جانا 3.mp3
12.87M
چرا دیگه تو خوابمم نمیای؟
یعنی میخوای جدی جدی کارمو برسونی به جایی که بگم:
امدی جانم به قربانت ...
#احوالات_روح
شیروانیِ قرمزِ او
امشب.. دیگه نمیتونم مثل هر شب برات قصه بگم نمیتونم بگم یادمه مدل صورتت رو وقتی میگفتی دوست دارم:) من
با استرسی از جنس غریب، قلم را به دست میگیرم:)
حال میخواهم از چه بنویسم؟
حال نه معشوقی هست و نه عاشقی که از غم دوری بنویسند:)
میدانی؟ البته که میدانی! بهت گفته بودم زود برگرد و منتظرم نگذار
برنگشتی، منم امانتم را پس گرفتم
پس از تو نیز میگذرم
خب... حالا چه بنویسم؟
صدای زوزه ی باد است:) که به گوش می رسد:)
به ان گوش کن، گریه ی نوزادی با ان مخلوط شده است :)
.صدای قهقهه ی مادربزرگ را هم لا به لایش میشنوی؟
به ان گوش کن، صدای ناراضی این آسمان پر عظمت است، کل جهان بر علیه آدمیان شده اند:)
چرا؟ آسمان تنها نقابش ابر است وخشمش زوزه ی باد و غمش؟ باران:)
و آدمیان؟ گاهی از آفتاب پرست هم بدتر میشوند:)
به هنگام خشم گریه میکند و به هنگام غم؟ میخندد
آدمیزاد است دیگر میخواد بر خلاف جهان باشد:)
میخواهد همه چیز تفاوت داشته باشد
آدمیزاد است دیگر لذت میبرد از تفاوت هایی که بر ضرر اوست:)
آدمیزاد است دیگر دوست دارد دق دهد
آدمیزاد است دیگر...
نویسنده؟ پرنیا طهماسبی
#بایگانی_های_قلبم
شیروانیِ قرمزِ او
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من ماه پیشانی من ، دلبر بارانی من . شبتون بخیر اهالی ِمحان🌚💫
شب سردیست، هوا منتظر باران است ؛
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است .
شبتون بخیر ؛) 🌚✨
شیروانیِ قرمزِ او
و قسم به نگاه ماه و دریا در نیمه های شب، زندگی یعنی لبخندت💙 صبحتون بخیر
زندگیم جریان دارد ؛
با صدای خنده های همچو ترانه ات ؛
صبح شما بخیر باشه 🌝🤍 .
شیروانیِ قرمزِ او
محتاجم ؛ محتاج یک فنجان چای ، که پهلویش تو باشی .
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم ؛
چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده است .
شیروانیِ قرمزِ او
آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیاندیشم که همین دوست داشتن زیباست .
آن کسی را که تو می جویی ،
کِی خیال تو به سر دارد ؛
بس کن این ناله و زاری را ،
بس کن او یار دگر دارد .
فروغ_فرخزاد