eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
196.2هزار عکس
136.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 پاسخ عجیب فرماندار رفسنجان به یک خبرنگار: «تکرار کنی توی دهنت می‌زنم» 🔹 پورمحمدی فرماندار رفسنجان در پاسخ به یک خبرنگار درباره طرح انتقال آب این‌گونه پاسخ می‌دهد. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢‌خودرو لئونید پاسچنیک رهبر جمهوری خودخوانده لوهانسک هدف حمله قرار گرفت و منفجر شد 🔹لئونید پاسچنیک رهبر جمهوری خودخوانده لوهانسک در خودرو نبوده و از این حمله جان سالم به در برده است 🔹جمهوری لوهانسک دستگاه های اطلاعاتی اوکراین را مسئول این‌حمله دانست 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔥حمله به حلال زادگی ❗ 🔻سخنان غلط معراجی نویسنده فیلم نمور، با واکنش‌های اعتراضی گسترده‌ای مواجه شد که در نهایت منجر به عذرخواهی وی گردید. این نوع واکنشها در جامعه اسلامی کاملا لازم، تحسین برانگیز و مؤثر است. 🔻اما رفتار دو گروه در این ماجرا بسیار عجیب بود: 🔸۱- برخی که از ترفند تکراری ایام محرم، سفر حج و کربلا استفاده کردند و گفتند که چرا بزرگان و مردم به جای اعتراض به فقر و گرانی به این موضوعات اعتراض می کنند!! که در یک جمله باید به ایشان گفت اعتراض به فقر و گرانی به جای خود انجام می شود؛ اما مساله نسلها، با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست...حتی جوامع غیر مسلمان! 🔸۲- برخی غرب گرایان به بهانه این اتفاق، با سوء استفاده از موضوع «ازدواج معاطاتی» و تحریف احکام الهی، تلاش کردند به انواع ارتباطات نامشروع مانند ازدواج سفید، به نوعی مشروعیت ببخشند!! 🔸تطهیر «هم باشی» های ضد شرعی و ترویج روابط جنسی خارج از ازدواج آنهم با ابزار تحریف احکام الهی، شعبده‌ای ضدملی و کثیفی است که گویا فقط از عهده برخی غربگرایان برمی آید و این مرحله حتی برای بت پرستان و گاو پرستان هم قفل است!! 🔹پ.ن۱: نکاح معاطاتی، با « و اراده ازدواج مشروع» صورت می‌گیرد ولیکن به وسیله فعلی که عرف آن را دلالت بر رضایت بداند. به عبارت دیگر نکاح معاطاتی، «عقد بدون لفظ» است که فعل بر آن دلالت دارد ولی در هم‌باشی، عقد اصلا مطرح نیست. در نکاح معاطاتی توافق قلبی برای زوجیت و پذیرفتن ضوابط و تعهدات ازدواج طبق دستور اسلام ضروری است. 🔹پ.ن۲:نکاح معاطاتی مورد قبول اکثر فقهای شیعه نیست. ✍️حمیدرضا ابراهیمی
🌿🌿🌿 دوستی می‌گفت: ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﯾﻪ ﻧﯿﺴﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ می‌شد ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﯿﺴﺎﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ! ﺑﺎ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﺶ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺧﯿﻠﯽ ﻧﯿﺴﺎنش رو ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻭﺷَﻢ ﺗﻌﺼﺐ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﮐﺎﺭ می‌کرد. ﯾﺎﺩﻣﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﻢ، ﺍون قدر ﮐﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ خرﺩ ﺷﺪﻩ، ﺷﻤﺎ چه‌جوری ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ می‌کنی؟ ﮔﻔﺖ: بی خودی ایراد نگیر، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﯾﺪﻩ می‌شه، ﭼﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﯽ؟ ﮔﻔﺘﻢ: چه‌جوری ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻠﯽ ﺷﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ می‌کردم ﮐﻪ ﯾﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﭘﺮﺕ ﺷﺪ، ﺍﻭﻟﺶ ﯾﻪ ﺗَﺮﮎ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﻮﺩ ﺑﻌﺪ کم‌کم ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺯﻣﺴﺘﻮﻥ ﻭ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ و ﮔﺮﻣﺎ، ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍین که ﮐﻞ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺖ. ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺗﻌﻤﯿﺮﺵ ﮐﻨﻪ، از ﺑﺲ ﮐﻪ دوستش ﺩﺍﺷﺖ. ﻣﺎ ﺁﺩﻣﺎ هم این‌ جوری هستیم! ﻋﯿﺒﺎﻣﻮن رو ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﻢ، ﺍﯾﺮﺍﺩﺍﻣﻮن رو ﻧﻤﯽﭘﺬﯾﺮﯾﻢ ﻭ ﺍﺻﻼﺣﺶ نمی‌کنیم ﺗﺎ ﺍین که ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ می‌شن. می‌گفت: می‌خواید ﻋﺎﻗﺒﺖ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭگم رو ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ؟ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺐﻫﺎ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ به‌دلیل ﺩﯾﺪِ ﮐﻢ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ از دنیا رفت. ﻫﻤﯿﻦ عیب‌هامون یه روز ﺑﺎﻋﺚ نابودیمون می‌شن همین هایی ﮐﻪ ﻧﻤﯽﭘﺬیریم. 🌱 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «قصه ی دلبری» ⏪ بخش ۲۹: با خواهرم رفتیم برگه ی جواب آزمایش را بگیریم، جوابش مثبت بود. می دانستم چه قدر منتظر است. مأموریت بود. زنگ که زد بهش گفتم. ذوق کرد، می خندید. وسط صحبت قطع شد. فکر کردم آنتن رفته یا شارژ گوشی اش مشکل پیدا کرده. دوباره زنگ زد، گفت: «قطع کردم برم نماز شکر بخونم!» این قدر شاد و شنگول شده بود که نصف حرف‌هایم را نشنید. انتظارش را می‌کشید. در مأموریت های عراق و سوریه لباس نوزاد خریده بود و در حرم تبرک کرده بود به ضریح. در زندگی مراقبم بود، ولی در دوران بارداری بیشتر. از نه ماه پنج ماهش نبود و همه ی آن دوران را خوابیده بودم، دست به سیاه و سفید نمی زدم. از بارداری قبل ترسیده بودم. خیلی لواشک و قره قوروت دوست داشتم. تا اسمش می‌آمد هوس می کردم، در دهنم آب جمع می شد. پدر و مادرم می گفتند: «نخور فشارت می‌افته!» محمدحسین برایم می خرید. داخل اتاق صدایم می زد: «بیا باهات کار دارم!» لواشک و قره قورت ها را یواشکی به من می داد و با خنده می گفت: « زن ما رو باش! باید مثل معتادا بهش جنس برسونیم!» نمی‌توانستم زیاد در هیئت‌ها شرکت کنم. وقتی می‌دید مراعات می کنم، خوشحال می‌شد و برایم غذای تبرکی می‌آورد. برای خواندن خیلی از دعاها و چله ها کمکم می کرد. پا به پایم می آمد که دوتایی بخوانیم. بعضی را خودش تنهایی می خواند. اسم بچه را از قبل انتخاب کرده بودیم: امیرحسین. در اصل، امیرحسین اسم بچه اولمان بود. به پیشنهاد یکی از علمای تهران گذاشتیم امیرمحمد. گفته بود: «اسم محمد را بذارید روش تا به برکت این اسم خدا نظر کنه و شفا بگیره» می‌گفت: «اگر چهار تا پسر داشته باشم اسم هر چهار تاشون رو می گذارم حسین!» با کمک مادرم، داخل ماشین نشستم. راه افتاد. روضه ی حضرت علی اصغر (علیه السلام) را گذاشت، سه تایی تا دم در بیمارستان گریه کردیم برای شیر خواره ی امام حسین (علیه السلام). زایمان در بیمارستان خصوصی بود. لباس مخصوص پوشید آمد داخل اتاق. به نظرم پرسنل بیمارستان فکر می کردند الان گوشه ای می نشیند و لام تا کام حرف نمی‌زند. برعکس روی پایش بند نبود، هی قربان صدقه ام می رفت. برای کادر پزشکی خیلی جالب بود آدم مذهبی و این قدر تقلا و جنب و جوش! با گوشی فیلم می گرفت. یکی از پرستارها می‌گفت: «کاش می شد از این صحنه ها فیلم بگیری، به بقیه نشون بدی تا یاد بگیرن!» قبل از این که بچه را بشویند، در گوشش اذان و اقامه گفت. همان جا برایش روضه خواند، وسط اتاق زایمان، جلوی دکتر و پرستارها. روضه ی حضرت علی اصغر (علیه السلام) آن جایی که لالایی می خوانند، بعد هم کام بچه‌ رو با تربت امام حسین (علیه السلام) برداشت. اصرار می کرد شب به جای همراه بماند کنارم. مدیر بخش می گفت: «شما متوجه نیستین این جا بخش زنانه؟» دکتر را راضی کرده بود با مادرم بماند، اما کادر بیمارستان اجازه ندادند. تا یازده، دوازده شب بالای سرم ایستاد. به زور بیرونش کردند. باز صبح زود سر و کله اش پیدا شد. چند بار بهش گفتم: «روز هفتم مستحبه موهای سر بچه رو بتراشیم!» راضی نشد. بهش گفتم: «نکنه چون خودت درد بی مویی کشیدی، دلت نمی آد؟» می گفت: «حیفم می آد!» امیرحسین سیزده روزه بود که بردیمش هیئت. تولد حضرت زینب (علیها السلام) بود و هوا هم خیلی سرد و هیئت، شلوغ. برایش دوبار عقیقه کرد: یک بار یک ماه و نیم بعد از تولدش که عقیقه را ولیمه داد، یکی هم برد حرم حضرت معصومه (علیها السلام). ⏪ ادامه دارد... 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🚫 هرگز از تلاش برای به دست آوردن آنچه که در طلبش هستید، دست نکشید! بودن سخت است اما حسرت، سخت تر! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff