8-مقدماتی برای ورود به فلسفه_تفاوت فلسفه و کلام.mp3
3.72M
🔲 #مقدمات_ورود_به_فلسفه #استاد_امینی_نژاد
▫️مقایسه ی فلسفه ی اسلامی با کلام اسلامی
🎧 #صوت #گزیده
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
8️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد
✅کلام هم از حیث روش و هم از حیث موضوع و محتوا و هم از حیث هدف کاملا متفاوت است با فضای فلسفه.
🔺کلام جدید و کلام قدیم
🔸در زمان های گذشته گزاره های عقیدتی دینی مورد بحث و گفت گو است. موضوعش گزاره های عقیدتی است، از مبدأ تا معاد. ولی به تدریج موضوع مباحث کلامی بسیار گسترده شد و همه ی گزاره های دینی را پوشش داد. چون تمام گزاره های دینی یک چهره ی عقیدتی هم درش وجود دارد.
🔹مثلا می گویندکه اسلام یک دین اجتماعی که به سیاست و امثال آن ها به نحو جدی بپردازد نیست. یا مثلا در فضای اقتصاد اگر گفته است که ربا حرام است و ممنوع کرده است. علم اقتصاد اثبات کرده است که پیشرفت بشر و حل مشکلات اقتصادی وابسته است به مسئله ی ربا.
🔸این ها علی الظاهر مسئله ی فقهی است ولی همه شان یک رویکرد اعتقادی هم دارد، یعنی با نقد مسائل و گزاره های متعدد دینی می خواهند استفاده های دینی و کلامی بکنند.
🔹لذا کلام جدید فرقش با کلام قدیم این است که کلام قدیم به لحاظ محتوا و موضوع فقط گزاره های عقیدتی دین بود، ولی الان تمام گزاره های دینی محل بحث و گفتگوی کلامی هستند. حقیقت دین و حقیقت وحی و نبوت و ... تمام این ها مورد پرسش و گفتگو های کلامی است.
🔺موضوع کلام
🔸بنابر این موضوع و محتوای کلام، تمام گزاره های دینی است که ما در همه ی حوزه های دین می توانیم تصور بکنیم. ولو کوچکترین آن ها.
🔹مثلا فرض کنید که از جهت تربیتی دین یک گزاره دارد. الان می بینید که دارد چالش پیدا می کند با بر خی از مباحث تربیتی. این یک جلوه ی کلامی پیدا می کند. و لذا باید حل و فصل بشود.
🔺روش کلام
🔸کلام به لحاظ روشی کلام چجور دانشی است؟
👈کلام به لحاظ روشی مقید به هیچ روش خاصی نیست.
🔹کلام هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ روش یک علم گشاده دست است یعنی رویش به طرف همه چیز باز است.
🔸وقتی روش آن بسیار مفتوح است و روش خاص ندارد
- می تواند روش عقلی محض باشد مانند همان که در فلسفه استفاده می شود.
- می تواند روشش شهودی و وجدانی و کشفی باشد، هیچ مشکلی برای کلام وجود ندارد.
🔹انواع روش ها را می تواند در مسیر شکل گیری مسائلش استفاده بکند.
🔺هدف کلام
🔸خود این ها توضیح گر این است که هدف متکلم چیست.
👈هدف متکلم هم اثبات یا اقناع و عقلایی نشان دادن تمام گزاره های دینی است.
🔹هدف متکلم دفاع از تمام گزاره های دینی است چون این هدف را دارد از هر روشی می تواند استفاده بکند.
⚠️تفاوت بین فضای کلام با مثل فضای فلسفه از جنبه های متعدد ، فراوان است.
🔸مثلا در فلسفه باید اثبات بکنید یا نفی کنید یا مثلا بگویید که ممکن است.
🔹اما در فضای کلام خیلی از اوقات اهداف متکلم حتما اثبات عقاید دینی به معنای مطابقتش با واقع نیست بلکه گاهی از اوقات عقلایی نشان دادن یا رفع استبعاد و استحاله ی آن چیز است.
