این شبها...
روضه های حضرت مادر...
😔😔😔😔😭😭😭
دلهای شکسته...
غریبی علی...
🥺🥺🥺🥺
ولایت مداری...
غریبی علی...
😔😔
قدم قدم تا بندگی
این شبها... روضه های حضرت مادر... 😔😔😔😔😭😭😭 دلهای شکسته... غریبی علی... 🥺🥺🥺🥺 ولایت مداری... غریبی علی
گدیر مزاره فاطیمه،حسن دییر ننه دایان😭😭😭
حسین دییر ننه دایان😭😭
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
علامۀ مجلسی می نویسه:
امیرالمؤمنین نمازش رو توی مسجد خوند، از مسجد آمد بیرون،تا خَمِ کوچه رو رد کرد ،دید یه عده از این کنیزا در حال گریه دارن نگاش میکنن، امیرالمؤمنین صدا زد: "مَا الْخَبَر؟"
یهو یکی روش بشه،نشه،صدا زد: آقا! اگه میخوای فاطمه ات رو ببینی عجله کن..."
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا" امیرالمؤمنین دوان دوان خودش رو رسوند، وارد حجره شد،"😭😭
◼️ وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا ... وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالا"
دید فاطمه داره از درد به خودش رو زمین می پیچه... 😭😭😭بمیرم مادر
"فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِه" عمامه رو برداشت، زانو زد زمین، سَرِ فاطمه رو از زمین بلند کرد گذاشت تو بغلش😭😭😭😭
"وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" صدا زد:یا زهرا! با من حرف بزن...
😭😭😭😭😭😭😭
اما جوابی نشنید...
یه بار دیگه صدا زد: فاطمه! عزیزم!" فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ "😭😭😭😭😭
Haj Mehdi RasoliMehdi Rasoli - Yekami Harf Bezan.mp3
زمان:
حجم:
9.13M
#مداحی
فاطمه جانم؟ کَلِمینی..
یکمی حرف بزن علی نمیره،
حرف رفتن نزن علی میمیره💔
◀️ کلمینی یعنی با من حرف بزن دردت به جونم..
#بصیرت_افزایی
#با_ولایت_تا_شهادت
#فاطمیه
@gadamgadamtabandegi
آی مردم! باورتون میشه این علی است؟ باورتون میشه این همون علی است که دَرِ خیبر ازجا بلند کرده؟
همه ی قدرتش رو آقا جمع کرد،
برای بار آخر صدا زد:" فَنَادَاهَا يَا فَاطِمَةُ كَلِّمِينِي"😭😭😭😭
زهرا جان! من به کسی التماس نمی کنم، اما الان دارم تو رو التماس می کنم "كَلِّمِينِي"
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
كَلِّمِينِی، یه کمی حرف بزن علی نمیره😭😭😭😭
كَلِّمِينِي، حرفِ رفتن نزن علی میمیره😭😭😭😭
كَلِّمِينِی، بگو تو کوچه چی اومد سرت
كَلِّمِينِی، چیزی که به من نمیگه پسرت😭😭😭😭
سر تویِ بغلِ امیرالمؤمنینِ،آقا خم شده رو صورتِ بی بی، تا صدا زد: "كَلِّمِينِي" زهرا! امیدم تو بودی، میخوای جواب ندی؟...😭😭?
?
صدا زد:" فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب" تا گفت من علی هستم... "فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا فِي وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَيْه" چشماش رو فاطمه باز کرد و یه نگاه به امیرالمؤمنین کرد...😭😭😭😭
روایت میگه: تا نگاه کرد: "وَ بَكَتْ وَ بَكَى" هم زهرا و هم علی هر دو زدن زیرِ گریه....
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
😭😭😭😭
گل ای دلدار بلا کش عم اوغلی
باشیم اوسته بیردم اگلش عم اوغلی
😭😭😭😭😭😭😭
گوزون یاشین توک ئورک سرین اولسون
و الّا سؤنمز بو آتش عم اوغلی
😭😭😭😭😭
بو مدتده دؤزدی هر غمه زهرا
آدون دائم ائتدی زمزمه زهرا
😭😭😭😭😭😭
قسم اولسون زینب و حسنینه
وصالون وئرمز مین عالمه زهرا
یتوب احتضاریم خداحافظ
کمکسیزنگاریم خداحافظ
😭😭😭😭😭😭😭