قدم قدم تا بندگی
#با_ولایت_تا_شهادت #بصیرت_افزایی #سرود_جمعی_نوجوانان #ایران_قوی #پیشنهاد_دانلود 🎥مادر برام قصه بگ
#پیشنهاد_دانلود
#سرشار از مضامین عالی...
✅ سلام فرمانده،چقدر تا روز رسیدنت مانده
✅ سلام مولا جان ،شدی به عرصه ،تو یاور ایران
هدایت شده از حسین
🔴 #تصحیح_برگه_خود
💠 یکی از اساتید دانشگاه میگفت: یک بار داشتم برگههای امتحان را تصحیح میکردم. به برگهای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگهها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا میکنم. تصحیح کردم و ۱۷/۵ گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش میآید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم ۱۵ گرفت.
💠 برگهها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که #خودم نوشته بودم تصحیح کردم. آری، گاهی ما نسبت به همسر و فرزندمان سختگیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقتها اگر خودمان را تصحيح كنيم ميبينيم به آن خوبي كه فكر ميكنيم، نیستیم.
هدایت شده از امیرعلی جعفرپور
🐐بُزت را بکش🐐
✳️ روزگاری مرید و مرشدی خرد مند در سفر گرفتار شدند و بالاجبار شبی را در خانه زنی با زندکی محقر گذراندند که چند فرزند داشت و از شیر تنها بز آن خانواده خوردند.
مرید با خود فکر می کرد که ای کاش قادر بود به این خانواده گرفتار در فقر کمک کند، وقتی این را با مرشد خود در میان گذاشت، او پس از اندکی تأمل پاسخ داد: "اگر واقعا می خواهی به آنها کمک کنی، بزشان را بکش!"🐐
مرید ابتدا بسیار تعجب کرد اما از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت، چیزی نگفت و شبانه بز را در تاریکی کشت...
سال ها گذشت و روزی مرید و مرشد وارد شهری زیبا شدند و سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و در کمال تعجب با همان زنی روبرو شدند که در سال های دور میهمانش بودند اما این بار او را در لباس های مجلل و با خدم و حشم فراوان یافتند.
مرید که سخت متعجب بود، وقتی راز موفقیت زن را جویا شد، گفت: سال ها پیش، من با فرزندانم در کمال فقر تنها با یک بز، گذران زندگی می کردیم و با شیر ان، روزمان را سر می کردیم اما یک روز صبح، بز را مرده یافتیم. از آن روز به بعد، همه ما مجبور شدیم برای گذران زندگی، هر کدام به کاری روی آوریم. فرزند بزرگم یک زمین زراعی در آن نزدیکی اجاره کرد. فرزند دیگرم معدنی به دست گرفت که پس از سالها به فلزات گرانبها رسید و دیگری با قبایل اطراف، به داد و ستد پرداخت...
مرید که تازه به راز دستور مرشدش پی برده بود، فهمید هر یک از ما بزی داریم که اکتفا به آن، مانع رشد و تغییرمان است و باید برای رسیدن به موفقیت و تغییرات بهتر، آن بز را قربانی کنیم.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از علی مددی
📚فرق آرامش و آسایش چیست؟
💢✍🏼آسایش، یک امر بیرونی، و آرامش، یک پدیده ی درونیه،
💢✍🏼 مردم ممکنه خیلی تو آسایش باشند، اما معدود افرادی هستن که درآرامش زندگی میکنن،
💢 آسایش، یعنی راحتی در زندگی که، با امکانات، و ثروت خوب و زیاد به دست می اید، هرچی دلشون بخواهد می خرند، هر کجا خواستن می روند، و ....،
💢 آرامش را کسانی دارند که، از درون، سالم، و سلامتند، شاید بی چیز باشند، اما دلشان خوش است، به آنچه دارند راضی اند،
چه خوب می شد، که ما در عین آسایش، آرامش هم همراهمون بود!!
🌸آرامش+آسایش= خوشبختی🌸
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
هدایت شده از رهجو
16.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرتویی از برکات انقلاب اسلامی ایران🇮🇷💖🇮🇷💖🇮🇷💖🇮🇷💖🇮🇷💖🇮🇷💖🇮🇷💖
خیلی خیلی زیباست هر که نبینه ضرر کرده
حتما گوش کنید و ببینید عنایت مادرمان حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها (جانم بقربانشون ) 😭💖😭💖😭💖😭💖😭💖
🏴 زيارت نامه امام موسی کاظم عليه السلام
📝آیت الله مشکینی(ره): مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید.
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ولِىَّ اللهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفِىَّ اللهِ وَابْنَ صَفِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللهِ وَابْنَ اَمينِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ فى ظُلُماتِ الْأَرْضِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ الْهُدى،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلَمَ الدّينِ وَالتُّقى،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ عِلْمِ النَّبِيّينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نآئِبَ الْأَوْصِيآءِ السَّابِقينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْوَحْىِ الْمُبينِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْعِلْمِ الْيَقينِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الصَّالِحُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الزَّاهِدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الْعابِدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ السَّيِّدُ الرَّشيدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهيدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِاللهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ
اَشْهَدُ اَشنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللهِ ما حَمَّلَكَ،
وَحَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَكَ،
وَحَلَّلْتَ حَلالَاللهِ، وَحَرَّمْتَ حَرامَاللهِ،
وَاَقَمْتَ اَحْكامَاللهِ، وَتَلَوْتَ كِتابَاللهِ،
َوصَبَرْتَ عَلَى الْأَذى فى جَنْبِاللهِ،
وَجاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ...
@gadamgadamtabandegi
هدایت شده از غلام رضا
✨﷽✨۹۲
✍️ دل نبستن به خوشنودیِ مردم
روايت شده كه ,,لقمان_حكيم ، در سفارش به فرزندش گفت: «به خشنودى و مدح و ذمّ مردم، دل خوش مدار؛ زيرا اين، دستْ يافتنى نيست؛ هر چند انسان در تحصيل آن ، نهايت تلاش خود را به انجام رساند» .
فرزندش به او گفت: معناى اين سخن چيست؟ دوست دارم براى آن ، مَثَلى يا كارى و يا سخنى را ببينم.
لقمان به او گفت: «من و تو بيرون برويم» .
بيرون رفتند و لقمان عليه السلام حيوانى را كه با آنها بود، سوار شد و پسرش را پياده رها كرد تا پشت سر او بيايد . بر گروهى گذر كردند، كه آنها گفتند: عجب پير سنگ دل و بى رحمى است ؛ خودش كه قوى تر است ، سوار حيوان شده و بچه را پياده رها كرده! اين ، كار بدى است .
لقمان به فرزندش گفت: «آيا سخن آنان را شنيدى كه سوار شدن من و پياده رفتن تو را بد شمردند؟» .
گفت: آرى.
لقمان عليه السلام گفت: «حال ، تو سوار شو تا من پياده بيايم» .
فرزند ، سوار شد و لقمان ، پياده راه افتاد تا اين كه بر گروه ديگرى گذر كردند، و آنها گفتند: عجب پدر و فرزند بدى هستند! پدر به اين دليلْ بد است كه بچه را خوب ادب نكرده و او سوار شده و پدر را پشت سر خود ، پياده رها كرده، در حالى كه پدر ، سزاوار احترام و سوار شدن است. فرزند نيز بد است ؛ زيرا او با اين حال، عاقّ پدر شده است. بنا بر اين، هر دو ، كار بدى كرده اند.
آن گاه ، لقمان به فرزندش گفت: «شنيدى؟» .
گفت: آرى . لقمان گفت: «حال ، هر دو با هم ، سوار حيوان مى شويم» .
سوار شدند و وقتى بر گروهى ديگر گذر كردند، آنها گفتند: عجب! در دل اين دو سوار، رحمى نيست و از خدا بى خبرند؛ هر دو ، سوار اين حيوان شده اند و خارج از توان، از آن ، بار مى كشند. بهتر بود يكى سوار شود و ديگرى پياده برود .
لقمان گفت: «شنيدى؟» .
گفت: آرى. آن گاه گفت: «حال ، بيا حيوان را بدون سواره، از پشت سر برانيم» .
چنين كردند و وقتى بر گروهى گذر كردند، آنها گفتند: اين كارِ اين دو شخص ، عجيب است كه حيوان را بدون سواره رها كرده اند و خودشان پياده مى روند. در هر حال، آنها را مذمّت كردند.
لقمان به فرزندش گفت: «مى بينى كه تحصيل رضايت مردم ، محال است . پس به آن اعتنا نكن و به جلب رضايت ,,خداوند ـ جلّ جلاله ـ مشغول باش ، كه كسب و كار و سعادت و خوش بختىِ دنيا و روز حساب و سؤال ، در آن است» .
📚فتح الابواب : ص 307 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 433 ح 27 .
هدایت شده از عادل شاه محمدی
45.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 نقد بیانیه اخیر خاتمی از زبان علی علیزاده.
حتما حتما حتما گوش کنین.
ای کاش دوستان انقلابی و خودی هم به انداره این آقای اون طرف آبی، درک میکردند که در این مقطع حساس اونی که باید آماج حمله و مطالبه گری قرار بگیره خائنین اصلاحاتی و در راس آنها خاتمی و حسن روحانی هستند نه آقای رئیسی
🇮🇷 واقعیت اینکه اگر از آل سعود خائن بشود گذشت، از سران خائن بی شرف اصلاحات نمی شود گذشت، این بی شرف ها عامل نفوذی و اصلی دشمن در درون انقلابند-