❇️پس موضوع کار متکلم گزاره های دینی است و روش او مقید نیست به اینکه چه روشی را اعمال بکند و هدفش هم دفاع از دین هست.
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#استاد_امینی_نژاد
#بدایة_الحکمة
#فلسفه_ی_فلسفه
#مقدمات_ورود_به_فلسفه
#کلام_اسلامی
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
9-مقدماتی برای ورود به فلسفه-تفاوت فلسفه و کلام اسلامی.mp3
2.46M
🔲 #مقدمات_ورود_به_فلسفه #استاد_امینی_نژاد
▫️تفاوت فلسفه ی اسلامی با کلام اسلامی
🎧 #صوت #گزیده
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
9️⃣خلاصه ای از مقدمات تدریس کتاب بدایة الحکمة استاد امینی نژاد
🔺گاهی از اوقات با برخی از دقت های فلسفه ی علمی، شاید کسانی معتقد باشند که کلام یک دانش مستقل به آن معنا نیست. به خاطر موضوع گسترده و اینکه روش ویژه ای ندارد.
👈اگر کلام را دانش حساب کردیم، یک دانش بسیار گشاده است.
🔸یعنی همه ی موضوعات را می گیرد و همه ی روش ها را می پذیرد و به لحاظ تاریخی می بینید، وقتی فخر راضی و خواجه نصیر الدین طوسی بحث های کلامی مطرح می کنند، سیل مباحث فلسفی را روانه ی کلام می کنند. چون کلام، یک جبهه ی خاصی را نمی گیرد تا بگوید که شما نیایید.
⚠️این نکته باعث شده که مباحث فلسفی به طرف کلام سرریز بشود. اما این نباید داد متکلم را دربیاورد که چرا شما بحث های فلسفی را وارد کرده اید. چون اصلا کلام روش خاص و ویژه ای را متعهد نیست. فقط یک هدف دارد و موضوعاتش هم مشخص است و باهر روشی که بتواند این معنا را تثبیت می کند.
🔹بعد از صدر المتألهین هم با یک اثر کلامی برخورد می کنیم مانند شوارق الارهام که مجددا یک بار دیگر محصولات فلسفی که در حکمت صدرا به آن دست پیدا کردند مجددا سرریز شد به فضای کلامی و بلکه خیلی از بخش ها هم سرریز نشده و مشاهده می کنم خیلی از متکلمین امروز این کار را می کنند و کار درستی است.
🔸چون هدف ما تثبیت گزاره های دینی است و بسیاری از مباحثی را که صدرالمتألهین در آن بزنگاه ها و جاهای بسیار سخت راه حل هایی که ایشان ارائه کرده در فضای کلام وارد می شود و هیچ عیبی هم ندارد.
🔺همین معنا در ارتباط با روش های کشفی و شهودی است.
🔸کتاب بدایة المعارف را همه ی دوستان به عنوان کلام خوانده اند.
🔹آن بخشی را که راجع به تحریف قرآن مطرح است، چندین راه برای فضای تحریف قرآن مطرح است. یکی از استفاده هایی که مؤلف این کتاب کرد ه است به واسطه ی همین کشفی بود که برای کربلایی کاظم ساروقی پیش آمده بود.
🔸این آقا در زمان آیت الله بروجردی بود و بسیاری از علمای ما ایشان را دیدند. ایشان با اینکه بی سواد بودند، قسمت هایی از لمعه را نشانشان می دادند و می گفتند که کجا آیه است؟ بعد تمام قرآن را یکبار از ایشان دیدند و همین قرآنی هست که ما الان داریم. نمی خواهم بگویم که این روش درست است یا غلط است ولی متکلم اجازه دارد از این روش استفاده بکند.
👈متکلم مجاز است از انواع دانش های تجربی و علوم روز و امثال این ها برای تثبیت عقاید دینی یا احتمال صحت این ها استفاده کند.
