 امروز متعلق است به پیامبراکرم (ص)
🕋 اذکار روز:
- یا رَبَّ الْعالَمین (١٠٠ بار)
- یا حی یا قیوم (١٠٠٠ بار)
- يا غنی (١٠۶٠ بار) برای غنی شدن
❇️ وقایع مهم روز:
🌙 دهه کرامت
💠 حدیث روز:
💎 امام صادق (ع): «اعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ مِنّا على قَدْرِ رِواياتِهم عَنّا»
«منزلت مردم را نزد ما، به قدر روايتشان از ما بدانيد»
📚 اصولكافى، ج١، ص۵٠
•┈┈••✾❀✾••┈┈•
سه داستان آموزنده
امام صادق عليه السلام فرمود: مردى در زمانهاى گذشته زندگى مى كرد و مى خواست دنيا را از راه حلال بدست آورد، و ثروتى فراهم نمايد كه نتوانست .
چون از راه حرام كوشش كرد تا مالى بدست آورد نتوانست .لذا شيطان برايش مجسم و آشكار شد و گفت : از حلال و حرام نتوانستى مالى پيدا كنى ، مى خواهى من راهى به تو بياموزم كه اگر عمل كنى به ثروت سرشارى برسى و عده اى هم پيرو پيدا كنى ؟
گفت : آرى مايلم . شيطان گفت : از نزد خودت دينى اختراع كن و مردم را به آن دعوت نما. او كيشى اختراع كرد و مردم گردش را گرفته و به مال زيادى دست يافت .
روزى متوجه شد كار ناشايستى كرده و مردمى را گمراه نموده است ؛ تصميم گرفت به پيروانش بگويد كه گفته ها و دستوراتم باطل و اساسى نداشته است .
هر چه گفت : آنها قبول نكردند و گفتند: حرفهاى گذشته ات حق بوده است و اكنون خودت در دينت شك كرده اى ؟!
چون اين جواب را شنيد غل و زنجيرى تهيه نمود و به گردن خود آويخت و مى گفت : اين زنجيرها را باز نمى كنم تا خداى توبه مرا قبول كند.
خداوند به پيامبر آن زمان وحى نمود كه به او بگويد: قسم به عزتم اگر آنقدر مرا بخوانى و ناله كنى كه بند بندت از هم جدا شود دعايت را مستجاب نمى كنم ، مگر كسانى كه به مذهب تو مرده اند و آنها را گمراه كرده بودى به حقيقت كار خود اطلاع دهى و از كيش تو برگردند.
داستان دوم
(على بن حمزه ) مى گويد: دوست جوانى داشتم كه شغل نويسندگى در دستگاه بنى اميه را داشت . روزى آن دوست به من گفت : از امام صادق عليه السلام براى من وقت بگير تا به خدمتش برسم .
من از امام اجازه گرفتم تا او شرفياب شود، امام اجازه دادند و در وقت مقرر من با او خدمتش رفتيم .
دوستم سلام كرد و نشست و عرض كرد: فدايت شوم ، من در وزارت دارائى رژيم بنى اميه مسئوليتى داشتم و از اين راه ثروت بسيارى اندوخته ام و بعضى خلافها هم انجام داده ام !
امام فرمود: اگر بنى اميه افرادى مثل شما را نداشتند تا ماليات برايشان جمع كند و در جنگها و جماعات آنها را همراهى كند، حق ما را غصب نمى كردند. جوان گفت : آيا راه نجاتى براى من هست ؟
فرمود: اگر بگويم عمل مى كنى ؟ گفت : آرى ، فرمود: آنچه از مال مردم نزد تو هست و صاحبانش را مى شناسى به آن ها برگردان و آنچه كه صاحبانش را نمى شناسى از طرف آنها صدقه بده ، من در مقابل اين كار بهشت را براى تو ضمانت مى كنم !
جوان سر به زير انداخت و مدتى طولانى فكر كرد و سپس گفت : فدايت شوم دستورت را اجراء مى كنم .
على بن حمزه مى گويد: من با آن جوان برخاستيم و به كوفه رفتيم . او همه چيز خود، حتى لباسهايش را به صاحبانش برگرداند و يا صدقه داد؛ من از دوستانم مقدارى پول براى او جمع كردم و لباس برايش خريدارى نمودم ؛ و خرجى همه را براى او مى فرستاديم .
چند ماهى از اين جريان گذشت و او مريض شد. ما مرتب به عيادت او مى رفتيم ، روزى نزدش رفتم ، او را در حال جان دادن يافتم . چشم خود را باز كرد و گفت : اى على آنچه امام به من وعده داد به آن وفا كرد، اين گفت و از دنيا رفت . ما او را غسل داده و كفن كرده و به خاك سپرديم .
مدتى بعد خدمت امام عليه السلام رسيدم ، همين كه امام مرا ديد فرمود: اى على ما به وعده خود در مورد دوست تو وفا كرديم . من عرض كردم : همينطور است فدايت شوم ، او هم هنگام مردن اين مطلب (ضمانت بهشت ) را به من گفت
داستان سوم
(معاويه بن وهب ) گويد: ما به جانب مكه بيرون رفتيم و با ما پيرمردى بود كه عبادت مى كرد لكن در مذهب تشيع نبود، و با او پسر برادرى از شيعيان همراه بود.
آن پيرمرد بيمار شد، من به پسر برادر او گفتم : كاش دين حق را بر او عرضه بدارى چه آنكه اميد است خداى تعالى او را با ولايت و مذهب حق از دنيا ببرد.
همراهان گفتند: بگذاريد كه بر آن حال و مذهبش بميرد. پسر برادر او صبر نكرد و به عمويش گفت : اى عمو، مردم بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مرتد شدند مگر گروهى اندك كه با امير المؤ منين عليه السلام بودند، با اينكه خلافت از جانب پيامبر قبلا منصوب شده بود.
پيرمرد بعد از شيندن اين داستان خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام نفسی عمیق بركشيد و گفت : من بر اين مذهب شدم و بعد از آن مرد.
معاويه بن وهب گويد: ما داخل شهر مدينه شديم و به حضور امام صادق رسيديم . (على بن سرى ) يكى از همراهان ما، جريان توبه پيرمرد و رجوع به امامت قبل از وفات را نقل كرد. امام فرمودند: او اهل بهشت است . على بن سرى تعجب كرد و عرض كرد: او از هيچ چيز اين مذاهب ما باخبر نبود و حكمى را نمى دانست و فقط در آن ساعت كه روح از بدنش مفارقت مى نمود قبول كرد. امام فرمود: از او چه مى خواهيد، قسم به خدا او (با ولایت درست و راستین دنیا را ترک کرد و ) داخل بهشت شد.