📋حساب ویژه حاج قاسم برای رزمندگان فاطمیون
🚨در یک عملیات چند گردان به طور مشترک شرکت کرده بودند و همه گردان ها به جز گردان #فاطمیون شکست خورده بودند. از #حاج_قاسم سوال کردند که نبرد را ادامه بدهیم یا عقب نشینی کنیم؟
حاج قاسم فرمودند: آقای توسلی در عملیات هستند؟
گفتیم بله. ایشان فرمودند: پس ادامه بدهید که انشاءالله پیروزید
👈🏻حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای همهی افغانها است
#دو_همسایه
✍ ثنا سعادتی
۲۲ اردیبهشت؛ سالروز تاسیس #فاطمیون گرامیباد...
🌱۹۲/۲/۲۲ با اعزام ۲۲ نفر از نیروهای خودجوش افغانستانی به سوریه با هدف دفاع از حریم آل الله، پایه گذاری تشکیل یکی از قدرتمندترین بازوهای جبهه مقاومت صورت گرفت…
۲۲ اردیبهشت؛ سالروز تاسیس #فاطمیون گرامیباد...
●➼┅═❧═┅┅───┄
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 صحبتهای شنیدنی یکی از فرماندهان ارشد فاطمیون:
🔹اگر تمام دنیا دست به دست هم دهند نمیتوانند این خون شریکی و قرابت را از ملت ایران و افغانستان بگیرند.
🔹 رزمندگان فاطمیون حاضرند از پس انداز شخصی خودشان برای این جبهه هزینه کنند.
#فاطمیون
🔴@sarbazanzeynab🔴
"نخستین شهید فاطمیون چه کسی بود؟"
🔹در تاریخ 22 اردیبهشت ماه سال 92 که فاطمیون تأسیس شد تا به امروز به دلیل حضور بینظیر رزمندگان افغانستانی در مناطق درگیری سوریه، لشکر فاطمیون بیشترین تعداد شهدای جبهه مقاومت را از آن خود کردهاند.
🔻شهید «عظیم واعظی» نخستین شهید مدافع حرم فاطمیون است. او در 24 خرداد 1360 متولد شد. ساکن مشهد بود و حزو گروه 22 نفرهای بود که پایه گذار فاطمیون بودند. عظیم واعظی که جزو نخستین گروه رزمندگان افغانستانی فاطمیون برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) راهی سوریه شد در 30 مرداد ماه 92 توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید و لقب نخستین شهید فاطمیون را از آن خود کرد.
🔻شهید عظیم واعظی که تنها بعد از گذشت سه ماه از تأسیس فاطمیون به شهادت رسیده است، به دلیل عدم شناخت مردم در ماه های ابتدایی از فعالیتهای جهادی فاطمیون و شهدای آن، در گمنامی و غربت در گلزار شهدای بهشت رضا مشهد به خاک سپرده شد.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#عظیم_واعظی
#فاطمیون
۲۲ اردیبهشت؛ سالروز تاسیس #فاطمیون گرامیباد...
✔️🌷 عکسی که شوخی شوخی جدی شد 😔
🍀 زمانی شهید حاج قاسم سلیمانی نزد رزمندگان لشکر فاطمیون رفت، زمانی که فرماندهان خواستند یک عکس یادگاری با حاج قاسم بگیرند، ابوحامد (علیرضا توسلی) به شوخی گفت: شهدا به ترتیب.
🍀 ولی این شوخی نبود، بلکه خیلی جدی به واقعیت تبدیل شد.
🍀 در این تصویر عکس شهیدان:
▪️ علی سلطان مرادی (۲۲ بهمنماه سال ۱۳۹۳)،
▪️ عباس عبداللهی (۲۲ بهمنماه سال ۱۳۹۳)،
▪️ علیرضا توسلی (نهم اسفندماه سال ۱۳۹۳)،
▪️ حسین بادپا (۳۱ فروردینماه۱۳۹۴)،
▪️ مصطفی صدرزاده(اول آبانماه سال ۱۳۹۴) و
▪️حاج قاسم سلیمانی (۱۳ دیماه سال ۱۳۹۸)
دیده میشود.
╭━━⊰❀☀️❀⊱━━╮
🇵🇸 اسرائیل باید محو شود
ישראל צריכה להימחק מעל
🌸🍃
۲۲ اردیبهشت؛ سالروز تاسیس #فاطمیون گرامیباد...
🔸کف زدن در دوره استالین
✍در دوران حکومت استالین، دست زدن پای سخنرانی حزب کمونیسم شوروی گاه تا ۲۰ دقیقه هم طول می کشید و آن هم یک علت داشت:
شایع شده بود که کا.گ.ب(سازمان اطلاعات) سخنرانی ها را زیر نظر می گیرد تا اولین کسی که دست زدن را قطع می کند شناسایی کند. این بود که هیچ کس جرات نمی کرد اول از همه دست از تشویق بکشد.
🔸سرانجام برای حل مشکل، زنگی را در جلسات کار گذاشتند که اعلام ختم دست زدن را می کرد.
البته این زنگ هم برای خودش داستانی داشت! بعضی ها برای چاپلوسی و خودنمایی، بعد از صدای زنگ هم باز دست می زدند و به افتخار سران شعار می دادند.
به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید
👇👇👇👇👇👇
@Dastanhaeamozande
25.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود یار فراجایی من 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅️ با کیلومتر 5 در سریعترین زمان ممکن به روز ترین باشید👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1174995105C7610a9c90e
🖼 وضعیت حقوق بشری در فلسطین اشغالی
@Farsna
🔸#داستانکوتاه
🔹"#حکایتپادشاهوپیرزن"
✍نقل است که پادشاهی از پادشاهان خواست تا مسجدی در شهر بنا کند و دستور داد تا کسی در ساخت مسجد نه مالی و نه هر چیز دیگری هیچ کمکی نکند...
چون میخواست مسجد تماما از دارایی خودش بنا شود بدون کمک دیگران و دیگران را از هر گونه کمک برحذر داشت...
🔹شبی از شب ها پادشاه در خواب دید که فرشتهای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت!!
چون پادشاه از خواب پرید، هراسان بیدار شد و سربازانش را فرستاد تا ببینند آیا هنوز اسمش روی سر در مسجد هست؟!
🔸سربازان رفتند و چون برگشتند، گفتند:
آری اسم شما همچنان بر سر در مسجد است...
مقربان پادشاه به او گفتند که این خواب پریشان است.!
🔹در شب دوم پادشاه دومرتبه همان خواب را دید...
دید که فرشتهای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت...
🔸صبح پادشاه از خواب بیدار شد و سربازانش را فرستاد که مطمئن شوند که هنوز اسمش روی مسجد هست...
رفتند و بازگشتند و خبرش دادند که هنوز اسمش بر سر در مسجد هست.
پادشاه تعجب کرد و خشمگین شد...
🔹تا اینکه شب سوم نیز دوباره همان خواب تکرار شد!
پادشاه از خواب بیدار شد و اسم زنی که اسمش را بر سر در مسجد مینوشت را از بر کرد، دستور داد تا آن زن را به نزدش بیاورند...
"پس آن زن که پیرزنی فرتوت بود حاضر شد"
🔸پادشاه از وی پرسید:
آیا در ساخت مسجد کمکی کردی؟
گفت:
ای پادشاه من زنی پیر و فقیر و کهن سالام و شنیدم که دیگران را از کمک در ساخت بنا نهی میکردی، من نافرمانی نکردم...
🔹پادشاه گفت تو را به خدا قسم میدهم چه کاری برای ساخت بنا کردی؟!!
گفت:
بخدا سوگند که مطلقا کاری برای ساخت بنا نکردم جز...
پادشاه گفت: بله!! جز چه؟
گفت: جز آن روزی که من از کنار مسجد میگذشتم، یکی از احشامی ( احشام مثل اسب و قاطری که به ارابه میبندند برای بارکشی و...) که چوب و وسایل ساخت بنا را حمل میکرد را دیدم که با طنابی به زمین بسته شده بود...
🔸تشنگی بشدت بر حیوان چیره شده بود و بسبب طنابی که با آن بسته شده بود هر چه سعی میکرد خود را به آب برساند نمیتوانست...
برخواستم و سطل را نزدیکتر بردم تا آب بنوشد بخدا سوگند که تنها همین یک کار را انجام دادم...
🔹پادشاه گفت : آری!!
این کار را برای "رضای خدا" انجام دادی و من مسجدی ساختم تا بگویند که مسجد پادشاه است و خداوند از من قبول نکرد!
"پس پادشاه دستور داد که اسم آن پیرزن را بر مسجد بنویسند..."
👈 * از اکنون شروع کن، هر کاری را برای رضای خدا انجام بده پس فرق آن را خواهی یافت.! *
به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید
👇👇👇👇👇👇
@Dastanhaeamozande