eitaa logo
قدم قدم تا بندگی
598 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا این کانال در جهت لبیک به فرمان#جهاد_تبیین مقام معظم#رهبری تشکیل شده است. مباحث کانا( سیاسی،مذهبی،فرهنگی) لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
مشاهده در ایتا
دانلود
3_453884580403872619.mp3
زمان: حجم: 1.82M
عهد 📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را 💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در (عج )هر صبح @gadamgadamtabandegi
قدم قدم تا بندگی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 #زندگی_مهدوی_در_سایه_دعای_عهد #دعای_عهد # سی_و_سوم 👇👇👇👇👇👇👇 🌹 اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّ
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 👇👇👇👇👇👇👇👇 🌹اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی صَبیحَةِ یَوْمی هذا؛🌹 🔹 خدایا من تجدید بیعت می‌کنم با او در صبح امروزم. 🔹 🌹 وَ ما عِشْتُ مِنْ اَیّامی؛🌹 و تمام ایام زندگانی ام. 🌸 علاقه به امام در این دعا تازه به تازه است؛ زیرا می‌گوید: در این روز و در همه روزها. 🌸گاهی کسی می‌گوید: «دوستت دارم» و دیگر خبری از او نمی شود؛ ولی گاهی یک کسی هر روز زنگ می‌زند که: «آقا دوستت دارم». 🌸 این دعا می‌گوید: مهدی جان، امروز و هر روز، بیعتم را تجدید می‌کنم. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🌹 عَهْداً و عقداً و بیعةً. 🌹 ای امام زمان ما با تو عهد می‌بندیم؛ بالاتر از عهد، با تو گره می‌خوریم؛ بالاتر از گره، با تو بیعت می‌کنیم که هر چه که تو گفتی ما همان طور باشیم. 🍀گویی عهد، حداقل است و عقد، حد متوسط و بیعت، حد کامل ارتباط با امام است. 🍀علاقه دراین دعا رو به رشد است؛ زیرا ابتدا می‌گوید: من با تو عهد می‌بندم؛ بالاتر از آن با تو گره می‌خورم و بالاتر از آن با تو بیعت می‌کنم. 🍀 دو نفر ممکن است با هم عهد ببندند و وعده داشته باشند؛ اما به هم گره نخورند. «عقد» یعنی گره. ممکن است عهد باشد، عقد هم باشد؛ اما تسلیم نباشد. می‌گوید: «وَ بَیعَةً»، یعنی تسلیم است. 🍀 «عهداً» تعهد با حضرت مهدی، «عقداً» عقد با امام زمان، «وَ بَیْعَةً» بیعت با او است. .... @gadamgadamtabandegi
می گویند اگر تظاهر کنی به چیزی حتی اگربا قلبت نباشد بلاخره یک روز قلبت هم گرفتارش می‌شود👇 💖آقاجان قلبم راگرفتار انتظارت کن خسته‌ام از این همه تظاهر @gadamgadamtabandegi
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 عرض سلام وادب محضر تمام همسنگران بزرگوار🌹 ان شاالله روزی پر خیر وبرکت داشته باشید چند روزی بود شهدا نکردیم😔.با اجازه امروزمان را پیوند بدیم با از جانب شهدا😍 👇👇👇👇👇👇
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 بیایید با هم ازخیابان شهدا آرام آرام گذر کنیم 👇👇👇👇👇👇👇👇 @gadamgadamtabandegi
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... @gadamgadamtabandegi
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @gadamgadamtabandegi
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... @gadamgadamtabandegi
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... @gadamgadamtabandegi
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... @gadamgadamtabandegi
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... @gadamgadamtabandegi