شیروانیِ قرمزِ او
ز احوالات 1403/3/31 خوشحالم که محان برگشت، هر چند حس غریبی میکنم با افراده جدید مکالمه داشتم و این ز
ز احوالات 1403/4/1
شد اولین روز تابستون :) اخی
امروز؟ خیلی عجیب بود حرف
های اون دختر با حال بدش
🥲تولد دختر کاپشن صورتی
بستنی>>>
کمی ام منطق خوندم:)
شاید کم کاری شدید کردم:)
شیروانیِ قرمزِ او
امروز بیشتر از دیروز دوستت مى دارم و فردا بیشتر از امروز و این ضعف من نیست قدرت تو است! #لیلی_و_مجن
آیدای من! آیدای بیهمتای من!
کنار تو خود را بازیافتهام، به زندگی برگشتهام و امیدهایِ بزرگِ رؤیایی ترانههای شادمانه را به لبهای من بازآوردهاند. هرگز هیچ چیز در پیرامون من از تو عظیمتر نبوده است.
#لیلی_و_مجنونِ_معاصر
شیروانیِ قرمزِ او
شب است، چه بگویم که دل با یاد تو آرام گیرد؟ شبتون اکنده از آرامش 💙🌚
شب است و دل بیتاب تو:) میایی تا ارام شود این دل محتاج؟
شبتون به کام 🌚💚
شیروانیِ قرمزِ او
صبح است و طلوع خورشید یادگار لبخند های نورانی توست:) صبحتون اکنده از نور💚🌾
صبح است و نور خورشید لبخند خداوند است :)
صبحتون بخیر 💚🌿
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا بالاخره؟
من همانند معشوق ها نیستم...
نویسنده؟ پرنیا طهماسبی
گوینده؟ پرنیا
و کار گیتار؟ سارینا
به تاریخ 1403/4/2
در:@gableghermez
🌿😉
بیاید یه قول انگشتی بدم:)
دیگه سرم بره محان رو پاک نمیکنم
دیگه غم هامم نمیارم محان :)
بذاریمش مثل قبل منبع انرژی مثبت؟
دلم نمیاد در واقع :)