📚 #معرفی_کتاب_مسافر_آگوست🌱
📖 ✨قسمتی از کتاب :
شما که اینقدر دلسوختهٔ محرّم هستی، خوب میدانی ما همیشه وسط روضههایمان به عمه زینب میگوییم اگر آن روز در کربلا بودیم، نمیگذاشتیم مصیبت شامغریبان اتفاق بیفتد؛ نمیگذاشتیم چادر از سر زنها بکشند و خلخال از پای دخترکها باز کنند؛ نمیگذاشتیم کاروان اسرا را در خرابههای شام ساکن کنند. امروز که کربلا را کشاندهاند به کوچههای سوریه، امروز که دوباره شام غریبان راه انداختهاند و سر پدرها را جلوی چشم دختربچهها میگذارند روی سینهشان، ما دقیقاً داریم چکار میکنیم؟
#معرفی_کتاب_شهدا🥀📚
#شهید_سیدحشمت_علی_شاه 🕊🌷
#یادشهداباذکرصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
#نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است.
🇮🇷@gahramane_man🇮🇷
📚معرفی کتاب تعزیه دریا
بریده هایی از کتاب:
۱-خدایا خدایا! تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خامنهای را نگهدار
۲-بیخبری بیطاقتی میآورد. بیطاقتی آشفتگی به همراه دارد. آشفتگی شب و روز را به هم میدوزد. از خواب و خوراک میافتی و اینجاست که بهجز اشک و دعا چارهای نداری.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🥀
#شهید_سید_جواد_اسدی 🕊🌷
#یادشهداباذکرصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#کپی_با_ذکر_صلوات
🇮🇷@gahramane_man🇮🇷
📚#معرفی_کتاب_زیرخیمه_شهدا 🌱
«زیر خیمه شهدا» مجموعهای #وصیتنامه شهدای جنگ تحمیلی است که همراه با چیکدهای از زندگینامه ایشان گردآوری شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «این #وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید. (امام خمینی رحمه الله علیه) «زیر خیمۀ شهدا» حاوی جملات نورانی و دلنشینی است از وصایای دانشجویان دانشگاه امام صادق(علیه السلام) که به هنگامۀ هجرت و لقاء نگاشتند، تا بماند برای من و تو. نگاشتند تا بدانیم چه بودیم، چه میخواستیم، چه شد و چه باید بشود. نگاشتند تا من و توی شهید ندیده، نسیمی از #عطرشهادت بشنویم. نگاشتند تا مبادا کسی از پیش خود، آنان را تفسیر کند. و این کتاب برای توست ای برادرم...»
📚#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
💔🥀🕊
#یادشهداباذکرصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وعجل الفرجهم
🇮🇷@gahramane_man🇮🇷
📚 #معرفی_کتاب
#نورالدین پسر ایران 🌱
بریده ای از کتاب:
داد زدم: نزن و گلوله را بغل کردم تا از مسیر آتش عقبه بردارم، اما فندرسکی که دستش را روی گوشش گذاشته بود، با فشار زانویش توپ را شلیک کرد ... شلیک توپ همان و به هوا رفتن من همان! سرعت و فشار آتش عقبه مرا مثل توپ سبکی به هوا پرتاب کرد ... هیچ چیز از آن ثانیههای عجیب به یاد ندارم ... فقط یادم هست محکم به زمین افتادم در حالی که گردنم لای پاهایم گیر کرده بود! بوی عجیبی دماغم را پُر کرده بود. مخلوطی از بوی گوشت سوخته، باروت، خون و خاک ... بهتدریج صدای فریاد فندرسکی و دیگران هم به گوشم رسید. گریه میکردند، داد میزدند ... من تلاش میکردم سرم را از بین پاهایم خارج کنم، ولی نمیشد ... احساس میکردم مثل یک توپ گرد شدهام و اصلاً تحمل آن وضع را نداشتم. ناله میکردم: گردنم را بکشید بیرون ... اما این کار دقایقی طول کشید. وقتی سرم از آن حالت فشار خارج شد، دیدم همه گوشتهای تنم دارند میریزند...
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_سید_نورالدین_عافی 🕊🌱
#همراه_شهدا
🇮🇷@gahramane_man🇮🇷
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴🕊
📚 معرفی #کتاب همه سیزده سالگی ام 🌱
در این کتاب #خاطرات و #اتفاقات لحظه به لحظهی یک #اسیر را بدون توجه به وضعیت روحی و تفکرات امروز او میخوانیم.
