eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
191.8هزار عکس
132.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹💠🔹 💠 امام موسی کاظم (درود خداوند بر ایشان) فرمودند: «هر که برادرش را در کارى ناپسند ببیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است.» 📖 [الأمالى شیخ صدوق، رویه ی ۳۴۳] 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ «صَفوان بن مَهران» شترهای زیادی داشت که از کرایه دادن آنها، معیشت و زندگی خود را می گذراند و از همین جهت به او «صَفوانِ جَمّال» می گفتند. صفوان می گوید: روزی خدمت حضرت امام موسی کاظم (ع) رسیدم. آن حضرت (ع) به من فرمود: «ای صفوان! همه چیزِ تو خوب و نیکوست جز یک چیز.» سؤال کردم: فدایت شوم آن چیست؟ امام کاظم (ع) فرمود: «این که شتران خود را به این مرد (یعنی هارون الرّشید خلیفه ی ظالم وقت) کرایه می دهی.» عرض کردم: به خدا سوگند من از روی حرص و سیری و لهو، چنین کاری نمی کنم. چون او به راه حج می رود، شتران خود را به او کرایه می دهم. خودم هم خدمت او را نمی کنم و همراهش نمی روم، بلکه غلام خود را همراه او می فرستم. امام (ع) فرمود: «آیا از او کرایه طلب داری؟» گفتم: «فدایت شوم. آری!» امام(ع) فرمود: «آیا دوست داری او باقی باشد تا باقی کرایه ات را به تو بدهد؟» گفتم: آری. امام (ع) فرمود: «کسی که بقای ستمگران را دوست داشته باشد، از آنان خواهد بود و هر کس از آنان باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود.» صفوان می گوید: بعد از این گفت و گو با امام کاظم (ع) تمامی شتران خود را فروختم.... 📚 [رجال الکشّی، جلد ۲، صفحه ی ۷۴۰، حدیث ۸۲۸] ◼️ سالروز شهادت هفتمین نور آسمان ولایت، امام موسی کاظم (ع) بر همه ی آزادگان، شیعیان، رهروان و دوستداران ایشان تسلیت باد! 🌱 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هیچ گاه تسلیم نشو! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
چه زود دیر می شود... در باز شد ، برپا !... بر جا ! درس اول : بابا آب داد ، ما سیرآب شدیم. بابا نان داد ، ما سیر شدیم . اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند ،در سبد مهربانی شان . و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود . و چقدر همه منتظر آمدن حسنک بودند . کوچه پس کوچه های کودکی را به سرعت طی کردیم . و در زندگی گم شدیم. همه زیبایی ها رنگ باخت. نگاه مان سرد شد و دستان مان خسته ، دیگر باران با ترانه نمی بارد! و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم زرد شدیم ، پژمردیم . و سال هاست وقتی پشت سرمان را نگاه می کنیم، جز رد پایی از خاطرات خوش بچگی نمی یابیم، و در ذهن مان جز همهمه زنگ تفریح ، طنین صدایی نیست...! و امروز چقدر دلتنگ " آن روزها " ییم و هرگز نفهمیدیم ، چرا برای بزرگ شدن این همه بی تاب بودیم . 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📚 👈بهلول و طبیب 🌴هارون الرشيد ، طبيب مخصوصی از يونان آورده بود، كه بسيار مورد تكريم و احترام بود. 🌴روزی بهلول بر وی وارد شد ، پس از سلام و احوال پرسی از طبيب سوال نمود: شغل شما چيست؟ طبيب از باب تمسخر، به بهلول گفت: شغل من زنده كردن مرده هاست. 🌴بهلول در جواب گفت: ای طبيب تو زنده ها را نكش ، مرده زنده كردنت ،پيش كش!! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 هماهنگی دل با زبان بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم حضرت لقمان كه معاصر حضرت داوود بود ، در ابتداي كارش بنده يكي از مماليك بني اسرائيل بود . روزي مالكش آن جناب رابه ذبح گوسفندي امر فرمود و گفت : بهترين اعضايش را برايم بياور . لقمان گوسفندي كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد . پس از چند روز ديگر خواجه اش گفت : گوسفندي ذبح كن و بدترين اجزايش را بياور . لقمان گوسفند كشت و دل و زبانش را بنزد خواجه و مالك خود آورد . خواجه گفت : به حسب ظاهر اين دو نقيض يكديگرند ! ! لقمان فرمود : اگر دل و زبان با يكديگر موافقت كنند بهترين اعضاء هستند ، اگر مخالفت كنند بدترين اجزاست . خواجه را از اين سخن پسنديده افتاد و او را از بندگي آزاد كرد. طرائق الحقائق ج 1 ص 336 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