🔹لذا همیشه فضای کلامی از یک جهت باید بگوییم که یک علم تابع است یعنی همیشه محصول های دانش های دیگر در کلام سرریز میشود و موجب پیشرفت کلام خواهد شد و متکلم و کلام از حیث اینکه از این روش ها را دارد استفاده می کند، هیچ استبعادی برای او ندارد؛ چون روش خاصی را مقید نیست، موضوع خاصی را مقید نیست، هدفش دفاع از دین است به انحاء گوناگون، لذا از همه این روش ها استفاده خواهد کرد.
🔸فضای کلام با فضای فلسفه کاملا از همدیگر جداست لذا در مثلاً همین سیر اندیشه اسلامی، روند تاریخی کلام و روند تاریخی فلسفه کاملاً از هم مجزا بوده یعنی در کنار فلاسفه ی اسلامی که تا صدرالمتالهین و تابعان صدرا آمدهاند، متکلمین هم در جای خودشان آمدند؛ بله این ها استفاده ها و تعاطی ها فراوانی با همدیگر دارند
⚠️اما هیچ وقت فلسفه، کلام نمی شود و هیچ وقت هم کلام فلسفه نمی شود
👈ولو تمام گزاره های فلسفی بیاید در کلام حضور پیدا کند، کلام فلسفه نمی شود. چنانچه اگر مدعیاتی که در کلام مطرح است، این ادعاها را هم فیلسوف به آن برسد و مطرح بکند هرگز فلسفه، کلام نخواهد شد.
❇️راه فلسفه، راه فلسفه است و راه کلام با آن متفاوت است.
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#استاد_امینی_نژاد
#بدایة_الحکمة
#فلسفه_ی_فلسفه
#مقدمات_ورود_به_فلسفه
#کلام_اسلامی
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه
6️⃣
🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین
❇️آیا فلسفه اسلامی داریم؟
✅تأثیرات دین بر فلسفه اسلامی
🔺بنابر آنچه گفتیم، تأثیرات دین بسیار زیاد است. وقتی پشت صحنه فیلسوف مسلمان چنین باشد، چند تأثیر وجود دارد:
1️⃣رفع اشتباه؛ فیلسوف با خود می گوید آیا می توانم چیزی بگویم که با مُرّ شریعت نسازد؟!
2️⃣مسائلی مانند ملائکه، واسطه ها، تکامل برزخی، شعور موجودات که دین مطرح کرده است، برای فیلسوف مسلمان نیز مطرح می شود.
3️⃣از آنجا که در دین به برخی مسائل مانند توحید و معاد بسیار توجه شده و از آن به طور جدی بحث شده است، در فلسفه نیز درباره این مسائل به صورت جدی تر بحث می شود.
🔸با در نظر گرفتن روایات، تأثیر دین بر فلسفه اسلامی به ویژه فلسفه ملاصدرا بسیار زیاد می شود. گاهی روایت معصوم(علیه السلام) در تحلیلِ مسئله موثر است؛
🔹مثلاً بیان امام علی(علیه السلام) در مورد توحید یا معاد بر تحلیل های فلسفی، بسیار تأثیر گذاشته است. همین تفسیر و تحلیل، مقدمه کارهای عقلی بعدی است.
🔸فیلسوف مسلمان هم در مقدمه و هم در برهان و هم در نتیجه می نگرد که آیا این امور می توانند مدعای شریعت را اثبات کنند یا نه؟
👈به نظر من سیر فلسفه اسلامی این است که خواسته است مدعاهای شریعت را بیشتر با عقل بفهمد.
⚠️این انگیزه او را از فیلسوف بودن نمی اندازد. هر فیلسوفی انگیزه ای دارد؛
🔹پوزیتیویست ها هم انگیزه های خود را دارند. مهم این است که ببینیم آنچه ارائه شده است، آیا معیارهای فلسفه را دارد یا نه. به اعتقاد ما در فلسفه اسلامی این معیارها وجود دارد.