آزادهای که از ۱۳ سالگی به مدت هفت سال در زندانهای عراق اسیر بود و در سن ۲۱ سالگی آزاد شد.
در دوران جنگ، خبرنگاران عراقی و دیگر مخالفان جمهوری اسلامی ایران با هدف تبلیغ علیه ایران، با رزمندگان و اسیران کمسن مصاحبههایی ترتیب میدادند تا تصویری از ایران نشان دهند که، حکومت ایران کودکان و نوجوانان را به اجبار به جبهه جنگ میفرستد.
#طحانیان در دوره اسارتش با این سیاست مقابله کرد و هیچ مصاحبهای با این عنوان انجام نداد.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🍃
#خاطرات_مهدی_طحانیان 🕊🍃
#همراه_شهدا
💔🥀🕊
#یادشهداباذکرصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷@gahramane_man🇮🇷
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴🕊
📚 معرفی کتاب همسایه دیوارها 🌱
#بریده_ای_ازکتاب:
یک روز بیخیال در سلول نشسته بودم که ناگهان #ضربهای به دیوار سلولم زده شد. با تعجب بلند شدم و فهمیدم ضربه از سلول کناریام به دیوار خورده! بدون آنکه منظور او را از ضربه زدن بدانم، من هم ضربهای به دیوار زدم. ضربه زدن به دیوار، بین من و او همینطور تکرار شد. کمکم متوجه شدم، تعداد ضربهها ریتم و شمارش خاصی دارد؛ مثلاً، اول یک ضربه، بعد شش ضربه با فاصلۀ کوتاه، هفت ضربه و...
هر کار میکردم، رازورمز ضربه زدنها را متوجه نمیشدم. تا اینکه یک روز، با یک نفر دیگر برای بازجویی همراه شدم. ابتدا هر دو نفر چشمانمان بسته بود. اما او از من سؤال کرد: « ایرانی هستی؟! اگر ایرانی هستی، وقتی به دیوار سلولت ضربه میزنند، علامت مُرس است. میخواهند از اوضاع و احوالت باخبر شوند. اگر یک ضربه زدند، منظور حرف الف است. اگر دو ضربه زدند، ب و به همین ترتیب، تا آخر حروف الفبا! مثلاً، حرف ح هشت ضربه. خوب دقت کن ببین چه میگویند.»
📚 #معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_خلبان_آزاده_غلامرضا_مرادی_فر 🕊🌱
#همراه_شهدا
🇮🇷@gahramane_man🇮🇷
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴🕊
📚 معرفی کتاب دریا خانم 🍃
خانم علامه زاده در بیستم آذرماه ۱۳۳۹ در کازرون و در یک خانواده شانزده نفری به دنیا آمد. او هفتمین فرزند خانواده است. دوران دبستان را در مدرسه قدسی و دوران راهنماییاش را در مدرسه بهبهانی کازرون میگذراند. وی به دلیل مشکلات زندگی و جمعیت زیاد و سنگینی مسئولیت خواهر و برادرانش مجبور به ترک تحصیل میشود.
در سن هفدهسالگی به همراه خواهرش که در بوشهر زندگی میکند، به بوشهر میرود و بهعنوان کارمند اداره تعاون مشغول به کار میشود. موج انقلاب او را نیز درگیر خود میکند و به مبارزه با رژیم میپردازد.
در سن نوزدهسالگی با رضا جلیلوند که کارمند نیروی دریایی ارتش و اهل ارومیه است، آشنا میشود. آن دو که هر یک از شهری بافاصلههای دور در بندر بوشهر به هم رسیده بودند پایههای زندگی زیبایی را میریزند، بهویژه، این زیبایی با به دنیا آمدن رحیمه، طراوت دیگری پیدا میکند؛ اما افسوس که این زیبایی و طراوت دوام چندانی ندارد و پس از دو سال زندگی مشترک شهید جلیلوند همسرش را تنها میگذارد و بهسوی حق میشتابد.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🍃
#شهید_رضا_جلیلوند 🕊🍃
#همراه_شهدا
💔🥀🕊
#یادشهداباذکرصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷@gahramane_man🇮🇷