eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
60 ویدیو
49 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
تاریخ فلسفه اسلامی-مقدمات.pdf
1.07M
جزوه درس قسمت اول 🔷موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
عرفان و تصوف در گستره روایات.PDF
180.8K
مقاله: «عرفان و تصوّف در گستره روايات» نویسنده : نشریه معارف عقلی، شماره ۸ @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
#گزارش ✅ جمعی از برادران دوره های قبلی حکمت اسلامی به همراه چند دانشجوی دکتری علوم انسانی جلسه مباحثه هفتگی کتاب #اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم را در محضر #استاد_فلاح برقرار می کنند که به مرور برخی از نکاتی که استاد در این جلسه می فرمایند خدمت عزیزان تقدیم می کنیم. 📌 eitaa.com/fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
⚪️ (؟) 🔵 1⃣ 🔘 🔘 🔷 در جهان هستى كه داراى موجودات بسيار و پديده هاى بيشمار بوده و ما نيز جزئى از مجموعه آنها می باشيم بسيار می شود كه چيزى را راست و پا برجا پنداشته و موجود انگاريم و سپس بفهميم كه دروغ و بی پايه بوده است، و بسيار می شود كه چيزى را نابود و دروغ انديشيده و پس از چندى به ما روشن شود كه راست بوده و آثار و خواص بسيارى در جهان داشته است. ازاينرو ما كه خواه ناخواه غريزه بحث و كاوش از هر چيز كه در دسترس ما قرار بگيرد و از علل وجود وى داريم، بايد موجودات حقيقى و واقعى (حقايق به اصطلاح فلسفه) را از موجودات پندارى (اعتباريّات و وهميّات) تميز دهيم. و گذشته از اين كاوش غريزى براى رفع حوائج زندگى، دست به هر رشته از رشته هاى گوناگون علوم بزنيم اثبات هر خاصه از خواص موجودات به موضوع خود محتاج به ثبوت قبلى آن موضوع می باشد. 🔹يك سلسله بحث هاى برهانى كه غرض و آرمان نامبرده را تأمين نمايد و نتيجه آنها اثبات وجود حقيقى اشياء و تشخيص علل و اسباب وجود آنها و چگونگى و مرتبه وجود آنها می باشد «فلسفه» ناميده می شود.🔹 ☑️ 🔶 اینجا دغدغه محوری مرحوم علامه تعریف فلسفه است، هر چند که در ادامه از فرق علوم و فلسفه و اینکه فلسفه موضوع علوم را ثابت می کند هم بحث می کند، اما دغدغه اصلی این مقاله تعریف فلسفه است و اتفاقا بحث پراثری است، شاید همینطوری تا انتهای فلسفه آدم مشغول تعریف فلسفه باشد؛ هر چند که اول کار چند عبارت درست می کند، ولی همینطور که سفره بحث های فلسفی باز می شود احساس می کند که بهتر دارم می فهمم که فلسفه چیست. 🔶 در باب تعریف فلسفه این میزان از سخن خیلی کم است. تبیین خوبی از فلسفه صورت نمی گیرد. 🔶 مرحوم شهید مطهری در کلیات علوم اسلامی می گویند فلسفه به کلیات مباحث هستی می پردازد، نگاه اندام وار دارد، علوم اینطوری نیستند، علم می رود روی چشم یا گوش تمرکز می کنند، اما فلسفه اینطوری نیست، به فیلسوف عضو نشان بدهی نگاه نمی کند، فیلسوف سراغ نگاه های گشتالتی و کل نگر می رود. به علوم اگر کل را ارائه بکنی نگاه نمی کند، می گوید من به این ها چه کار دارم؟! می خواهم روی گوش نگاه بکنم، اگر من را بگیری ببری روی کل پیکر من یک چیز دیگری می شوم. می خواهم روی مو کار بکنم، اگر سبد مطالعاتی من را شلوغ بکنی دیگر این تخصص نیستم. 🔸یک نکته دیگر هم می گویند که فلسفه به چیستی می پردازد، فلسفه چیستی و تعریف اشیاء را می گوید. مابقی علوم کاری ندارند، روان شناس می گوید ذهن بعد می گوید کارکرد های ذهن، انواع حافظه چیست و در هر حافظه چه خبر است، روانشناسی یادگیری و ... نگهش می داریم می گوییم این ذهن که می گویی چیست؟ می گوید نمی دانم، آن کار فیلسوف است، و دوباره در مورد ذهن می گوید. می گوید ذهن هر چه هست من در مورد کارکردهایش دارم بحث می کنم. من کاری ندارم که ذهن چیست. افق علم (ساینس) افق این دغدغه ها نیست. 🔶 یک بحث پیش می آید که این ها را بحث بکنیم چه فایده ای دارد؟ این سؤال برای این بنده خدا مطرح نشده بود، او تا الان چند تا هم کتاب در مورد روان شناسی یادگیری نوشته است. بفهمیم چه هست چه فایده ای دارد؟ به فرض که جهان را اندام وار فهمیدیم و چیستی ها را هم فهیدیم؛ فایده اش چیست؟ 🔸در یادداشت بعد در ذیل این بحث علامه که (فلسفه موضوع علوم را ثابت می کند) بخشی از این فایده را مطرح خواهیم کرد، که باعث روشن شدن تعریف خود فلسفه نیز خواهد شد. 📌 eitaa.com/fvtt_ir‌
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
⚪️ 🔴 🔵 2⃣ 🔘 توضیحی در مورد جمله ای از شهید مطهری: علم ارزش ذاتی دارد! 🔘 ☑️ نکته ای تربیتی ناظر به این بحث: نکته تربیتی این قضیه هم این است که یکی از اشتباهاتی که در تعامل با انسان ها می کنیم و عمیقا انسان را به فکر می برد این است که مقوله حقیقت جویی، یک مقوله فطری است. به بهانه یاد دادن سواد، بچه را می زنیم و او را لت و پارش می کنیم. در اینجا دیگر گم می شود. دیگر هر چه می گردد در وجود خودش نمی تواند پیدا بکند که ما یک موقعی آدم کنجکاوی بودیم. به جای اینکه بیاییم روحیه حقیقت جویی بچه را تقویت بکنیم آن را از بین می بریم. دو نوع تربیت داریم: فرهنگ گرا و ساخت گرا فرهنگ گرا می خواهد ارزش های بیرونی را به او بدهد، ساخت گرا می گوید خودش دارد، این را از درون بپرورانید. مثل کاری که یک خراط می کند یک اسبی که روی دو پا بلند شده را از درون چوب بیرون می آورد. اسم این صنعت است و تربیت نیست. تربیت کاری است که باغبان انجام می دهد. می گوید من نور و آب و کود می خواهم، همه را فراهم می کند. خود یک درخت می شود، و هنر های خودش را نشان می دهد. آدم وسوسه می شود که هنرهای خودش را در جان این الوار بریزد، ولی وقتی باغبان باشی شرایط را فراهم می کنی که هنرهای ذاتی خودش را به نمایش بگذارد. 🔷تفاوت بین مدیریت و رهبری در فرهنگ اسلامی همین است، همه برای کشور شاه می خواهند، ولی مسئله ی آقا ولایت است. در یکی از دهات ها آقا رفته بود سر بزند، پیرمرد گفت شما خیلی خوب هستید، ولی مملکت شاه می خواهد! ولی فقیه باغبان است و باید تربیت را بفهمد و اگر تنها فقیه باشد و تربیت را لحاظ نکند با مشکلات جدی مواجه خواهیم شد. هر دو ولی فقیه که تا الان داشتیم به معنای واقعی کلمه باغبان بودند؛ و تربیت را به جد می فهمیدند. 📌 eitaa.com/fvtt_ir‌
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
⚪️ [دانشمندی که دستش در کار است و در وسط ماجرا واقعیت را با پوست و گوشت و استخوان خود درک می کنند منتظر نمی مانند تا دیگران بیایند برایشان موضوع علمش را اثبات کنند از آن طرف هم] اگر فیلسوف بیاید در صحنه سیلی اش را بزند، آن موقع چهره دانش را تغییر می دهد. مثلا اگر در باب حقیقت جامعه، یک تفسیر متفاوتی ارائه بکند هر چقدر بحث رابخواهی جلو ببری تو را نگه می دارد. یا در تعریف فرهنگ یک سرگردانی وجود دارد، که حقیقت فرهنگ چیست؟ اگر فیلسوف به حقیقت فرهنگ برسد و ان را تبیین کند اسمش اثبات موضوع است. ✅ اصل اثبات موضوع علم شهود عقلی آن است، و این بر عهده فیلسوف. فیلسوف می گوید من جامعه را دیدم، حقیقت نفس الامری و هستی شناختی جامعه این است، من در این جایگاه که بایستم احکام فلسفی جامعه را می توانم بگویم، و اگر این احکام فلسفی چترش باز شود کاملا بر ایده پردازی دانشمندان جامعه شناسی اثر می گذارد و مسئله ها را عوض می کند. [اینجا مشخص می شود که فلسفه چطور] در پارادایم تعریف جامعه دخالت می کند، ✅مرتبه فلسفه مرتبه خرق پارادایم در یک دانش است. 🔴موقعی که فلسفه این کار نمی کند، جامعه شناس یک ذائقه فلسفی برای خودش درست می کند، سپس کارش را انجام می دهد. اگرفیلسوف بیاید در موقف فلسفه بحث را ارائه بکند به خصوص اگر یک دستگاه نیرومند فلسفی که قدرت هلاجی داشته باشد، احساس می کنید [فلسفه فضای تنفس در آن علم را دگرگون کرده است] یک دسته نظریات دیگر نمی آید و یک دسته نظریات می آید. این بحث خیلی مهمی است. حتی در علوم ساده ملموس هم اثر دارد، جامعه شناسی که انگار بیشتر فلسفه است؛ مثلا اگر فیلسوف در مورد حقیقت بدن یک نظریه ارائه بکند. بعد می گوید سقم و بیماری چیست، سلامت چیست به صورت کلی تفسیرها دگرگون می شود. فهرستی از این طور بحث ها را با نگاه فلسفی بلند می کند و با چینش دیگری بر زمین می گذارد بعد طبیب را رها می کند تا با مسائل آن علم درگیر شود دیگر نمی تواند مثل قبل عمل بکند، تفسیرش از همه چیز تغییر کرده است. این است آن تأثیر فلسفه، تصور عامیانه از اثبات موضوع رهزن است، طبیب می گوید من دست زدم به موضوع ان را درک کردم اثبات شد، فیلسوف می خواهد چه چیزی را اثبات بکند؟ [اکتفا به مباحثی که علامه مطرح کرده و شهید شرح داده جفای به فلسفه است مساله بسیار مهمتر از این حرفهاست.] البته شهید مطهری تعابیری دارد مانند نگاه اندام وار به جهان هستی یا غور در چیستی شی ء اینها را ذائقه فیلسوف می داند. اما دغدغه های فیلسوف چیز دیگری است. یک دغدغه هایی دغدغه های مادرانه است پدر نمی تواند در آن وادی دوام بیاورد. یک سری دغدغه ها مدیریتی است، یک دانشمند آنجا دوام نمی اورد، مدیر را هم ببری در فضای علمی دوام نمی آورد؛ دغدغه فیلسوفانه اساسا باید درک بشود، و قدر و قیمت آن باید مشخص بشود، معلوم بشود من موقعی که در این افق می روم و از آن موقف می نگرم افق دیدم کجاست؟؛ اساسا بسیاری از کسانی هم که فلسفه می خوانند در دغدغه فیلسوفانه مستقر نیستند، فیلسوف کسی است که در دغدغه فیسلوفانه مستقر بشود. دغدغه فیلسوفانه معمولا درک نمی شود. دغدغه های فلسفی در افق هستی شناسی است. 📌 @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
امروز چهارشنبه ۲۸ آذر، جلسه درس اخلاق (حفظه الله) همزمان با نماز مغرب و عشاء در موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی برگزار می شود، ان شاء الله. ✅ این جلسه هر هفته برقرار است ان شاء الله. 🍃معاونت تعلیم و تربیت موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی🍃 http://eitaa.com/joinchat/3629187084Cc175f1d128
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
#درس_اخلاق #استاد_فروغی ۱۳۹۷/۰۹/۲۱
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
970922-درس اخلاق-استاد فروغی.mp3
19.89M
#صوت #درس_اخلاق #استاد_فروغی 🗓 تاریخ جلسه: ۱۳۹۷/۰۹/۲۱ 📌موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
#علامه_طباطبایی درس و تحصیل بی خدا، لا یزید السیر فیه الا الابتعاد ... موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 كسی است كه بدن او هم چون پيراهنی برای او است كه زمانی آن را كنار نهاده و زمان ديگر بكار می‌گيرد‌‌؛ هيچ انسانی نمی‌ تواند در زمره حكماء درآيد و از ايشان دانسته شود، مگر آنکه در زمره مقدس درآيد و پوشش بدن را گاهی بكار گيرد و گاه كنار نهد؛ اگر بخواهد به عالم عروج كند و يا به هر صورتی كه اراده كند، در آيد؛ نفس انسان نيز كه از جوهر قدسی تشكيل شده است ، آن‌گاه كه از عالم نور منفعل شود و لباس اشراق بپوشد ، همچون نور تأثير می‌كند و منفعل می‌سازد ، اشاره می‌كند و شئ با همان اشاره او ، وجود می یابد و تصور می‌كند و شئ بر حسب تصور او واقع می‌شود. 📚جلد اول مصنفات، ص ۱۲۹ 🔵موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 📌 eitaa.com/fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
✅ عارف چیزی جز تفسیر آیه هو الاول و الآخر نمی گوید 《 هُوَ الأوَّلُ وَ اْلآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليمٌ 》 عارف به معارف حقّه ارباب معرفت و يقين و سالك طريق اصحاب قلوب و سالكين مى داند كه منتهاى سلوك سالكان و غايت آمال عارفان فهم همين يك آيه شريفه محكمه است. به جان دوست قسم كه تعبيرى براى حقيقت توحيد ذاتى و اسمائى بهتر از اين تعبير نيست، و سزاوار آن است كه جميع اصحاب معارف براى اي.ن عرفان تام محمدى صلّى اللّه عليه و آله و كشف جامع احمدى و آيه محكمه الهى سجده كنند و در خاک افتند. به حقيقت عرفان و عشق قسم كه عارف مجذوب و عاشق جمال محبوب از شنيدن اين آيه شريفه اهتزازى ملكوتى و انبساطى الهى براى او دست دهد كه لباس بيان به قامت آن كوتاه و هيچ موجودى تحمّل آن ندارد. فسبحان اللّه ما أعظم شأنه و أجلّ سلطانه و أكرم قدره و أمنع عزّه و أعزّ جنابه. آنها كه به كلمات عرفاى شامخ و علماى باللّه و اولياى رحمان خرده گيرى می كنند خوب است ببينند كدام عارف ربّانى يا سالك مجذوبى بيشتر از آنچه اين آيه شريفه تامّه و نامه قدس الهى متضمن است بيانى كرده يا تازه اى به بازار معارف آورده؟ اينك اين كريمه الهيه و آن كتب مشحونه از عرفان عرفا. 📚امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص ۶۵۷ https://eitaa.com/fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔴شهید مطهری چرا موفق شد؟ امروز ما ریزه خوار سفره انعام فکر او هستیم🔴 ❓❔ چرا موفق شد؟ چرا این اثر و را از جهت ایجابی و سلبی در ما گذاشت؟ چون برای آماده‌سازی خود، کرده بود؛ بعد هم برای خرج کردنِ این ذخیره‌ علمی، به هیچ‌وجه و نکرده بود. 📝🎙 مرحوم مطهری نداشت؛ مرتب مشغول یادداشت کردن، تنظیم یادداشت، مرتب کردن سخنرانیهایی که خود او انجام داده بود، به‌دست آوردن شوائبگوناگون و در زمینه‌های فکر و اندیشه‌ی مذهبی و دینی، و پاسخگویی به انحرافات بود. در این مرد اصلاً وجود نداشت؛ لذا با آن و توانست اثر بگذارد. امروز ما حقیقتاً شهید مطهری هستیم - در این هیچ تردیدی نیست - و فضای فکری جامعه همچنان مرهون او در زمینه‌های گوناگون، چه در زمینه‌های فلسفی، چه در زمینه‌های اجتماعىِ دینی، و چه در زمینه‌های سیاسىِ دینی است. ما امروز به ایشان داریم؛ ولی آن هم باز کافی نیست. خیلی از حرف‌ها جدیدتر و تازه‌تر است؛ خیلی از شائبه‌ها و اشکالات و شبهات بعد از حرف‌های شهید مطهری به‌وجود آمده، باید برای اینها بود؛ لذا حوزه‌های علمیه وظیفه‌ سنگینی برعهده دارند. بیانات مقام معظم‌ رهبری 🔷 ۱۳۸۴/۰۲/۱۱ 📌 @fvtt_ir
هدایت شده از مدرسه تخصصی حکمت باقرین
هویت طلبگی آن موقعی شکل می‌گیرد که طلبه دارای بُعد علمی باشد، و کسانی که به کار علمی نمی‌پردازند طلبه محسوب نمی‌شوند. شغل طلبه کار علمی کردن است. اگر کار علمی برداشته شود، دیگر طلبه نیست. البته شدت و ضعف دارد. اگر کسی کار علمی را شروع کرده و تلاش کند ولی به اجتهاد نرسد، به اعتقاد بنده در ملکوت عالَم این شخص جزء عالمان دینی و مجتهدان شناخته می‌شود. 🔵معاونت پژوهش 🔵مدرسه تخصصی حکمت و عرفان باقرین 📌 @bagherain
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔷چهارشنبه ۷ آذر در فضایی صمیمی گعده‌ای برای گفتگو و استفاده از محضر با حضور تعدادی از طلاب مقطع تمهیدی تشکیل شد. 🔷 این جلسه اولین جلسه از این سلسله نشست ها بود و ان شاء الله هر هفته به مدت ۲ ساعت برقرار خواهد بود. 🔷 عنوان جلسه انتخاب شده و بناست در آن و سؤالات طلاب گرامی؛ و در عصر کنونی، طرح و مباحثه شود و از حضور استاد محترم نیز بهره مند بشویم. ⚪️ در ادامه گزارشی از مباحث مطرح شده در جلسه اول تقدیم می گردد. 👇👇👇
