eitaa logo
قدم قدم تا بندگی
588 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا این کانال در جهت لبیک به فرمان#جهاد_تبیین مقام معظم#رهبری تشکیل شده است. مباحث کانا( سیاسی،مذهبی،فرهنگی) لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح یعنی بوسہ بر قلب خدا صبح یعنی عــاشقی با کبریا صبح یعنی نور 💐☘🌷 یعـــنی زندگی ابتدای پــاکی و لطف و صـفا صبح یعنی دیدار دوست از ابتدا صبح یعنی سلام سلام وسلام صبح زیباتون بخیر💐🍀🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@gadamgadamtabandegi
4_5837157685396508986.mp3
2.69M
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🔻سه دسته تحمل ولایت دارن: 🔸نبی مرسل 🔸ملک مقرب 🔸بنده ای که روز و شب پا روی نفسش گذاشته ✅ بگو چشم 🎤 استاد مسعود عالی @gadamgadamtabandegi
قدم قدم تا بندگی
☘بسم الله الرحمن الرحیم ☘ #امتحانات_الهی جلسه_ بیست و سوم امتحانهای خدا پر است از ابهااااام !!!
☘بسم الله الرحمن الرحیم ☘ جلسه_ بیست و چهارم ✅شما امتحانات الهی رو چجوری میخوای ببینی؟! مثلا من از شما امتحان بگیرم ! خانواده شهید تو همسایگی تون بودن یا نبودن؟ تو فامیل و همسایه هاتون خانواده شهید ،،،،تو مردم دیدید یا ندیدید؟ شنیدید این روایت رو که میفرماید ❤️وقتی شهیدی از ی خانواده ای میرود ،،،خدا عضو آن خانه میشود @gadamgadamtabandegi
ما که نباید کسانی باشیم که عقلمون تو چشممون باشه . امیرالمومنین می‌فرمایند خدا اگه میخواست چکار میکرد؟ این کار رو میکرد . اگر این کار رو میکرد ،،،همه گردنها در مقابل پیامبران خاضع میشد 🔺میگفتن نهه معلومه این آدم یک چیز دیگه ست !! @gadamgadamtabandegi
شاید بعضی ها بگن این خونه ها،خونه معمولیه!!ها اینا آدماشون البته احترام دارن ولی آخه ... آخه چی ؟ حتما میخوای ی ضریح وی گنبد وبارگاه درست بکنید ،،بعد نور افکن اینجا بخوره بعد. .‌ بعد معلوم بشه آه چه حسی داد. . یعنی این مشخص نیست که اون خانه مقدس تره!؟
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🔹خدا در همه خانه ها حضور داره ولی خدا در خونه شهید ی حضور مضاعفی داره . پس خانه یک شهید مقدس تر از خانه ماست . تا حالا شده دست به در و دیوار خانه شهید بکشی به سر صورت خودت بکشی ،تبرک ؟ @gadamgadamtabandegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید دکتر 🖊 دکتر در سال ۱۳۱۱ در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد، و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. 🖊 وی در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت. 🖊 ، همچنین بعد از وفات عبدالناصر، به ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی رهسپار لبنان می‌شود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند. 🖊 دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از ۲۳ سال هجرت، به وطن باز می‌گردد و همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می‌گذارد، وی بعد از این پیروزی بی‌نظیر به تهران احضار شد و از طرف رهبر عالیقدر انقلاب، (رحمت الله علیه)، به وزارت دفاع منصوب شد. 🖊 وی همچنین با شروع جنگ به اهواز رفت و ستاد جنگ‌های نامنظم را بنیان‌گذاری کرد. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. 🖊 سر انجام، در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش به شهادت رسید. 🌹۳۱ خردادماه؛ سالروز شهادت دکتر و روز گرامی باد🌹 @gadamgadamtabandegi
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ شهید چمران✨ تو اتاق نشسته بود … یه دفعه دید که صدای دعوا میاد … با دست بند، رضارو آوردن تو اتاق! رضارو انداختنش رو زمین... _ این کیه آوردید جبهه ؟! رضا شروع کرد به فحش دادن … دید که شهید چمران توجه نمیکنه …. یه دفه داد زد: کچل با توام …!!!! ” یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد: چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده؟ _ قضیه این بود: …. آقا رضا داشت میرفت بیرون …. بره سیگار بگیره و برگرده … با دژبان دعواش شده بود …. شهید چمران: آقا رضا چی میکشی ؟!! …. برید براش بخرید و بیارید …! شهید چمران و آقا رضا توی سنگر تنها شدند. آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !! شهید چمران : چرا؟! آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده … تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه … شهید چمران : اشتباه فکر می کنی …! یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده … هی آبرو بهم میده … تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی بهت خوبی می کرده …! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم … یکم مثل اون شم …! آقا رضا جا خورد ، رفت تو سنگر نشست … زار زار گریه می کرد … اذان شد… آقا رضا اولین نماز عمرش بود، رفت وضو گرفت … سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد …… صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد … آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد. فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش... توبه واقعی و یه نماز واقعی! @gadamgadamtabandegi
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺مرد خدا 💡شهید دکتر مصطفی چمران به روایت رهبر انقلاب 🌷به مناسبت ۳۱ خرداد، سی و نهمین سالروز شهادت دکتر چمران @gadamgadamtabandegi
قدم قدم تا بندگی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 #با_شهدا 📙 #داستـــــان #خالڪوبی_تا_شهـادت #قسمت_سیــزدهــم ✍بعضی ها هنوز فڪر می ڪنند
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 📙 (قسمت آخر) بچه‌های محله برایش نامه می‌نویسند ✍مجید رفته است و از او هیچ‌چیز برنگشته است. چندماهه است ڪه کوچه قدم‌هایش را ڪم دارد. بچه‌های محله هنوز با دیدن ماشین مجید توی خیابان می‌ریزند. مادرش شب‌ها برایش نامه می‌نویسد. هنوز بی‌هوا هوس خریدن لباس‌های پسرانه می‌ڪند. هنوز آخرین لباسی که مجید از تنش درآورده است را نگه‌داشته و نشسته است. ڪت‌وشلوار مجید را بارها بیرون می‌آورد و حسرت دامادی‌اش را می‌خورد. یڪی از آشناها خواب‌دیده در بین‌الحرمین برای مجید و رفقایش مراسم عقد گرفته‌اند. بچه‌های ڪوچه برای مجید نامه نوشته‌اند و به خانواده‌اش پیغام می‌رسانند. پدر مجید می‌گوید: «همسایه روبروی ما دختر خردسالی است ڪه مجید همیشه با او بازی می‌ڪرد. یڪ روز ڪاغذی دست من داد و ڪه رویش خط‌خطی کرده بود. گفت بفرستید برای مجید، برایش نامه نوشته‌ام ڪه برگردد. یڪی دیگر از بچه‌ها وقتی سیاهی‌های ڪوچه را جمع ڪردیم بدو آمد جلو فڪر می‌ڪرد عزایمان تمام‌شده و حالا مجید برمی‌گردد. می‌گفت مجید ڪه آمد در را رویش قفل ڪنید و دیگر نگذارید برود. از وقتی مجید شهید شده است. بچه‌های محله زیرورو شده‌اند. بیش ازهزاربار در ڪل یافت آباد به نام مجید قربان خانی قربانی ڪشته‌اند.» حالا بچه‌ محل‌ها و تعداد زیادی از دوستان مجید بعد از شهادتش برای رفتن به سوریه ثبت‌نام ڪرده‌اند. مجید گفته بود بعد ازشهادتش خیلی اتفاقات می‌افتد. گفته بود بگذارید بروم و می‌بینید خیلی چیزها عوض می‌شود. 👈شهید مجید قربانخانی 💐 ⏪ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @gadamgadamtabandegi