⁉️شاید کسی بگوید با این سخن، فلسفه اسلامی به کلام تبدیل می شود.
✅در پاسخ می گوییم در کلام لزومی ندارد دغدغه های فیلسوفانه، مثل کشف حقیقت آن گونه که هست، وجود داشته باشد. همین که متکلم مسئله را موجه کند، کافی است؛ هرچند از مقدمات مشهور استفاده کند؛ ثانیاً حتی اگر متکلم کاری فلسفی کند، فلسفه ورزی کرده است.
👈این پشت صحنه حتی در فلسفه مشاء که اولین حرکت های فلسفه اسلامی است، وجود دارد.
🔸بحث تکامل برزخی و مسئله بُله و مجانین که فارابی مطرح می کند و ابن سینا نیز در اشارات بر آن تأکید می کند، از دین گرفته شده است.
🔹در فلسفه اشراق نیز بحث عالم مثال جدی تر می شود. مباحث مربوط به خداوند نیز که فیلسوفان مسلمان و حتی مشاء مطرح می کنند، از شریعت تأثیر پذیرفته است. عینِ ذات بودن صفات خداوند نیز چنین است؛
🔸حتی عرفان نظری ابن عربی در حکمت متعالیه، درصد اسلامی بودن آن را بالا می برد. ابن عربی نیز بیشتر از شریعت تأثیر پذیرفته است و خودش می گوید از خزائن قرآن مطالب را گرفته است. کسی که فصوص الحکم می خواند، احساس نمی کند فقط عرفان می خواند؛ زیرا ابن عربی مدام با آیات و روایات بحث می کند.
⁉️برخی گفته اند چون فلسفه از یونان آمده است، یونانی است و قرآنی نیست.
✅از اینان باید پرسید آیا دین گزاره های معرفتی دارد یا خیر و ناظر به واقع است یا نه.
اگر قبول داریم که دین هستی شناسی وحیانی دارد، فلسفه هم کم کم خود را به آن نزدیک می کند.
🔺امروزه بحث های «فلسفه سیاست» و «فلسفه اخلاق» از غرب به اینجا آمده است که در بسیاری موارد با دین متعارض است.
🔸فیلسوفان مسلمان امروز در باب سیاست و اخلاق به همان شیوه بحث می کنند؛ ولی می خواهند آن را به شریعت و دین نزدیک کنند. فیلسوفان مسلمان نسبت به فلسفه یونان نیز همین گونه بودند؛ مثلاً از همان ابتدا مباحث سوفسطاییان را کنار نهادند.
_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#استاد_آیت_الله_یزدانپناه
#مصاحبه
#فلسفه_و_دین
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
مصاحبه امتداد حکمت_حکمت عملی.mp3
2.91M
🔲 #مصاحبه #امتداد_حکمت #استاد_امینی_نژاد
▫️ #حکمت_عملی
🎧 #صوت #گزیده
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد
🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت
🔺حکمت عملی، امتداد فلسفه ی اسلامی
❔اما وضعیت در دنیای اسلام چگونه است؟
🔸خود شکل گیری حکمت عملی در زیرمجموعه ی حکمت نظری، خودش تبیین امتدادهای فلسفه ی اسلامی است.
🔹حکمت عملی به تدریج در دنیای اسلام لاغر و لاغر و لاغرتر شده، یعنی شما در آثار فارابی، مبسوط ترین مباحث را در کل اندیشه ورزی فلسفی اسلامی مشاهده می کنید که در حکمت عملی وجود دارد و لی در آثار ابن سینا می بینید این ها خیلی محدود شده است.
👈با وجود فقه که عرصه ی عمل را پوشش می دهد، ما شاید چندان نیازی به حکمت عملی نداشته باشیم.
🔸الان ما می فهمیم که از یک جهت کاملاً یک هوشمندی بزرگی بود، ولی از یک جهت ما دچار یک چالش جدی شدیم، چون حکمت عملی قرار نبود کار فقه را انجام بدهد.
🔹حکمت عملی موجب ارتباط حکمت نظری با بدنه ی فقهی بود که ما داشتیم و الان هم اگر ما دوباره می خواهیم مسئله ی امتدادهای فلسفه جدی بشود و فوایدش را ببریم که این موجب بارور شدن عمیق و مبسوط شدن فقه ما می شود، احیای دوباره ی حکمت عملی است.
🔸وقتی در دنیای اسلام راجع به امتدادهای فلسفه ی اسلامی بحث می کنیم باید مواظب باشیم.
- فلسفه ی اسلامی کاملاً آمادگی دارد در فلسفه های مضاف خودش را حاضر بکند.
- فلسفه ی اسلامی کاملاً آمادگی دارد خودش را در حکمت عملی حاضر بکند
🔹ولی یک نکته بسیار مهم است و آن این است که امتدادهای فلسفه ی اسلامی را در عرصه ی عمل و در عرصه ی اقدام و عینیت چه طور باید پیگیری بکنیم، عرصه ای که آنجا فقه حاضر است.
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#استاد_امینی_نژاد
#امتداد_حکمت
#مصاحبه
#حکمت_عملی
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
تبیین راه-جلسه دوم-تعلیم حکمت.mp3
2.24M
🔲 #تبیین_راه #استاد_فلاح
▫️ #تعلیم_حکمت
🎧 #صوت #جلسه_دوم #گزیده
🗓 تاریخ جلسه: 1397/09/14
.
بیانات اخلاقی12-استاد فلاح شیروانی.mp3
1.16M
🎧 بیانات اخلاقی، استاد فلاح شیروانی
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9
💠 #بیانات_اخلاقی، #استاد_فلاح_شیروانی
🔰قرآن کریم؛ سوره مبارکه «الزمر»
❇️ الَّذِينَ اجْتَنَبُواْ الطَّغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلىَ اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ(17)
❇️الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ(18)
🔺کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سمت خدا بازگشتند؛ بشارت برای این ها است.
🔺همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آن ها پیروی می کنند.
🔺آنان کسانی هستندکه خدا آن ها را هدایت کرده و خردمندان اند.
✅این آیه آزاد اندیشی محسوب می شود.
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🔺حضرت آیتالله خامنهای: ما باید از حضرت معصومه علیهاالسلام، بیشتر استفاده کنیم. ایشان امامزاده بلافصل است. دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد. در زیارت نامه ایشان آمده: «ای فاطمه معصومه! تو برای ورود من به بهشت شفاعت کن، چون نزد خدا دارای شأن و مقام بزرگی هستی.» ۷۱/۴/۲۸
⚫️دهم ربیع الثانی سالروز وفات حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد.
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
#فلسفه_از_نگاه_امام_و_رهبری
#کلام_امام
💢فرق عارف وصوفی
🔺صوفيه و عرفا، و تصوف و عرفان كه كثيراً ما زبانزد ماست، بسا فرق بين موارد استعمال آن ها رعايت نمىشود، با اينكه تفاوت هست؛
🔸چون عرفان به علمى گفته مىشود كه به مراتب احديت و واحديت و تجليات به گونهاى كه ذوق عرفانى مقتضى آن است، پرداخته و از اينكه عالم و نظام سلسله موجودات، جمال جميل مطلق و ذات بارى است بحث مىنمايد و هر كسى كه اين علم را بداند به او عارف گويند.
🔹كسى كه اين علم را عملى نموده، و آن را از مرتبه عقل به مرتبه قلب آورده و در قلب داخل نموده است، به او صوفى گويند.
🔸مانند علم اخلاق، و اخلاق عملى كه ممكن است كسى علم اخلاق را كاملًا بداند و مفاسد و مصالح اخلاقى را تشريح نمايد، ولى خودش تمام اخلاق فاسده را دارا باشد به خلاف كسى كه اخلاق علمى را در خود عملى كرده باشد.
🔹لذا اهل اين فن به محيى الدين عربى محقق گويند و محقق گفتن آن ها به او، مثل محقق گفتن ما به صاحب شرايع نيست كه معنايش اين باشد كه مطالب علمى فقهى را تحقيق نموده است.
🔸بلكه مراد آن ها از اطلاق محقق بر محيى الدين، اين است كه او شرايط خلوات و تجليات و آن رشته سخنانى را كه دارند از مقام عقلانى به مرتبه قلب تنزل داده و در نفس خود به حقيقت رسانده است.
📚تقريرات فلسفه ج2 / 157
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
#فلسفه_از_نگاه_امام_و_رهبری
#کلام_امام
💢فرق عارف و حکیم
🔺فرق ديگر عرفان با علم كه در سياق وجه فرق بين حكيم و عارف گفته شده اين است كه:
🔸حكيم آن كسى است كه:
➖مفاهيم كليه را بداند
➖و با براهين، وجود صرف را اثبات كند
➖و براى او مفاهيم علم، قدرت، اراده، كرم، قِدَم، جمال و جلال را اثبات كند.
🔹و ليكن عارف آن كسى است كه:
➖كليات را نبيند، بلكه به مشاهده حضوريه، شخصيات را مشاهده كند؛
➖آنچه را حكيم با پاى چوبين خود اثبات كرده كه مفاهيم را برهانى نموده، و آنچه كليات به حمل شايع صناعى بر آن انطباق پيدا مىكند، عارف آن را به مشاهده حضوريه مىيابد؛
🔸گرچه عارف اين مفاهيم و برهان و صورت استدلال را نداند و ليكن نتيجه خارجى آن را مىبيند، بر خلاف حكيم كه از مفاهيم و صورت استدلال، صورت نتيجه را گرفته و از مفهوم، مفهوم اخذ مىنمايد و به همان كليات مفاهيم پيچيده اكتفا مىكند.
📚تقريرات فلسفه ج3 / 117
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🔺درس اخلاق
🔸استاد: حجت الاسلام و المسلمین رخشاد (مدظله)
🕓یکشنبه 17 آذرماه؛ همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء
📍مکان: مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه
7️⃣
🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین
❇️نسبت فلسفه اسلامی با دین و عرفان چیست؟
❓ابتدا باید پرسید عقلِ دوره اسلامی چیست و چگونه شکل گرفته است.
🔺به باور من فلسفه اسلامی در عین حال که کار فلسفی کرده است، درباره دو امر در سنت اسلامی، نوعی برداشت مثبت داشته و گشودگی نشان داده است:
➖فلسفه اسلامی در درجه اول نسبت به شریعت گشودگی نشان داد
➖و در درجه دوم نسبت به عرفان.
❇️گشودگی نسبت به عرفان
✅ابن سینا، در نمط نهم و دهم اشارات می گوید:
🔸عرفا حقیقت را شهود می کنند، نه از راه کسب و عقل، بلکه مستقیم به واقع می رسند. فیلسوفی که دغدغه رسیدن به واقع دارد، به محض اینکه چنین حرفی می زند، یعنی راه بدیل را پذیرفته است.
🔹ابن سینا سپس نمونه هایی را در سنت اسلامی ذکر می کند و می پذیرد؛ البته اصطلاح هایی مثل عابد، عارف و زاهد را که به کار می گیرد، بیشتر در فرهنگ اسلامی شکل گرفته اند، نه اینکه ابن سینا شکل داده باشد.
🔸وی در نمط دهم، اخبار غیب و شهود عرفا را تثبیت کرده است؛ همان گونه که درباره وحی چنین کاری کرده است.
✅در آثار سهروردی این امر را جدی تر می یابیم.
🔸او با تحلیل می گوید شهود قلبی قوی تر است؛ از این رو می توان آن را در فلسفه به کار گرفت.