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓 ۷ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 ابتدای جلسه سؤالی در مورد اینکه اساسا با چه منطقی مسیری را برای خدمت به جامعه انتخاب بکنیم و چطور می شود این مسیر را کوتاه تر کرد پرسیده شد که استاد در پاسخ به این سؤال بحث دو نوع را مطرح فرمودند: 1⃣ جهت گیری تخصصی ببین استعداد ها و زمینه هایت چیست با سخت گیری کم خودت را گیر بینداز، اگر قرار باشد درب این تامل باز باشد اینقدر ناخن می زنی که دیگر در این موقف هم مستقر نیستی. یکی از رشته های تخصصی را انتخاب کن برو جلو به یک مدارجی برس، بعد آهسته آهسته صحبت از کار برایت می کنند. قبلش کسی تو را تحویل نمی گیرد. این الگو الان دارد اجرا می شود مراکز تخصصی ای زده می شود، مثلا ده نفر می روند یک رشته تخصصی را می خوانند دو سه نفری با شکست تحصیلی مواجه می شوند یک چند تایی هم آدم های معمولی هستند و یکی دو نفر هستند که استفاده های اساسی می کنند. می گویید نیاز جامعه چه می شود؟ می گوید اگر نیاز جامعه نبود اصلا به مرحله تخصص نمی رسید و یک مسیر سختی طول کشیده تا آمده یک رشته تخصصی شده است. این را الان یک عده بیرون منتظر آن هستند. 2⃣ جهت گیری تخصصی یک الگوی دیگر این است که ما ضمن اینکه این تحصیلات عمومی را داریم می کنیم یکی از گره های نظام را انتخاب بکنیم روی آن متمرکز بشویم بعد از این بگوییم حالا چه باید بخوانم؟ اگر لازم باشد دو سه تخصص بگیرم. یک ماموریت انتخاب می کنی و هر چیزی که برای آن ماموریت لازم است را جمع می کنی. این ها انصافا خیلی هم سریع به موقف هایی مثل رهبری انقلاب نزدیک می شوند. این ها مجبور هستند که دانشمند بشوند، مجبور هستند که تیمی کار بکنند. 🔷 بعد از طرح این بحث، سؤالی در مورد پرسیده شد، که استاد پاسخ دادند که در این مدل باید در ابتدا و یا همان اوایل ماموریت باید انتخاب بشود و سه جور می شود این اتفاق رخ بدهد: 1⃣ نظام آموزشی که در آن هستید خود او یک مشت گره را شناسایی کرده، او منتظر است ببیند چه زمانی من می توانم با تو حرف بزنم، وقتش که شد می گوید بیا اینجا این قضیه را شنایایی کردیم تو هستی این را به عنوان ماموریت انتخاب بکنی؟ این یک الگوی متینی است و اصلش این است که ما باید اینطوری باشد که ما زجر نکشیم. الان حتی مجموعه های تربیتی هم اینطوری است که فقط تربیت می کنند و رها می کنند. 2⃣ و بدون منطق مشخص همینطور یک کسی فی البداهه ماموریتی پیشنهاد می دهد، مثلا می گوید فناوری فرهنگی چند نفر می آیند دور هم جمع می وشوند و مطالعه و مباحثه و ... تا یک گروه شکل می گیرد و زندگی این ها می شود فناوری فرهنگی. یا بعدی اخلاق پزشکی و ... 3⃣ خود فرد طوری تربیت شده است یا تربیت می کنیم که دنبال رصد گره ها و نیازهای اساسی نهضت اسلامی است نه اینکه دنبال تخصص ها باشد. به او می گوییم گردن خود تو است، باید شناخت از خود و اطلاعاتت از جامعه را بالا ببری؛ تحصیلاتت را بر اساس قدر متیقن ها انجام بدهی ولی در نهایت باید نتیجه این شناخت ها و رصدهایت، انتخاب یک گره به عنوان ماموریت باشد. [توسط استاد وعده داده شد که این قسمت را می توان مفصل تر هم بحث کرد] ⚠️ اگر ما بتوانیم محیط آموزشی خودمان را پر از جو ماموریت و احساس مسئولیت کنیم و از طرف دیگر پر از اطلاعات و آگاهی کنیم می شود توقع داشت که گروه های ماموریتی که گره های راهبردی نهضت اسلامی را هدف گرفته اند که حل کنند، را پدید آورد. ⚠️ در واقع خود همین نبود یک محیط آموزشی ماموریت گرا که دارد به همه ضربه می زند را یکی ماموریت خودش قرار بدهد. 📌 @fvtt_it
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۷ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 در ادامه چند نفر از طلاب بر اهمیت اینکه چه ماموریتی توسط طلاب انتخاب شود و سطح آن چه میزان باشد تاکید کردند که استاد با تایید این سخن فرمودند: «من موافقم که ما در واقع مسئله های مان از گره های سرنوشت ساز باید شروع شود، بسم الله. خود همین را در یک فضایی که یک غنای تحلیلی اطلاعاتی دارد می توانید ابعادش را به درستی تشخیص بدهید. اگر آن محیط را فراهم کنید آن مسئله ها به تدریج خود را نشان می‌دهد. بعد از آن نمی توانید به مسأله‌های درجسۀ پنجم بپردازید. مورد شماتت قرار خواهید گرفت.» استاد از طلاب خواستند که خود همین می تواند یک مطالبه ای از خود شما باشد، فضایی در همین جا درست کنید که اطلاعات و مسئله های در سطوح بالا و هیجان مسئولیتی بالا بیاید و مطرح شود و در چنین فضایی است که مسئله های اصلی کشور را می توان مطرح کرد. و فرمودند: «من سال ها است که به طلبه ها می گویم که اگر خودتان بسم الله بگویید می شود یک چنین فضایی برایتان فراهم کرد ولی باید خیز بردارید و پای تلاش جهت برآوردن این نیاز بایستید.» 🔷 سپس مطالبه داشتند که تعدادی از این مسائل که در سطح گره های جدی نهضت اسلامی است مطرح شود. استاد بعد از بیان اینکه باید مسئله هایی که طلاب دردمند دنبال حل آن می افتند در سطح باشند، فرمودند: «خود مجموعه ما احساسش این است که موارد متعددی از این مسأله‌های تمدنی را شناسایی کرده و بعضی ها را هم ورود کرده است.» و سپس به دو نمونه از این مسائل اشاره فرمودند: 1⃣ ما به خاطر هم حضور و زندگی در دانشگاه و هم به خاطر این که از این جا دانشگاه را رصد کردیم یکی از مسئله هایی که متوجه شدیم این بود که ما در ایده ی دانشگاه خودمان نبوده ایم و نیستیم. این چیزی که الان به عنوان دانشگاه در کشور ما است غیر بومی و غیر دینی است (نه ملی است و نه آیینی). مراد صرفاً دانشگاه علوم انسانی نیست، کلا دانشگاه در ایده ای تعریف شده که به اندیشه و اقلیم ما تعلق ندارد. انبوهی از دانایی پشت ایده دانشگاه است که به ما ربطی ندارد. ما شروع کردیم با این مسئله درگیر شدن. حضورمان در دانشگاه در واقع و به صورت بنیادین به خاطر این بود. این که کادر تربیت کنیم و فرهنگسازی کنیم و ... سالاد کار بود. رفتیم درگیر شدیم دیدیم که این معضل یک مقدار رستم تشریف دارد. خود این فهم برای ما بسیار مغتنم بود. حالا دورخیز کردیم، ولی ول کن قضیه نیستیم. حرف من این بود که اگر من فرزند امام خمینی هستم من حق ندارم بروم دانشگاه صرفا منبر بروم و یا بروم صرفا یک گروه مطالعات نهج البلاغه راه بیندازیم. علت ایجاد حوزه دانشجویی هم این بود که تمرین کنیم که آیا می‌توانیم در محیط خودمان یک دانشگاه بزنیم. ما رفتیم درس های حوزه را آن جا تدریس کردیم و بنای بر توسعۀ کار داشتیم. پس از مقداری کلنجار رفتین با موضوع متوجه دشواری کار و نارسایی فکری و نیرویی برای این عملیات شدیم. الآن با درد فراوان در حال دورخیز برای خیز دوباره به سمت مسأله هستیم. باید هجمه در این فضا را زنده نگه بداریم. باید نیرو جذب بکنیم یک دفعه می بینیم صد نفر هستیم داریم به ویرایشهای اساسی در این باب فکر می کنیم. مسئله ما نباید چیزی کمتر از این باشد ولو خیلی‌ها از نفس افتاده باشند و دیگر روزنۀ امیدی هم نبینند. ما اگر با متانت و حوصلۀ کامل به تعداد قابل توجهی از حوزویان مستعد بیاموزیم که به این مسأله فکر کنند و برایش نقشه بکشند و این درد را وارد خونشان کنیم، آخرش کار خودشان را می کنند. 2⃣ یک ماموریت دیگر که ساعت های زیادی برای آن وقت گذاشته‌ایم، یک گروهی هم پای آن هستند؛ مقوله گفتمان سازی مکتب امام است. چند ساعت باید در این زمینه حرف بزنم که شما بتوانید تشخیص بدهید که چه دارد گفته میشود و تایید بکنید که ضریب اهمیت راهبردی آن خیلی بالا است. اگر کسی به طور حرفه ای وارد این فضا بشود فضا او را می بلعد و باید برود به صورت حرفه ای در این فضا کار بکند. تردید ندارم که این یکی از ماموریت هایی است که سرنوشت کشور را عوض می کند. استاد فرمودند: مکتب امام باید برای تان تقریر شود. دارایی ها و ویژگی های مکتب امام و نسبت امام با مکتب امام توضیح داده بشود که گفتمان چیست و اقتدار گفتمان چیست بعد پیوند این دو تا گفتمان مکتب امام چه می شود و با این چه کار می شود کرد؟ بعد بر اساس همین می شود تحلیل کرد که علت شکست ها و کندی ها و تشتت ها این است که مکتب امام را گفتمان نکردیم. توضیح معرفی این ماموریت ها طول می کشد. 3⃣ حکمت عملی را گروهی درگاه تولید علوم انسانی اسلامی می دانند. ما در موسسه یک مجموعه حرفه ای ۷ نفره درست کردیم. @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۱۴ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 ابتدا یکی از برادران دو سؤال در مورد تحصیل فلسفه پرسید 1⃣ «فلسفه که داریم می خوانیم سوال من نیست، بومی من نیست؛ هر چه جدی تر می خوانیم بیشتر از خودش دور می شویم؛ مثل ریاضی خواندن است. خودم توجه می کنم به این که باید اینطوری بشود، درگیر اصطلاحات نشوم، برای باز شدن نگاه و پیدا کردن ادبیات خوب است ولی این که وارد فضایش بشوم سخت است. خود حضرتعالی هم بیشتر بار را می دهید که مطلب را فهم بکنیم.» 2⃣ «این فلسفه ای که دارم می خوانم، [می خواهد چه کند؟] ما در دانشگاه که می خواستیم کاری برای انقلاب بکنیم گفتند در حوزه بروید عمیق تر این کار را می کنید. نسبت این درس هایی که می خوانیم با آن رسالت انقلابی مان برایم معلوم نمی شود، هم اصول و هم فقه و هم حکمت و عرفان! این که الان می خوانم بعدا کجاها است که به درد من می خورد؟ از منظر تعبدی پی می گیریم که همه می گویند لازم است. برای خودمان واقعا روشن نیست که نسبت ها چطوری است.» ☑️ در پاسخ به این سؤالات استاد فرمودند: 🔘 پاسخ به سؤال اول 🔹 حداقل در باب دانش فلسفه و تعلیم حکمت می شود این ملاحظه را داشت، که چرا حکمت اینطور است که روی عطش های من نیست؟ این را می شود مطالبه کرد و مطالبه ی درستی است و مقوله ی تعلیم حکمت باید به این مسئله بپردازد و این مشکل را حل بکند. الان حکمت هم تقریبا شبیه نحو دارد تدریس می شود شروع می کنند می گویند یک مشت قواعد است این ها را یاد بگیر این ها در ذهنت جمع بشود تو یک آدم متفاوتی می شوی یک طور دیگری عواطفت شکل می گیرد و ... بعد از مدت ها تحصیل معلوم خواهد شد که وقت هایی که گذاشتی سودمند بوده است! راستش من با شما همراه هستم که تعلیم حکمت کاش بهتر از این بود، به این معنا که اگر دستگاه آموزشی ما چالاک تر از این بود می آمد از مسئله های ما شروع می کرد، بعد تا ساحت ناب اندیشه های بی ملاحظه ی فلسفی می برد. الان این بحث های فلسفی بدون هیچ پیه و چربی اضافی است. این مسیر مسیر بی نتیجه ای نیست. واقعا نتیجه می دهد. می شود انسان از این مسیر استفاده بکند و به یک طراز معرفتی متفاوتی برسد، بعد احساس می کند که ناخود آگاه دارد از یک زاویه دیگری به مسائل نگاه می کند. لذا باید گفت انگار چاره ای نداریم، و باید این مسیر را در پیش بگریم. ولی اگر مجالی داشتیم برای بعد از خودمان این روند تحصیلی را یک مقداری ویرایش بکنیم و مسیر متفاوتی پدید بیاوریم [خیلی خوب می شود] 🔘 پاسخ به سؤال دوم در بحث خدمت به انقلاب و نسبت به انقلاب اینطوری می شود، در نسبت گرفتن با عطش های انقلاب اسلامی یعنی مسئله های انقلاب، واقع قضیه این است که ما خیلی یک خطی ارتباط نمی گیریم، یعنی مثلا با ادبیات عرب برویم با انقلاب ارتباط بگیریم، ادبیات عرب و منطق و فلسفه و اصول و فقه سر جمع یک شخصیت علمی از من درست می کند من می توانم با انقلاب ارتباط بگیریم. البته اگر حکمت نباشد من آنجا یک آدم ضعیفی هستم. لذا نمی شود یک ارتباط مستقیم تناظری نشان داد. شبیه به این را می شود نشان داد، که موقعی که نگاه تو عوض شده حادثه های اینطوری که پیش می آید دیگر نگاه تو عوض شده و تصویرت و نظام حساسیت هایت تغییر می کند و لذا راه حل های متفاوتی ارائه می کنید. مثلا شما به خاطر این که حکمت می خوانید، درباره ی انسان تلقی متفاوتی پیدا می کنید، درباره ی انسان کامل تلقی متفاوتی پیدا می کنید، درباره نبوت و امامت و غیبت و ظهور و انتظار و ... تلقی متفاوتی پیدا می کنید. می بینید که خیلی راهبردی شد. چون مهم ترین مسئله ی ما انتظار است. بشر مسئله ای مهم تر از غیبت امام زمان ندارد. فلذا رفتاری مهم تر از انتظار ندارد. ما باید در انقلاب اسلامی ظهور را هدف گرفته باشیم و حق نداریم به چیز دیگری فکر بکنیم، به خاطر این که اشتباه است حق نداریم؛ ما هایی که دوست داریم ظهور را هدف بگیریم آن حقیقت و محتوا و معنایی که از ظهور پیدا می کنیم در سرنوشت این آسیب شناسی ها و راهیابی ها دخالت ندارد؟ در تمام این ها تاثیر دارد. این هم آن خط تأثیر مستقیم. اصل قضیه این است که ما با یک ذخیره ای از دانایی می رویم پشت مسئله های انقلاب قرار می گیریم این ذخیره باید خوب انتخاب بشود. 📌 @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۱۴ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 در ادامه یکی دیگر از برادران فرمودند «اگر مدام در حال رفت و برگشت برای حل این مسائل باشیم، نحوه خواندن دروس حوزوی ما می تواند تغییر پیدا بکند. مثلا روی ادبیات و متن خوانی می گفتیم روی یکی از آثار امام بیاوریم و فقه و ... هم به همین شکل. ☑️ حجت الاسلام فلاح ناظر به این بیان فرمودند: «به نظرم چیزی که می فرمایید منتفی نیست و درست است. فقط یک قاعده ای اینجا وجود دارد آن هم این که نظام آموزشی مطلوب تان هنوز مشخص نیست. لذا این نظام آموزشی که دارد به شما پیشنهاد می شود دور نیاندازید، باید به آن ملتزم بشوید البته بعلاوه ها و ویرایش هایی بزنید ولی باید مراقب بود که این را دور نیاندازید. اگر بتوانید مسئله دار تحصیل بکنید تحصیل تان خیلی سمت و سو دار می شود. مثلا شخصی برای شیعه کردن یکی از کشورهای آفریقایی در حوزه هت از کجا این ماموریت آمده کار ندارم، ولی اگر به این تصمیم رسیده باشد؛ الان من این جا که هستم چطوری درس می خوانم؟ احتمالا تا اجتهاد می روم و باید هم بروم ولی اطلاعاتی که جمع می کنم کارهایی که می کنم همه سمت و سو پیدا می کند. اگر من ناظر به اقدام عینی، روی یک مسئله ای از مسائل کلان انقلاب متمرکز بشوم احتمالا خیلی من را جمع و جور خواهد کرد؛ البته عنوان کلی انقلاب فکر نمی کنم اینقدر توان روشنگری داشته باشد؛ باید حتما ناظر به یک مسئله کلان و عینی باشد. 🔹 فضای آگاهی که در جلسه ی قبل به آن اشاره کردیم را ما احتیاج داریم. یک نمونه اگر پیش بیاید آدم احساس می کند که همین که مسئله ها را بتوانم ببینم خیلی تغییر ایجاد می کند، طبیعتا مسئله های تمدنی را آدم های عادی نمی توانند برای من و شما روایت بکنند باید با یک آدم های غیر عادی ارتباط بگیرید، این باید ها را به خودتان نمی گویید. 🔷 سپس یکی از عزیزان درخواست کردند که «معنای تمدن و تمدنی فکر کردن را یک مقدار توضیح بدهید» ☑️ استاد در توضیح اینگونه بیان کردند که «در تعریف تمدن گفته می شود شما وقتی می آیید در فضای کلان فکر می کنید وقتی سعی می کنید در افق همه فاکتور ها فکر بکنید در افق تمدنی هستید. تمدن‌سازی در شمار کلان‌ترین حوزه‌های اثرپذیری و اثرگذاری بشری است. در ارتکازات ما تمدن محصولی دامنه‌دار، زمان‌بر، کاملاً خارج از اندازه‌ها و اراده‌های فردی و عصارۀ تلاشهای طیف وسیعی از انسانها شمرده می‌شود.» 🔹 سپس حمایت رهبری انقلاب از مسئله حضور زنان محجبه در مسابقات بین المللی و کسب مدال را به عنوان یک مثال زدند و فرمودند: «مثلا شما دارید دختران محجبه می فرستید می روند در عرصه های بین المللی مقام ورزشی می گیرند، حجابشان را هم حفظ می کنند عفیفانه هم رفتار می کنند بر می گردند، شما دارید مرز می درید، یعنی این یک مسئله ی بزرگ تمدنی است. برای این که جهان غرب سال ها زحمت کشیده که بگوید اگر زن متدین باشد نمی تواند پیشرفت بکند. شما دارید می زنید این را منفجر می کنید. یعنی دارید گره هایی را از جلوی ذهن بشر بر می دارید. این قطعا یک مسئله ی تمدنی است. لذا اینکه زنان بروند در مسابقات بین المللی مدال بیاورند خیلی ارزش است. لذا می گوید حسنه بزرگی کردید کارتان ارزش تاریخی داشت. حضرت آقا می گوید جایگاه زن را شما در خانواده نمی دانید چیست، نمی دانید خانواده در جامعه جایگاهش کجا است، زن و خانواده از هم تفکیک ناپذیر هستند، لذا زن به خاطر تفکیک ناپذیری از خانواده جایگاهش در جامعه جایگاه فوق العاده حساسی است. بسیار مهم است که زن ها یتان دارند به چه فکر می کنند به چه کاری مشغول هستند، به خاطر این دست تحلیل ها، حضرت اقا در مورد زن و تمدن یک تحلیلی دارد. بر اساس همین نگاه پایه ای که دارد می گوید جهان غرب با این رفتاری که دارد نشان می دهد از ناحیه ی زن و خانواده فرو خواهد ریخت. بایستید تماشا بکنید. جهان غرب در یک گرانیگاه تمدنی دارد به شدت از خودش ضعف نشان می دهد و آن هم زن و خانواده است، یک سیاه چاله درست می شود کل تمدن را می مکد. بعد می گوید این جا ما نقطه امتیاز درایم اینجا حرف داری، خیلی جلو هستیم. در این فضا ایشان می گوید این که زن مسلمان برود با حجاب، بدون هیچ گونه حاشیه برود مقام بگیرد، به این پیکر بد بخت کوفته دو تا مشت و لگد می زند. یک دفعه زن هایشان شکه می شوند، که چرا ما را برای این که ورزشکار بشویم لخت می کنید؟» 📌 @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۱۴ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔘 استاد در جمعبندی بحث های قبلشان فرمودند: «از حیات بشری در افق تمدنی باید شناخت داشته باشی. تا بتوانی بگویی چه چیزهایی مسئله است و چه چیزهایی دارایی های تو است. با برخورد ذهنی خالی نمی شود. ما باید آدم ها را در یک موقعیت تمدنی قرار بدهیم. یک تعبیری داریم به نام موقف تمدنی، نظام تعلیم و تربیت متفاوت ما، یکی از کارهایی که باید برای طلبه ها بکند این است که آن ها را در موقف تمدنی قرار بدهد. این را باید در بیاوریم که یعنی چه؟ این که من بگویم برو رسائل را بخوان خوب بخوانی ها! می گویی باشد. تمام شد؟ اینطوری نمیشود این آدم را باید بیاوری در موقف تمدنی قرار بدهی. برنامه ریزان تعلیم و تربیت ما باید این را بفهمند. و باید از آب در بیاورند.» 🔷 در اینجا یکی از حضار از این که «راهکار چیست؟» پرسیدند که استاد در پاسخ بیان کردند: «چند نکته است: 1⃣ فضایی درست کنیم که در این فضا چیزهایی که تردد می کند مسائل در سطح تمدنی باشد. عصرهای پنج شنبه را برای این کارها خالی کنید؛ بقیه طول هفته از شنبه صبح تا پنج شنبه ظهر درسی باشد، فقط همین یک چهاردهم را به این امر اختصاص بدهید. 🔹 جلسه گذشته مثال زدم. حضرت آقا یک کد سنگین به نام دارد می دهد. رهبر پشت آن ایستاده؛ اگر مجموعه ی شما یک مجموعه ای باشد که دلش به حال خودش بسوزد پنج نفر بروند روی این کار بکنند. 🔹 بحث بعدی است، الان از جمعیت چه می دانید. حضرت آقا گفته که این جزو مهم ترین بحث های کشور است و به شدت در معرض خطر هستیم. پنج نفر بروند روی جمعیت. بروید آدم پیدا بکنید، بیاورید گزارش بگیرید که در مسئله جمعیت چه خبر است. 🔹 حضرت آقا گفته به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد و سرنوشت ساز است. بروید کسانی که پیدا کنید که کار کردند ۵ نفر از دوستان بروند با این ها ارتباط بگیرند و کار بکنند. 🔸 آن ۵ نفر که می روند روی الگو دو ماه پنج شنبه ها را برای جمع برنامه می گذارند و همینطور مسائل دیگر. 2⃣ آدم هایی که در افق تمدنی هستند را در ارتباط با جمع خودتان قرار بدهید 🔹 نه صرفا به بهانه الگو و جمعیت و فضای مجازی، یک کاری بکنید یک طیف قابل توجهی از نخبگان جمع شما را بشناسند. بعد بایستید تماشا بکنید ببینید چه می شود. مثلا ما در فضای اقتصاد اسلامی چند تا کارشناس داریم هفتاد هشتاد تا کارشناس حوزه تربیت کرده، یک تعدادی که مقرر اقتصاد سرمایه داری هستند همیشه هم اسم این ها مطرح بوده، به ندرت کسانی داریم که در فضای اقتصاد اسلامی کاملا اصیل فکر می کنند و تلقی شان از حضرت آقا این است که ایشان خیلی می فهمد. یکی از این آدم ها جناب استاد حاج آقای احمدعلی یوسفی است که ایشان یک شخصیت ملی است. شاید بیش از بیست تا طرح ملی را ارزیابی کرده است. تیم تشکیل داد طرح بانکداری اسلامی را نقد جدی کردند؛ یک خاری در چشم این ها شده، یک آدم سفتی هم هست کلی هم شاگرد تربیت کرده و تمرکزش هم روی اقتصاد مقاومتی است. رئیس مرکز اقتصاد مقاومتی حوزه است. رئیس گروه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه است. دو سه نفر سه چهار نفر بودند با هم پژوهشگاه را زدند یکی ایشان است جزو قدیمی های تیم آقای رشاد است، ماها است وقت گذاشتم یک انسی با ایشان گرفتم نهایتا با ایشان قرار گذاشتیم که ۵ شنبه بیا فقه نظام اقتصادی اسلامی بگو، این مثل یک هودجی می ماند بچه ها را سوار می کند، آهسته آهسته از فضاهای عادی جمع می کند می برد در یک افق فوق العاده. بسم الله. 