درست است که میگویند وقتی زهیر میخواست اجازۀ میدان بگیرد، دستش را گذاشت روی شانۀ حسین؟ چه اذن میدان گرفتن عاشقانهای! کاش میدانستم در فاصلۀ کوتاه پیوستن زهیر به لشکر حسین چه رخ داده که زهیر این قدر احساس نزدیکی به حسین میکند؟!
چقدر دوست دارم برای چند لحظه هم که شده زهیر را ببینم و از غوغایی که در دلش به پا شد بپرسم و دوست دارم از او بپرسم چگونه دلش را راضی کرد که دستش را از روی شانۀ حسین بردارد؟! به گمانم جز عطش کشته شدن در راه حسین، هیچ چیز نمیتوانست او را از اربابش جدا کند.
آقا! دلم میخواهد زهیر تو باشم و وقتی خواستم اذن میدان بگیرم، دستم را بگذارم روی شانهات. میخواهم برای تو بمیرم. مرا خرج خودت کن. میخواهم زهیر تو باشم. مرا قبول کن.
🌤 #أللَّھُـمعـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان
السَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ،
سلام امام زمانم🌱❤️🩹
#صبح_ظهور
🔆 صبح ظهور تو ❣ شروع زندگی، شود اگر بیایی
10.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شیرزنان_اسلام
ببینید عروس #اسماعیل_هنیه چطور با صلابت از او یاد میکند.
ما در معرکه جنگی هستیم که دیدار مجاهدین در جنت الاعلی خواهد بود.
گریه کردن در چنین شرایطی 🥺👇
بسیااااار ساده است ان هم برای زنی که بعد از همسرش پدر همسرش را نیز از دست میدهد
و بغضی که خورده میشود
تا اشکی سرازیر نشود
اما زنانی معمولی نیستند ❌
اینها همان هایی هستند که
نسل مقاوت تربیت میکنند
و تحویل اسلام میدهند👌😭
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
۞✦✺﷽✺✦۞
#علائم_ظهور
🌼 حضرت ولی عصر ارواحنافداه فرمودند:
🌟« عَلامَةُ ظُهورِ أمری کَثْرَةُ الهَرْجِ وَ المَرْجِ وَالْفِتَنِ.»
✨« نشانه ظهور امر من، کثرتِ هرج و مرج و آشوب هاست.»
📚 بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۲۰.
https://eitaa.com/gambegamtazohor
┄✦۞✦✺▪️✺✦۞✦┄
#ماه_محرم
بخدا قسم جلسات و روضههای امام حسین علیهالسّلام، اگر فایدهاش درست شدن شما نباشد یک پول ارزش ندارد!
تصمیم شما بر این نباشد که از یاران امام زمان علیهالسّلام باشید، فایده ندارد.
امام حسینِ ما، امام زمان است و کربلای ما هر کجا که باید از امام زمان دفاع کنیم، است.
«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»
👌 تصمیم بگیرید.
https://eitaa.com/gambegamtazohor
السلام علیک یا سید الساجدین▪️
سلام بر آقایی که
آب می دید به فکر فرو میرفت😔
نوزاد می دید اشک میریخت😔
طفلان و کودکان را می دید ناله میکرد.😭
●➼┅═❧═┅┅───
بگذارید برای پدرم گریه کنم
اشک تا هست به چشمان ترم گریه کنم
تشنه کشتند عزیزان مرا، حق بدهید
تا که بر آب می افتد نظرم گریه کنم
شهادت جانسوز اقا امام سجاد علیه السلام تسلیت باد▪️
https://eitaa.com/gambegamtazohor
خودسازی(خوف و رجا)
لقمان به پسرش گفت: پسرم، چنان به خدا امیدوار باش که [امیدت] تو را بر نافرمانى اش جرات ندهد و چنان از خدا بترس که [ترست] تو را از رحمتش ناامید نگرداند. الدرّالمنثور/ج6/ص520
انسان همواره باید در حالت خوف و رجا باشد چون نمی داند که آیا خداوند او را می بخشد یا عذاب می کند، پس دست به عصا حرکت می کند.