الهی وربی من لی غیرک: 🔴 معلم و دزدی دانش‌آموز ✍️در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه‌ سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت: سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟ 🔸معلّم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم، فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. 🔹داماد گفت: آخه مگه می‌شه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست سال‌ها قبل، ساعت گران‌قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه‌ دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم. 🔸من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه‌ دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در آن مدرسه هیچ‌کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. 🔹استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
ریشه ضرب المثل خدا پیرت کند 🔸دو جوان خدمت امام حسین علیه السلام رسیدند و خیلی سماجت کردند که آقا ! حتما اسم اعظم را به ما تعلیم بدهید ! آقا فرمودند: اسم اعظم برای شما سخت است ، مشکل است ، تحمل ندارید ، صبرتان طاق می شود. هر چه آقا احتراز کردند نپذیرفتند تا به هر حال آقا چند جمله درباره ی اسم اعظم فرمودند که این دو جوان از سیمای کذایی با آن جوانی شان ، در جا هر دو پیر شدند ، مثل یک پیرمرد نود یا صد ساله ، رنگ برگشته و وضع عوض شده که داشتند قالب تهی می کردند و آقا به ایشان فرمودند عرض کردم که شما نمی توانید طاقت بیاورید! دوباره آقا دعایی فرمودند که آنها به جوانی شان برگردند تا دیگر جوانی نکنند و سماجت در ندانسته ها ، نداشته باشند تا کم کم پیر شوند و حقایق را دریابند. 🔸و همین الفاظ آمده در بین ما که انشاءالله خدا پیرت کند ، مردم خیال می کنند حتما باید سنّ ، نود سال و صد سال بشود حال آنکه حرف پیری , حرف سنّ نیست! باید در علم و در یافتن حقیقت و یافتن متن واقع ، پیر شد . __ 📚شرح دروس معرفت نفس 👤استاد صمدی آملی 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود. وقتى هنوز مریض و بى‌حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مى‌گفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود. من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمى‌خورد برادرانم را صدا زدم و با کمک آن‌ها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم. با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بسته‌هاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم. اى کاش همه انسان‌ها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند! حکیم تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بسته‌ها را نفرستادم. یک فروشنده دوره‌گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین! حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود. در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚حکایت زیبایی از کتاب گلستان شیخ سعدی ♦️موافقید با این طرز برخورد با مزاحم جماعت؟ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍پادشاه به نجارش گفت: فردا اعدامت ميکنم، نجار آن شب نتوانست بخوابد. همسر نجار گفت: مانند هرشب بخواب، پروردگارت يگانه است و درهاي گشايش بسيار کلام همسرش آرامشي بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شدو خوابيد صبح صداي پاي سربازان را شنيد،چهره اش دگرگون شد و با نااميدي، پشيماني و افسوس به همسرش نگاه کرد و با دست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند . دو سرباز باتعجب گفتند: 👈پادشاه مرده و از تو مي خواهيم تابوتي برايش بسازي،چهره نجار برقي زد و نگاهي از روي عذرخواهي به همسرش انداخت،همسرش لبخندي زد وگفت: مانند هرشب آرام بخواب،زيرا پروردگار يکتا هست و درهاي گشايش بسيارند 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff