🔻 داستان تلخ اما واقعی از طهران قدیم
میرزا خلیل خان ثقفی - پزشک دربار - در خاطرات خود از اوضاع حاکم بر تهران می گوید که نشان دهنده عمق فاجعه در پایتخت است:
✍ "از يكي از گذرگاه هاي تهران عبور ميكردم. به بازارچه اي رسيدم كه در آنجا دكان دمپختپزي بود. رو به روي آن دكان، دو نفر زن پشت به ديوار ايستاده بودند. يكي از آنها پيرزني بود صغيرالجثه و ديگري زني جوان و بلندقامت. پيرزن كه صورتش باز بود و كاسه گليني در دست داشت، گريه كنان گفت : اي آقا، به من و اين دختر بدبختم رحم كنيد؛ يك چارك از اين دمپخت خريده و به ما بدهيد، مدتي است كه هيچ كدام غذا نخورده ايم و نزديك است از گرسنگي هلاك شويم.
🔸گفتم : قيمت يك چارك دمپخت چقدر است تا هر قدر پولش شد، بدهم خودتان بخريد. گفتند: نه آقا، شما بخريد و به ما بدهيد چون ما زن هستيم، فروشنده ممكن است دمپخت را كم كشيده و ما متضرر شویم. يك چارك دمپخت خريده و در كاسه آنها ريختم. همان جا مشغول خوردن شدند و به طوري سريع اين كار را انجام دادند كه من هنوز فكر خود را درباره وضع آنها تمام نكرده بودم، ديدم كه دمپخت را تمام كردند. گفتم: اگر سير نشده ايد يك چارك ديگر برايتان بخرم، گفتند : آري بخريد و مرحمت كنيد، خداوند به شما اجر خير بدهد و سايه تان را از سر اهل و عيالتان كم نكند.
🔸از آنجا گذشتم و رسيدم به گذرِ تقي خان. در گذر تقي خان يك دكان شيربرنج فروشي بود. در روي بساط يك مجموعه بزرگ شيربرنج بود كه تقريباَ ثلثي از آن فروخته شد و يك كاسه شيره با بشقابهاي خالي و چند عدد قاشق نيز در روي بساط گذاشته بودند. من از وسط كوچه رو به بالا حركت ميكردم و نزديك بود به دكان برسم كه ناگهان در طرف مقابلم چشمم به دختري افتاد كه در كنار ديواري ايستاده و چشم به من دوخته بود.
🔸دفعتاَ نگاهش از سوي من برگشت و به بساط شيربرنج فروشي افتاد. آن دختر، شش، هفت سال بيشتر نداشت. لباسها و چادرش پاره پاره بود و چشمان و ابروانش سياه و با وصف آن اندام لاغر و چهره زرد كه تقريباَ به رنگ كاه درآمده بود بسيار خوشگل و زيبا بود. همين كه نگاهش به شيربرنج افتاد لرزشي بسيار شديد در تمام اندامش پديدار گشت و دستهاي خود را به حال التماس به جانب من و دكان شيربرنج فروشي كه هر دو در يك امتداد قرار گرفته بوديم دراز كرد
🔸 خواست اشاره كنان چيزي بگويد اما قوت و طاقتش تمام شد و در حالي كه صداي نامفهومي شبيه به ناله از سينه اش بيرون آمده، به روي زمين افتاد و ضعف كرد. من فوراَ به صاحب دكان دستور دادم كه يك بشقاب شيربرنج كه رويش شيره هم ريخته بود آورده و چند قاشقي به آن دختر خورانديم. پس از اينكه اندكي حالش به جا آمد و توانست حرف بزند. گفت : ديگر نميخورم، باقي اين شيربرنج را بدهيد ببرم براي مادرم تا او بخورد و مثل پدرم از گرسنگي نميرد.»
🔸در زمان قحطی، شکل همه عوض شده و مردم دیگر به انسان شباهتی نداشتند. همه با چشمانی گود افتاده چهار دست و پا می خزیدند و علف و ریشه درختان را می خوردند. هر چه از جاندار و بی جان در دسترس بود به غذای مردم تبدیل شده بود. سگ، گربه، کلاغ، موش، خر و
📚 منبع: هزار و یک حکایت؛ خلیل ثقفی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔻شاهزاده ظلالسلطان؛ سایهی شاه یا شاهی در سایه!
✍ مؤلف «تاریخ ری و اصفهان» مینویسد:
ظلالسلطان برای اینکه عمارات صفوی و زیباییِ شهر اصفهان توجه ناصرالدینشاه را جلب ننماید، دستور قطع درختان خیابانها و تخریب ساختمانهای صفوی را داد و با آنکه چندنفر از بازرگانان اصفهان حاضر شدند تا مبالغ هنگفتی به او بدهند و وی را از این کار زشت بازدارند، از تصمیم خود منصرف نگردید. در نتیجه؛ اکثر باغات و عمارات دیگر به دست بیداد وی خراب و ویران شد
🔸 گویند قساوت و بیرحمیِ ظلالسلطان به حدی بود که مظفرالدینشاه هر وقت میخواست کسی را به قساوت مَثَل بزند، میگفت این آقا را نمیشناسید، این آقا مثل ظلالسلطان است!
📚 منبع: تاریخ ری و اصفهان؛ محمد حسن جابری انصاری
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔻 واکنش محمد رضا شاه به فساد اطرافیانش
✍خبرنگار فرانسوی از شاه پرسید: «گفته میشود که فساد بخشی از اطرافیان شما را هم در امان نگذاشته است.» و شاه در پاسخ او گفت: «...همه چیز ممکن است. ولی در این مورد به خصوص باید بگویم که این فساد نیست، بلکه مثل بقیه رفتار کردن است!
🔸 یعنی مثل کسانی که کاملاً حق کار کردن و معامله کردن را دارند، و به عبارت دیگر، اطرافیان من هم حق دارند در شرایط مشابه با دیگران – که قانوناً کار میکنند و دست به معامله میزنند – برای امرار معاش خود فعالیت داشته باشند[!]...»
📚 منبع: سقوط شاه؛ فریدون هویدا
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📸خیابان پروفسور رولن؟!
🔸 توی مجموعهی باغ ملی به این کاشی برخوردم و خب کنجکاو شدم ببینم پروفسور رولن کیه؟
🔸 نتیجهش جالب بود، ایشون هانری رولن وکیل بلژیکی ایران توی دعوی شکایت بین ایران و بریتانیا سر قضیهی ملی شدن نفت بودن که دادگاه لاهه رای به نفع ایران صادر کرد و ملی شدن صنعت نفت کلید خورد!
🔸چه بده چنین شخصی که کار به این مهمی رو انجام داده اسمش فقط همینجا ثبت شده نه تو تاریخ، اونم زیر سیم دوربینای مداربسته!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔻چه کسی جوادیه را جوادیه کرد
✍جوادیه یکی از شناختهشدهترین محلههای قدیمی شهر تهران است که در جنوبغربی میدان راهآهن واقع شدهاست
🔸نامگذاری این محله از روی نام کوچک فردی به نام «جواد فرد دانش» در سال ۱۳۳۰ انجام شد که مالک بسیاری از زمینهای این محله بود
مسجد جامعی نیز توسط جواد آقا بزرگ در این منطقه بنا نهاده است كه به نام مسجد فردانش هم معروف است.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📸نوستالژی / لذت خوردن غذا تو این ظرفا هیچوقت فراموش نمیشه
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
✍حکایتی از مولانا/ مردی که در اتاقش را قفل می زد
🔸می گویند که ایاز غلام سلطان محمد غزنوی ، در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان ، در دربار پادشاه صاحب منصب شد. او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر می زد و وقت خروج بر در اتاق قفلی محکم می زد تا این که درباری ها گمان کردند ایاز گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از سر حسادت به گوش شاه رساندند
🔸پادشاه دستور داد وقتی غلام در اتاقش نیست در را باز کنند و گنج نهان را به محضر شاه بیاورند. به این ترتیب 30 نفر از بدخواهان به اتاق ایاز ریختند و قفل را شکستند و هرچه گشتند چیزی نیافتند جز یک چارق کهنه و یک دست لباس مندرس که به دیوار آویخته شده بود
🔸به این ترتیب دست خالی پیش شاه برگشتند و آنوقت سلطان به خنده افتاد که « ایاز مردی درستکار است . آن لباس های مندرس مربوط به دوره چوپانی اوست و آنها در اتاقش آویخته است تا روزگار فقر و سختی اش را به یاد داشته باشد و به رفاه امروزش غره نشود
🔸هدف مولانا داستان ایاز، این است که مخاطب هایش در هر جایگاهی که هستند همیشه پوستین کهنه روزگار سختی را برای خودشان نگه دارند تا قدرت، آنها را مغرور و غافل نکند.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تکه ای از تاریخ پر شکوه ایران
ایوان مدائن، طاق کسری، آیدان خسرو
یادگار شاهنشاهی ساسانی، سمبل معماری ایرانی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔻 اسناد مشروطه و «MI6»
✍ انگلیسیها پس از 150 سال که از مشروطه میگذرد، هنوز اسناد مشروطیت ایران را منتشر نکردهاند. هنوز پرونده رضاخان در «MI6» که به رؤیت محمدرضا پهلوی رسیده، منتشر نشده است. بیش از 90سال گذشته و هنوز کسی نتوانسته است پرونده رضاخان را ببیند. البته محمدرضا پهلوی دیده است و فردوست هم از آن پرونده اطلاع داشت
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📸حدود ۴۰ سال پيش در روزهایی که آغاز درگیریهای ایران و آمریکا بود، ایران با این تفکر که ما نفت داریم و دنیا به نفت نیاز دارد، آمریکا و کشورهای متحد آمریکا را تهدید به تحریم نفتی میکرد!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔻چیزی از جنایات او شنیده اید؟
🔸همان که میگویند : "خیلی قاطع بود"
🔸ویلیام داگلاس آمریکایی در کتابش مینویسد: افسران رضاشاه سر جوانان لر را قطع میکردند، سینی آهنی گداخته ای را بر روی گردن بریده آنها میگذاشتند تا جنازه چند قدم بدود سپس بر سر قدمهای آنها شرط بندی میکردند.
🔸در حمله به عشایر لر سربازها به هر بچه ای میرسیدند لوله هفت تیر خود را در شقیقه او میگذاشتند و مغزش را متلاشی میکردند.
📚 منبع : سرزمین های شگفت، ویلیام داگلاس
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📸دروازه قرآن شیراز ۱۳۵۲
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff