❇️ اگر ببریم هم باختیم
✍️عبدالحسین مشکانی سبزواری
✅جماع الشر فی الاغرار بالمهل و الاتکال علی العمل؛ کانون بدی ها در مغرور شدن به مهلت الهی و اعتماد بر اعمال (ناچیز) است.
✅من غره السراب تقطع به الاسباب! ؛ کسی که سراب ها او را فریب دهد و مغرور سازد اسباب (نجات) از او قطع می شود.
✅حکایت این روزهای جبهه مشهور به جبهه انقلاب است. حکایتی تلخ که در واپسین روزهای بعد از سلیمانی دارد اتفاق می‌افتد. خون سلیمانی دنیا را تکان داد اما ما را؟ خدا می‌داند. گویا سنت خداوند بر این است که غرور جبهه حق را در کوتاه‌ترین زمان پاسخ می‌دهد تا این غرور آن ها را در سراب باطل گرفتار نکند.
✔️گاهی آن‌چنان در سطوح پایینی جبهه انقلاب و گاه هم در سطوح بالای آن نسبت به قدرت موشکی ایران غره رفتیم که خداوند با یک فاجعه و یک اتفاق به ظاهر شکست‌آلود آنان را از خواب غفلت غرور برون آورد باشد که عبرت گیرند.
✔️در عرصه سیاست اما جبهه انقلاب مکتب سلمیانی را تشریح کرد! وصیت‌نامه او را با گریه شنید و گویا فقط شنید.... سوگوارنه باید بگویم گویا فقط شنید.
✅غرور برآمده از ضعف سرمایه اجتماعی اصلاحات آن‌چنان سراب پیروزی را برای ما مسجل ساخت که در این هماورد! همدیگر را ابتدا به عنوان دشمن فرضی قرار دادیم و در ادامه باور کردیم که دارند آش می‌دهند. آن‌گاه دشمنی‌هایمان را واقعی ساختیم.
✔️همین نکته کفایت می‌کند که اگر هم به فرض قریب به محال صحنه انتخابات را ببریم اما جایگاه انقلابی گری‌مان را ببازیم و بد ببازیم.
به نظرم غرور بُرد انتخابات مجلس آن‌چنان در رگ و پوست برخی از خواص‌مان ریشه دوانده که باخت انتخابات مجلس کمترین هزینه‌ای است که باید بپردازیم. این اما با تمام بزرگی‌اش کوچکترین گناه ماست.😱 گناه ما آن‌گاه رنگ می‌گیرد و خودنمایی می‌کند که بدانیم این اتفاق تنها یک اپیزود از صحنه مواجهه این روزهای ما بود و اپیزود مکتب سلیمانی صحنه غالب و قالب تمامی اتفاقات این روزهای زیست سیاسی و اجتماعی و حتی فردی ما را بلکه جهان را! کارگردانی می‌کرد.
⬛️گمان می‌کردم در دوران پسا سلیمانی و شکست مدیریت لیبرال و مبتنی بر علوم جدید، جبهه انقلاب مدیریتی سلیمانی‌وار برگزیند و پتانسیل عظیم اجتماعی تولید شده توسط خون شهید سلیمانی را در جهت حرکت انقلاب اسلامی به یک پیشران بی‌بدیل بدل نماید اما افسوس که با خودزنی‌های جاه‌طلبانه، پتاسیل سابق و سرمایه اجتماعی گذشته را نیز دارد با سرعتی شگرف می‌سوزاند.
✅می‌گویند عمار به شدت در صدد بود تا مغیره بن شعب را که مشهور به شیطان عرب بود نیز به سمت لشکر امیرالمؤمنین هدایت کند تا جایی که خود امیرالمؤمنین به ایشان فرمود او قابل هدایت نیست. این قصه اگر هم ناراست باشد از مکتب اهل بیت دور نیست. ما از أین عمار فقط سلب‌هایش را گرفته‌ایم و اثبات‌های او را رها کرده‌ایم. به اندازه‌ای که پنجه در صورت هم می‌کشیم و همدیگر را متهم به خروج از جبهه انقلاب و عقلانیت انقلابی می‌کنیم.
🚫این در حالی است که ما هنوز هم رقیب مشترک در داخل و دشمن مشترک در خارج داریم که به کیاست دشمن خارجی و کوته‌بینی و یا طمع رقیب داخلی اینک در کنار یکدیگرند و صدای شادی و هلهله آن‌ها را از پیروزی در انتخابات فقط که نه! از دور شدن ما از مکتب سلیمانی به وضوح می‌شنویم. دوستان شدیدا استغفار لازم شده‌ایم. به شدت نیاز به رجم شیطان درون داریم.
❌اما به نظر اینک باید صحنه را وانهیم تا این شکست آن‌چنان بر سرمان آوار شود که دوباره با زحمت برخیزیم و مبتنی بر مکتب سلیمانی جبهه انقلاب را بازسازی نماییم. جبهه‌ای که در آن تعامل با یکدیگر بر حسب حسن ظن و تکلیف‌مداری باشد. تعامل با دیگریِ درون نظام مبتنی بر رحماء بینهم صورت پذیرد. تعامل با دیگری بیرون از نظامِ غیر محارب مبتنی بر تألیف قلوب سامان یابد. تعامل با دیگری بیرون از نظامِ محارب مبتنی بر اشداء علی الکفار مدیریت شود. اینک گویا جریان انقلاب همه را بر اساس دیگری بیرون از نظام محارب تحلیل می‌کند که چنین اشداءً عمل می کند.
همه به یک دوره اخلاق اجتماعی و حکومتی سلیمانی نیازمندیم.... کاش فرصت شود سرفصل‌های آن را از میان فقط گفته‌های او بیرون بکشیم.... کاش تجربه‌کاوی مدیریت بی‌بدیل او را کلید بزنیم و کاش سلیمانی را شاهد و ناظر همه اعمال‌مان بدانیم اگر خداوند را شاهد نمی‌دانیم.
🆔
@fotooh
