eitaa logo
گاه عاشقے
114 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
6 فایل
﷽ سلام خیلی خوش اومدید ✨🌱 @gahe_ashegi خوشحال میشم پیشنهاد ، انتقاد و نظراتتون رو با ما مطرح کنید . @takladani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ثبت قرارداد اجاره‌خانه رایگان شد 🔹در مرحله اول راه‌اندازی سامانۀ املاک و مستغلات صاحب‌خانه‌ها و مستأجران می‌توانند قرارداد اجارۀ خود را بدون مراجعه به بنگاه‌ها به‌طور آنلاین ثبت کنند و بدون پرداخت پول کد رهگیری بگیرند. 🔹البته فعلا قراردادهای یک‌به‌یک قابل ثبت است؛ یعنی اجارۀ شش‌دانگِ ملک به یک نفر. برای ثبت رایگان قرارداد اجاره‌خانه باید به amlak.mrud.ir مراجعه کنید.
خاطرات آزادگی قسمت هفتاد و سوم
قسمت هفتاد و سوم بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری ... دوباره برخاستم ، باز هم دیوار را به رفاقت گرفته و بر آن تکیه کردم!! به سمت یکی از سلولهایی که فریادهای بیشتر و بلندتری از آن شنیده میشد رفتم !! سعی کردم روزنه ی روی در را باز کنم اما نتوانستم ، دستانم یاری نمیکردند و قدرتی در آنها نمانده بود ، سمت سالمتر زانوی راستم را چند بار به در زدم اسرای درون سلول برای لحظه ای ساکت شدند دلیل فریادها را پرسیدم صدای خش دار و ضعیفم برایشان نامفهوم بود شاید هم چون نمیدانستند چه کسی پشت در است جواب نمیدادند !! چند بار دیگر پرسیدم بالاخره یکی پاسخ داد که گرما و تشنگی آنها را هلاک کرده و دو اسیر مجروح هم شهید شده اند !! حتی توان گریستن به حال خود و مظلومیت آنها را هم نداشتم!! تصمیم گرفتم به سمت درب ورودی ساختمان رفته و توجه عراقیها را جلب کنم شاید فکری یا کمکی بکنند !! پای کشان و لنگان لنگان دست بر دیوار به سمت راهروی اصلی روانه شدم و بالاخره خودم را به درب رساندم ! پرتوهای نوری که از درزهای کناری و میانی در به داخل میتابید نشان از روشنایی روز داشت ولی هیچ صدایی از بیرون بگوش نمیرسید سعی کردم به در ضربه بزنم!! چند بار با دست این کار را کردم اما ضربه دستان مجروح و ضعیفم صدای بلندی تولید نمیکرد باز هم با زانویم چند ضربه به در زدم صدا خوب بود ولی توجهی را جلب نکرد و واکنشی را به دنبال نداشت !! گویی ما را در آن کوره ی مرگ رها کرده و رفته بودند!! نومید و دلشکسته برگشتم ، احساس سرگیجه و دَوَران میکردم !! زمین را زیر پای خود حس نمیکردم!! یکباره فرو ریختم!! آوار شدم و از هوش رفتم !!.... زمانی بهوش آمدم که درب ساختمان باز شده و عراقیها درون ساختمان آمده بودند ، درب سلولها را یکی یکی باز کرده و اسرا را به ضرب چوب و کابل به حیاط ساختمان هدایت میکردند ، نه عراقیها و نه اسرا هیچکدام توجهی به من نداشتند !! گویی مرا نمیدیدند!! اسرا چند بار در حال فرار از زیر ضربات چوب و کابل عراقیها مرا لگد کردند و از رویم رد شدند... ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر دو عبارت “خسته ام” و ” حالم خوب نیست” را از زندگی خود پاک کنید، نیمی از بی حالی و بیماری خود را درمان کرده اید
پدر و مادر این شهید ب رحمت خدا رفته اند مادرش تا آخرین لحظه چشم انتظار بوده😭 حتی جایی نمیرفته اگه هم می‌رفته زود برمیگشته می‌گفته نصرت میاد پشت در میمونه. ❣شادی روحشان یک صلواتی بفرست❣
هفته پیش خواهران محله هشتچین برای این شهید یک یاد بود می گیرند و این هفته خود شهید می اد خیلی جالبه و هیچ چیز در این دنیا اتفاقی نیست
🌷با تلاش گروه‌های تفحص شهدا، پیکر مطهر شهید "نصرت‌اله منصورپور هشتجین" پس از سال‌ها دوری از وطن، کشف و شناسایی شد. 🕊شهید والامقام نصرت‌اله منصورپور در تاریخ ۱۳۴۵/۰۱/۳۰ متولد، از خلخال به جبهه اعزام گردید و در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۰۳ در عملیات خیبر در منطقه مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در منطقه برجای ماند. 💠با تلاش گروه‌های تفحص شهدا، پیکر مطهر شهید نصرت‌اله منصورپور پس از حدود ۴۰ سال کشف و از طریق آزمایش دی ان ای شناسایی گردید. 💠امروز جمعی از مسئولین با حضور در منزل شهید منصورپور، خانواده این شهید را از چشم‌انتظاری در آوردند. 💐نثار ارواح طیبه شهدا صلوات... شهید
خسران واقعی اینه که تو زنده باشی،‌امامت هم زنده باشه؛اما هیچ ارتباطی بین شما وجود نداشته باشه. ❤️⚘️ ⚘️⚘️⚘️ @gahe_ashegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا