eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
583 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
83 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم🌷 یک گروه جهادی و مردمی است که توسط خانم های تحصیلکرده و دغدغه مند اداره می شود ، مستند بودن محتوا ها و جلوگیری از تحریف اصل اساسی در این گروه است ارتباط‌ با‌ مدیر کانال👇🏻 @komeyl5484 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام: شما را به ترک دنیایی سفارش میکنم؛ که شما را ترک میکند، اگر چه شما جدایی از آن را دوست ندارید. 🌱نهج‌البلاغه،خطبه۹۹ ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
audio1000011395(4).mp3
زمان: حجم: 7.19M
🎧کتاب صوتی " فرنگیس" ‼️خاطرات بانوی دلیر خانم فرنگیس حیدرپور 🖋نویسنده: مهناز فتاحی 📖قسمت: ۱۹ ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
۱۰۳ از مصحف شریف🌱 💠 سوره مبارکه بقره ✅ ثواب تلاوت امروز به نیابت از بزرگوار اکبر خرد پیشه ✨ هدیه به امام زمان (عج) 💚 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
4.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهترین لبخندها 🙂🌱 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
_ مصاحبه با همسر شهید مهدی باکری قسمت اول از ازدواج پدر و مادر مهدی ۶ فرزند متولد شده بود؛ علی، رضا، مهدی و حمید و دو خواهر. علی باکری مهندس شیمی از دانشگاه صنعتی شریف بود که از مبارزین مذهبی مجاهدین خلق پیش از تغییر ایدئولوژی‌ شان بود، رضا که اکنون در قید حیات و مشغول کار آزاد است، حمید که برادر کوچک بود، اما یک سال پیش از مهدی در عملیات خیبر به شهادت رسید و مهدی باکری که مدتی شهردار ارومیه بود، اما با آغاز جنگ به جبهه رفت و هنگامی که فرماندهی لشکر عاشورای تبریز را بر عهده داشت در عملیات بدر سال ۶۲ به شهادت رسید. نکته قابل تأمل در مورد شهدای باکری این است که علی رغم تقدیم سه پسر در راه اسلام، پیکر هیچ کدام به آغوش خانواده بر نگشت و هر سه گمنام و مفقود الجسد هستند. من صفیه فرزند ابراهیم مدرس، مهر سال ۱۳۳۸ در ارومیه خانه پدری‌ام متولد شدم. خانواده ما به جز من که فرزند دوم بودم سه دختر و یک پسر نیز داشت. منطقه‌ای که ما زندگی می‌کردیم اغلب باغات انگور بود. کار کشاورزی انگور در شهریور و مهر به اوج خود می‌رسید. یعنی در این مدت باید با محصولات شیره انگور درست می‌کردند، کشمش‌ها را خشک می‌کردند و کار‌های از این دست که با انگور درست می‌شد. اتفاقاً من در همان شلوغی‌های کار به دنیا آمدم. بعد از مدتی که کار تمام می‌شود و پدر و مادرم بر می‌گردند شهر ارومیه خانه‌مان تازه یادشان می‌افتد کودکی دارند که برایش شناسنامه نگرفته‌اند. اینگونه می‌شود که دی مراجعه کردند برای گرفتن شناسنامه. هنوز هم آن باغ و آن خانه هست. یک ویلای خیلی بزرگ قدیمی که هر دیوارش حدوداً ۷۰ سانت پهن است و به عمویم ارث رسید. *تنها خانواده‌ای بودیم که بچه‌ها هم با حجاب بودند خانواده ما مذهبی ـ سنتی بودند و پدرم بسیار در رابطه با مسائل اسلامی، رعایت حجاب و نماز خواندن آدم جدی‌ای بود. در خانواده پدری و مادری تنها خانواده‌ای بودیم که بچه‌ها هم با حجاب بودند و نماز می‌خوانند و محرم و نامحرمی را رعایت می‌کردند. با فرا رسیدن دوران مدرسه پدرم با شرایط موجود به سختی اجازه داد ثبت نام کنم. یکبار فکر می‌کنم ۴ آبان بود مراسم پیشاهنگی داشتیم. پدرم اصلا اجازه نمی‌داد ما در این مراسمات شرکت کنیم، چون باید حجابمان را بر می‌داشتیم، اما این بار برای رژه ما را بردند که نگذاشتیم پدرم بفهمد. تا اول راهنمایی درس خواندم،، اما بعد از آن، چون برخی از دبیر‌ها مرد بودند هر کاری کردم پدرم نگذاشت وارد دبیرستان شوم. به درس خواندن و مطالعه علاقه بسیاری داشتم. شروع کردم شب‌ها در محضر پدرم قرآن خواندن و او غلط هایم را می‌گرفت. *شب‌ها با خواهرم قصه شب گوش می‌کردیم قبل از انقلاب تلویزیون نداشتیم، اما رادیو چرا. چون هیچ سرگرمی‌ای دیگری نبود. شب‌ها موقع خواب رادیو را با خواهرم بین مان می‌گذاشتیم زیر پتو و داستان شب گوش می‌کردیم. به این دلیل زیر پتو می‌گذاشتیم که صدایش بقیه را اذیت نکند. برنامه دیگری هم بود که ترکی زبان بود نمایشنامه اجرا می‌کرد، آن را هم دوست داشتیم. ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
audio1000011395(5).mp3
زمان: حجم: 12.45M
🎧کتاب صوتی " فرنگیس" ‼️خاطرات بانوی دلیر خانم فرنگیس حیدرپور 🖋نویسنده: مهناز فتاحی 📖قسمت: پایانی ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
۱۰۴ از مصحف شریف🌱 💠 سوره مبارکه بقره ✅ ثواب تلاوت امروز به نیابت از بزرگوار احمد اعطایی ✨ هدیه به امام زمان (عج) 💚 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
-645062911_-180766714.m4a
حجم: 874.4K
مجنون ترین عاشق روخوانی بانو عبدالوند ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
_ مصاحبه با همسر شهید مهدی باکری قسمت دوم *سال ۵۴ تازه هسته‌های مذهبی شهر شکل پیدا کرده بود ما از کوچکی در مسجد بزرگ شدیم و اغلب ساعت‌هایمان آنجا می‌گذشت. کلاس‌های تفسیر قرآن در مسجد برگزار می‌شد که در واقع می‌توانم بگویم معنی‌های تحت‌الفظی قرآن را معنی می‌کردند. بعد از روخوانی وارد این جلسات شدم و به همین واسطه در با تعدادی از دختران آنجا ارتباط پیدا کردم. سال ۵۴ تازه هسته‌های مذهبی شهر شکل پیدا کرده بود و فعالیت‌هایشان را آغاز کرده بودند. من هم وارد فعالیت‌های مذهبی و اجتماعی شدم و جلساتی در مسجد و خانه برگزار می‌شد که یکی از برگزار کنندگان آقای اسکندری بود که بعد‌ها در جنگ به شهادت رسید. در این جلسات تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه بود، سخنرانی می‌کردند و در مورد کتب مذهبی صحبت می‌شد. در واقع ما داشتیم آماده می‌شدیم که اگر نیاز بود در خانه‌ها جلسات را برگزار کنیم. تا اینکه بالاخره انقلاب شد و تظاهرات انقلابی شروع شد. *پدرم حکومت را قبول داشت برادرم در دانشگاه جندی شاپور اهواز دانشجوی زیست شناسی بود و جو سیاسی داشت. هر بار می‌آمد خانه با پدرم به آرامی صحبت‌هایی می‌کرد، اما مخفیانه بود، فقط می‌دیدم گاهی پدرم با حالت دعوا می‌گفت این حرف‌ها را نزن همین که امنیت داری کافی است. اینکه بخواهم بگویم پدرم طرفدار حکومت یا شاه دوست بود، خیر چنین چیزی نبود، ما هیچ وقت عکس شاه را در خانه نداشتیم، اما حکومت را قبول داشت. چون زمان قدیم حمله روس‌ها را دیده بود و از اینکه دوباره اغتشاش و کشت و کشتار شود می‌ترسید. پدرم وقتی از حمله روس‌ها تعریف می‌کرد می‌گفت آن‌ها چه بلایی سر دختر‌های جوان آوردند و چقدر قحطی شده بود و ما چقدر به سختی زندگی می‌کردیم. به دلیل همین تصور دوست نداشت دوباره اتفاقی بیفتد. می‌خواست هر طوری که هست خانواده‌اش را حفظ کند. *جو خانه ما کاملا مرد سالار بود پدرم دیسپلین خاصی داشت طوری که وقتی حرف می‌زد هیچکس حق حرف زدن روی حرف او را نداشت. کاملاً مردسالار بود. گاهی می‌گفتم اگر ما آنقدر که از پدرم می‌ترسیدیم، از خدا هم می‌ترسیدیم الان آدم‌های بهتری بودیم. حتی من که در جلسات و مسائل اجتماعی شرکت می‌کردم کاملاً حساب شده رفت و آمد داشتم طوری که وقتی پدرم در خانه است باید من قبل از او در خانه باشم. اگر یک کم بعد از ایشان وارد می‌شدم به شدت ناراحت می‌شد. همیشه به بچه‌ها اصرار می‌کردم که زودتر جلسات را تمام کنید من می‌خواهم بروم آن‌ها می‌گفتند چقدر عجله داری؟ می‌گفتم باید زودتر از پدرم در خانه باشم. این در حالی بود که ایشان می‌دانست کجا می‌روم و روی تک‌تک دوستانم شناخت داشت، اما می‌گفت باید قبل از من خانه باشی ما هم کاملاً رعایت می‌کردیم. ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
مقام معظم رهبری(مدظله العالی): این مرد تنها، این مرد با ایمان و باصفا ، اگر چه در وسط جنگل های گیلان در مظلومیت مُرد ، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد ؛ مُرد اما یک مشعل شد 🔷 به مناسبت ۱۱ آذرماه، سالروز شهادت روحانی مجاهد میرزا کوچک خان جنگلی. ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