🔹اگرچه سهرودی چنین مطلبی را بیان کرد، در محتوا نتوانست چندان خود را به عارفان نزدیک کند؛ زیرا محتوایی که پیش از سهروردی در عرفان نظری شکل گرفت، به عنوان حکمت صوفیانه و عرفان اسلامی، بسیار اندک و پراکنده بود و انسجام لازم را ندشت؛
✅ولی ملاصدرا، هم این روش را تثبیت می کند و هم خود از آن بهره می گیرد.
🔸او نه تنها صاحب این مکاشفه ها است و خودش را در محتوا به عرفان نزدیک می کند، بلکه می گوید بیشتر مباحث کتاب اسفار برای حل ادعای عارفان است.
🔹عرفان نظری با محی الدین جهش بی نظیری پیدا می کند و بسیار نیرومند می شود و همین برای ملاصدرا منبع تفکر می شود؛ البته او بر روی آن کار فلسفی انجام می دهد.
👈پس دین و عرفان، منبع اندیشه در فلسفه اسلامی اند؛
🔸یعنی فلسفه هم در فهم مدعا، هم در رسیدن به آن، هم در ترسیم آینده و طرحی که دارد و هم به عنوان واقعی که باید به آن نگاه کند، از آن ایده می گیرد؛ از این رو در سنت اسلامی به برکت شهود و شریعت و کار فلسفیِ ناظر به این دو، کم کم فلسفه اسلامی شکل گرفت و بر منبع تفکر، عقلِ دوره اسلامی افزوده شد.
👈ما ادعایمان این است که منطق، منطق عام است؛ اما در عین اینکه منطق عام داریم،
➖منطق مشایی داریم با اصول خاص خودش،
➖منطق اشراقی داریم با اصول مخصوص به خودش
➖و حتی میتوانیم مدعی شویم منطق صدرایی داریم با اصول و ضوابط ویژه.
🔸ملاصدرا درباره شهود می گوید:
➖«فیلسوف وقتی به حقیقت می نگرد، از هوای غبارآلود می نگرد؛ ولی عارف از نزدیک می نگرد»؛ یعنی در عرفان درجه مطابقت با واقع بیشتر است.
➖وی سپس می گوید:
➖«یافت حقایق از طریق فلسفه به آثار و لوازم است؛ ولی از راه عرفان و شهود به صریحِ واقع می توان رسید».
➖این نوع برداشت از کارهای عارفان نشان می دهد که او عارفان را یک گام جلوتر می بیند؛ سپس خود او هم اهل شهود می شود.
🔹در سنت اسلامی هم سهروردی و هم ملاصدرا را داریم که اهل شهودند.
⚠️فلسفه راه مستقل خود را دارد؛ از این رو گاهی به عرفان نزدیک می شود و گاهی فاصله می گیرد و دوباره تلاش می کند تا خود را نزدیک کند و اگر تعارض جدی شد و نتوانست تحلیل عقلیِ موافق ارائه دهد، آن را تأویل می کند.
_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#استاد_آیت_الله_یزدانپناه
#مصاحبه
#فلسفه_و_دین
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه
8️⃣
🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین
❇️برای اسلامی شدن فلسفه چه باید کرد؟
1️⃣باید پیش از هر چیز، متون شریعت را به صورت استقلالی بفهمیم تا به فلسفه اخص برسیم؛
2️⃣دوم اینکه مدعاهای فیلسوفان هم ادامه بیابد؛
3️⃣سوم اینکه این دو مورد بررسی شوند و با هم تطبیق شوند تا به اسلامی تر شدن فلسفه ما کمک کنند.
🔺از قضا فیلسوفان مسلمان بعضی از راه ها را طی کرده اند.
✅ملاصدرا در فهمِ متون دینی به عنوان یک عالم دینی کار کرده است؛ از این رو فلسفه اش او را به تفسیر و تفسیرش او را به فلسفه کشانده است.