🔸آخرین معامله پدر با امام زمان (علیه السلام)🔸
🌸 همین اواخر حیاتشان بود، در بیمارستان نمازی بستری بودند. نشر معارف می خواست اولین کتابشان را با عنوان آئینه تمام نما رونمایی کند و گفته بودند از میان صحبت های ایشان از ابتدای انقلاب تاکنون، قریب چهل عنوان احصاء شده که فصل به فصل رو نمایی خواهد شد ...
طبعاً شرایط جابجایی نداشتند. صدایم زدند و گفتند: «تو به جای من برو و این مطلب را از جانب من بگو ... »
🌸 این کتاب ها، آخرین معامله امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) با من است، بعد با صدایی که آرام از ته گلو شنیده می شد گفتند: «وقتی امامت جمعه را رها کردم و به قم آمدم هیچ کس همراهم نیامد حتی اولادم...! »
بعضاً تنها بودم. فقط برای سخنرانی ها محافظ می آمد و می رفتم. احساس کردم بیشتر از اینها باید برای امام زمانم کار کنم که این هم نیاز به تشکیلات و دفتر و دستک داشت. یک نوبت که همراه با همشیره زاده به جمکران رفتیم، به حضرت متوسل شدم که می خواهم تا وقت هست خدمتی کنم، اما امکانات خدمت را ندارم.
در خلال توسل، این از ذهنم گذشت که برای آنکه حضرت صاحب الزمان نسبت به متوسلینش توجه خاص پیدا کند، راه نشان داده اند و آن هم خواندن #دعای_ندبه در صبح هر جمعه است. نیت کردم که برای گشایش کارم، توفیق خدمت به دعای ندبه ایشان را تا آنجا که ممکن است ترک نکنم و همزمان متوسل هم باشم. چون از شرایط این دعا این بود که بصورت جمع خوانده شود، اعلام کردم من نیت دارم در منزل دعای ندبه برپا کنم. بعد از چندین هفته اداره اوقاف قم که متوجه نیت من شده بود، از من خواستند هر جمعه این دعا را در یکی از بقاع متبرکه برگزار کنم. هم هزینه تبلیغات و صبحانه و ... را به عهده گرفتند و هم نظم و نسقی به برنامه دادند؛ بصورتی که من برنامه های دیگرم را با آن تنظیم می کردم که مبادا هفته ای تعطیل شود.
🌸 بازار دعای ندبه ما رونق گرفت. اصحاب انگشت شمار آن به قریب صد نفری می رسید، بعضی وقتها هم بیشتر. از خلال این دعاها جوانان مخلصی کمتر از انگشتان دست، جذب مطالبم شدند و اعلام آمادگی کردند برای نشر این مطالب همه توانشان را وقف کنند.
چند هزار نوار سخنرانیم که مربوط به ابتدای انقلاب تا اواخر امامت جمعه بود، داشت خاک میخورد. همه را پیاده کردند، عنوان بندی کردند، خودشان ناشر پیدا کردند و حالا اولین عنوانش در حال رونمایی است. تا آخرین عنوان هم چاپ خواهد شد.
و این در حالی بود که قریب سه دهه بالاترین مقام استان فارس بودم با آن همه دفتر و دستک؛ اما آثار و برکات این چند جوان مخلص کجا ... !
🌸 بعد همینجوری که چشمانشان را می بستند، اشکی از کنار چشمشان جاری شد و گفتند: «از این آقا حاضرتر و ناظرتر مگر داریم؟! کِی او را صدا زدیم که جوابمان را نداد ...؟!»
در روز رو نمایی، مجالی برای صحبت ما دست نداد. اخوی بزرگمان را به جهت صحبت دعوت کردند.
📝#خاطره دکتر محمد علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر: 👈 @dralihaeri
@haerishirazi