📌 @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۱۴ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔘 در پایان استاد گرانقدر خطاب به طلاب فرمودند: «نظام آموزشی شاید یک سری کارها را بتواند بکند. ولی جای تحرک دوستان را پر نمی کند. . من در دوران طلبگی خودم منتظر کسی نمی شدم. دقیقا همین کارها را کردم. اینکه من دارم از شما درخواست می کنم من خودم هم همینطوری بودم. من تعجب می کنم خودتان برای خودتان یک کاری نمی کنید، ! مشکلی که این سال ها با طلبه ها داشتم قدم بر نداشتن آن ها بود. این چه رفتاری است؟ مدام می نشیند نق می زنند. فکر می کنید در این حر ف ها چه هست؟ بلند بشو برای خودت یک کاری بکن. بچه ها فکر می کنند باید یک کسی پیدا بکنند که به او انتقاد بکنند. شما دارید خودتان را از یک زندگی فوق العاده با شکوه محروم می کنید. گاهی بعضی از بچه ها خیلی تردید در آن ها زیاد است نمی دانم چه کسی گرفته زده حسابی له شان کرده است. هر چه می گویی تو اگر رستم نیستی سهراب هستی! می شنود می گوید این آخه! حاج آقا مقاله اش را هم دارید؟! کل داستان این است که شما باید یک آبگیر آگاهی درست بکنید، یک پایگاه شناخت! البته یکی از کارها این است. ما ده دوازده تا راهکار پیدا کردیم. اگر طلبه ها حرکت بکنند کلی اساتید واقعا عزیز را می شود بالای سرشان قرار داد و بشوند هیئت علمی این ها که مشاوره بدهند. ولی اگر حرکت نکنید آدم این ها را بیاورد کجا آویزان بکند؟ اگر بنشینید و ناله بکنید تبدیل به همان ناله می شوید؛ گاهی بهانه های برخی طلبه ها برای کار نکردن شبیه این است که اگر سوار این اسب بشوم و بروم نکند یک دفعه نعل اسبم کج بشود یا زین کج بشود؛ خب بشود! ، می خوری زمین دو مرتبه سوار می شوی. 📌 @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
#استاد_یزدان_پناه 💠 به نظرم مهمترین کاری که حضرت امام کرد این بود که آنچه در ساحت تحقیق #عرفان و #حکمت یافت عملا در کارایشان به #بروزهای_اجتماعی، #فرهنگی، #سیاسی و #تمدنی تبدیل شد. 🔷 موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 📌 eitaa.com/fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔸هو النور ✅ برای کسی که به دنبال حکمت اسلامی است، گذراندن یک دور درس خارج فقه و اصول ضروری است، جهات مختلف دارد، یکی آنکه ظهورگیری از متون دینی را بیاموزد و تمرین کند. اما باید توجه کند چه درس خارجی برود، درس خارجی که خیلی سروکارش با اصول عملیه نباشد و ... . 📝درس حکمت متعالیه - ۹۵/۱۱/۴ @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
✅ فلسفه علم دینی محض! اگر چنانچه فلسفه حساب خودش را از حوزه جدا نکند - یعنی همان دعوای قدیمی و سنتىِ علوم عقلی و علوم نقلی تشخص پیدا نکند - بهتر است. مثلاً امام (رضوان الله تعالی علیه) صبح و عصر به مسجد سلماسی می‌آمد و درس میگفت - صبح فقه میگفت، عصر هم اصول میگفت - مرحوم آقای طباطبائی هم پیش از ظهر در همان مسجد فلسفه میگفت؛ فقط تفاوتش این بود که امام آنجا می‌نشست، آقای طباطبائی اینجا می‌نشست؛ جایشان فرق داشت. هر دو، روی زمین می‌نشستند - هم امام روی زمین می‌نشست، هم آقای طباطبائی - و درس میگفتند؛ آن هم در «مسجد». واقعاً چه اشکالی دارد که ما درس فلسفه را در مسجد آقای بروجردی بگوئیم؟ بزرگان فلسفه‌ی ما - آقای جوادی، آقای مصباح، آقایان دیگر - آنجا فلسفه بگویند؟ فلسفه را باید به عنوان یک به حساب آورد. خب، جایش کجاست؟ جایش در مسجد است. 🎙بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی _ ۱۳۹۱/۱۱/۲۳ 🍃معاونت تعلیم و تربیت موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی🍃 http://eitaa.com/joinchat/3629187084Cc175f1d128
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
✅ تضحیه ! 🔷 «..حضرت آقاى ...كه الآن مرجع تقليد هستند، ايشان مدتى در نجف درس تفسير شروع كردند و يك جلدش هم از چاپ بيرون آمده به نام البيان كه يك مقدمه اى است. اين كتاب نشان می دهد اين مرد چقدر در اين كار استعداد دارد، ولى اى كاش ادامه می دادند، ولى ادامه ندادند. در يك سخنرانى گفته ام كه يكى از علماى تهران وقتى با ايشان صحبت كرده بود، گفته بود: ديگر نمى توانم، دارم از بين مى روم. طلبه هاى فاضلى كه تا ديروز به درس من مى آمدند ديگر نمى آيند. از ايشان پرسيده بود پس آقاى چطور در قم اين كار را كردند؟ ايشان پاسخ داده بود: ايشان كردند يعنى خودشان را قربانى كردند...» 📚مجموعه آثار ، ج۲۷، ص۲۴۱ @fvtt_ir