🔸یکی از کارهای بسیار خوبی که ملاصدرا کرده، این است که فهم منضبطی از متون دینی ارائه کرده است. این فهم منضبط مسئله ای بود که عالمان در کل دوره اسلامی برای حل آن می اندیشیدند و ملاصدرا در مفاتیح الغیب و دیگر آثارش این کار را کرد.
✅پس از او، فیض کاشانی در عین الیقین به این کار پرداخته است. فیض کسی بود که با آیات و روایات ارتباط مستقیم داشت، در عین حال، در سنت صدرایی می زیست.
✅این حرکت تا علامه طباطبایی ادامه یافت. تفسیر المیزان در عین حال که می خواهد فهم منضبطی از دین ارائه کند، وامدار عرفان و فلسفه است؛ البته نه اینکه عرفان و فلسفه را تحمیل کرده باشد؛
✔️از این رو سنت صدرایی به جاهایی دست یافته که بزرگانی مانند علامه طباطبایی را به فرهنگ اسلامی تقدیم کرده است.
❇️فیلسوف مسلمان وقتی مراحلی را طی کرد و به جایی رسید که شریعت را حق محض یافت، آن شریعت، منبعِ تفکر او می شود.
◾️فیلسوف مسلمان علی رغم اینکه باید از راه عقلی مسیرش را طی کند،
◻️از آنجایی که همیشه این گونه نیست که راه عقلی درست باشد،
🔳در نتیجه به تعارض با شریعت نیز کشیده می شود.
🔶موارد زیادی داریم که فیلسوفان ما به تعارض کشیده شده اند و خود آنان یا آیندگان آن را چاره کرده اند.
👈این راهی است که معمولاً فلسفه طی می کند.
🔹فیلسوف کار خودش را می کند؛ در تعارض
➖گاهی فیلسوف از ادعای خودش دست بر می دارد
➖و گاهی هم آن را توجیه می کند و موارد تعارض را با هم جمع می کند.
➖گاهی نیز فیلسوف بعدی می یابد که این مسئله با متون شریعت نمی سازد؛ از این رو از آن دست برمی دارد.
⁉️وقتی فیلسوف مسلمان دچار تعارض می شود، باید برای آن فکری کند.
⚠️مگر آنکه حجت عقلی چنان برای او قوی باشد و مقدماتش آن قدر واضح باشد که هیچ خدشه ای بر آن وارد نشود. در این موارد فیلسوف مسلمان می گوید معنای متن دینی، حتی به گواه متون دینی، دیگر این نیست؛
✔️البته آنان به لحاظ تاریخی در بیشتر مواردی که به تعارض رسیده اند، به تدریج از نظر فلسفی شان فاصله گرفته اند؛ نه به این معنا که گفته دین را بپذیرند، بلکه به این معنا که باز هم تلاش فیلسوفانه می کنند و می گویند به طبع مقدمات غلطی وجود داشته است.
❗️اگر کسی بگوید عقل مستند است و فیلسوف چگونه در تعارض، حرف دین را می پذیرد،
✔️در جواب باید گفت به این دلیل که عقل برای خود راهی را باز می کند و اگر آن راه را قوی دید، بر آن پافشاری می کند.
🔶من معتقدم فیلسوفان اسلامی ما، به ویژه سه فیلسوفی که به عنوان شاخص سه مکتب در نظر می گیریم، تلاششان این است در عین اینکه کار عقلانی مستقل می کنند، خود را با متن دینی ارتباط دهند.
🔹به لحاظ سیر تارخی، معمولاً چنین است که فیلسوفی، نظری را گفته است و فیلسوف بعدی کاستی های او را به لحاظ شریعت اصلاح کرده است. همچنان که امروزه نیز احساس می شود برخی از آرای ملاصدرا با شریعت نمی سازد و باز این تلاش ها ادامه دارد؛ ولی اگر انصاف را رعایت کنیم باید بگوییم مطابقت حکمت متعالیه با شریعت نسبت به گذشتگان، بسیار بیشتر است.
_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#استاد_آیت_الله_یزدانپناه
#مصاحبه
#فلسفه_و_دین
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac