6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آمریکا شر و دشمن شماره اول مسلمانان، انسانها، و هر عراقی و عربی است.
سید هاشم الحیدری
⭕️ واکسنهای mRNA، کشندهترین واکسنهای تاریخ
آلمان به دلیل حجم بالای عوارض بر قلب و مغز افراد، واکسنهای mRNA را مرگبارترین واکسنهای تاریخ اعلام کرد.
🌐 https://thepeoplesvoice.tv/germany-declares-mrna-jabs-are-deadliest-vaccines-in-history/
دکتر مصطفی قانعی، دبیر سابق کمیتهی علمی ستاد کرونا و دبیر ستاد توسعه زیستفناوری معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری: فناوری mRNA موجب کاهش هزینههای سلامت است!
🌐 https://fdmag.ir/news-14011003-02/
قانعی با بیان اینکه با توسعهی فناوری mRNA اقتصاد بزرگی درکشور شکل میگیرد، گفت: اکنون ۳۰ واکسن در دنیا برای درمان سرطان مبتنی بر mRNA مورداستفاده قرار میگیرد.
🌐 https://www.mehrnews.com/news/5718372
🔶🔹 پینوشت
در حالی که کشورهای اروپایی صادرکنندهی واکسن به ایران، پشت سر هم از عوارض گسترده و کشندهی واکسنهای کرونا میگویند؛ اما اعضای کمیتهی علمی ستاد کرونا نه تنها هیچ صحبتی از عوارض واکسنها مطرح نمیکنند بلکه تعاریف عجیبی در وصف آنها بیان مینمایند!
🔴 لطفاً دکتر قانعی پاسخ دهد:
1️⃣ چگونه واکسنهایی که در تمام دنیا عوارض جدی و کشنده داشته، در ایران هیچ عارضهای نداشته؟!
2️⃣ چگونه mRNA در کشورهای اروپایی عامل کشتار است اما در ایران موجب کاهش هزینههای سلامت؟
3️⃣ تأکید شما بر «شکلگیری اقتصاد بزرگ» یعنی چه؟ همان صنعت و تجارت درمان که انسان را به مثابه مشتری میبیند و جان و سلامت انسان، تنها گزارهای است که در نظام پزشکی غربی هیچ اهمیتی ندارد؟!
✍️ تمدننگار | شکوهیانراد
@SHRChannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدیوی تبلیغاتی پربازدید در شبکههای اجتماعی، تولیدشده توسط کمپینهای دعوت مردم سراسر جهان به تحریم برندها و شرکتهایی که از نسلکشیهای رژیم صهیونیستی در غزه حمایت مالی و رسانهای داشتند
زمزمه کلام وحی؛
💐💐💐💐💐
قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ (71) :
(لوط) گفت: اگر شما قصد كارى دارید اینها دختران من هستند. (با آنان ازدواج كنید و از آلودگى به لواط بپرهیزید)
نکته ی آیه شریفه؛
👇👇👇👇👇
سؤال: آیا لوط علیه السلام مىتوانست دخترانش را به كفار بدهد؟ كه این پیشنهاد را مطرح كرد.
پاسخ: ممكن است مراد، ازدواج همراه با ایمان آوردن آنان باشد و یا آنكه در آن زمان ازدواج با كفار منعى نداشته است. واللَّه العالم.
پیام آیه شریفه؛
🌷🌷🌷🌷🌷
1⃣- براى بازداشتن از گناه، ابتدا راههاى قانونى و حلال را ارائه دهید. «هؤلاء بناتى»
2⃣- در امر به معروف ونهى از منكر وجلوگیرى از گناه، از خودتان مایه بگذارید.«بناتى»
3⃣- مكتب انبیا، حرام كردن لذتها و سركوب غرائز نیست، بلكه هدایت كنترل آنهاست. «هؤلاء بناتى ان كنتم فاعلین»
🌟🌟🌟🌟🌟🌟
@gamedovoom
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
🎥 یکی از تکنیکهای عملیات روانی در رسانه که با هدف جهتدهی به افکارعمومی صورت میگیرد، انتشار خبر جعلی و تکذیب آن پس از چند ساعت است. در حالیکه آمار بازدید شایعه و خبر جعلی با تکذیبیهی آن قابل مقایسه نیست.
🍃🌹🍃
❗️متن ذیل در رابطه دیدار با حضرت آقا در مورخه ۱۴ آبان ۱۴۰۲ در پنج بخش،تقدیم میگردد.
✨فرزندچهاردهم و نفسی که نزدیک بود بند بیاید..✨
بخش اول:
سابقه دیدار!
در سال ۱۳۹۵ این توفیق حاصل شد که همراه خانواده خدمت حضرت آقا برسیم. فضای دیدار، سالن کوچکی بود که حضرت آقا طبق رسم همیشگی بعد از اقامه نماز عصر با تک تک نمازگزاران احوالپرسی میکردند.
بالاخره نوبت ما که شد ایشان نکات مهمی را فرمودند، از جمله اینکه: آنهایی که یک فرزند دارند با یک شمشیر در حال جهادند، خانوادههایی که دو فرزند دارند با دو شمشیر و شما که ۹ فرزند دارید با ۹ شمشیر (فرزند دهم ما در راه بود)!
مهمترین نکته این دیدار توجه فوق العاده حضرت آقا به خانمم بنده بود که گویا ایشان مهمان ویژه است تا جایی که اکثر توجه و گفتگو به صورت دو طرفه( حضرت آقا و همسرم) شکل میگرفت و بنده حقیقتا در حاشیه بودم!
بعد از این دیدار شایعات مختلفی مطرح شد، برخی میگفتند که حضرت آقا به فلانی اعتراض کردند که من نگفتم این همه بچه!! بعضی ادعا کرده بودند که آقا در این دیدار فرمودهاند تا شش فرزند کافیه و...
بخش دوم:
یک دیدار استثنایی و خاص!
حدود دو ماه پیش با تعدادی از فعالین جمعیتی، خدمت حاج آقا مجتبی خامنهای (فرزند حضرت آقا) رسیدیم و گزارشی از فعالیت فعالین جمعیتی دادیم.
ایشان از تعداد فرزندانم پرسیدند، که عرض کردم چهاردهمین فرزند در آستانه تولد است و درخواست کردم نام نوزاد را حضرت آقا بگذارند. آقامجتبی گفتند، وقتی نوزاد به دنیا آمد دیدار خاصی برای شما فراهم خواهد شد، حقیقتاً آن لحظه منظور ایشان را متوجه نشدم!
چند روز بعد، حضرت آقا اسم فرزند چهاردهم را "سمانه" گذاشتند و در تاریخ ۱۳ آبان در تماسی از طرف دفتر حضرت آقا اعلام شد که نماز ظهر فردا را بیت رهبری باشید! (البته ۱۰ روز قبل از آن هم تماس گرفته شده بود که شما و چند خانواده پرجمعیت دیگر مهمان حضرت آقا خواهید بود)
بخش سوم:
وقتی نفس همه بند آمده بود.
صبح زود روز ۱۴ آبان به همراه خانواده با اشتیاقی وصف ناپذیر از قم به تهران رفتیم و ساعت ۱۱ وارد بیت رهبری شدیم. چون قبلاً سابقه چنین دیداری را داشتیم، فکر میکردیم که قرار است در نماز جماعت شرکت کرده و طبق معمول بعد از نماز حضرت آقا را زیارت کنیم. اتفاقاً سالن کوچک پر از جمعیت بود (حدود ۵۰ نفر) اعم از نیروهای نظامی و مسئولین ارشد!
نماز عصر که تمام شد همه شرکت کنندگان ایستادند تا تک تک حضرت آقا را زیارت کرده و احیاناً در ظرف چند ثانیه گفتگویی داشته باشند.
ما هم مثل همه منتظر بودیم تا نوبتمان شود و شاید حضرت آقا در گوش فرزندمان اذان و اقامه قرائت فرمایند..
ناگهان فردی صدا زد: «خانواده آقای وافی!!» دستم را بالا بردم، گفت شما و فرزندان بیایید اتاق کنار سالن!
واقعاً، آن لحظه نمیدانستیم که قرار است چه اتفاقی بیافتد!! با خانواده وارد اتاق شدیم. ابتدای ورود حاج آقا مجتبی نکاتی را بیان فرمودند.
چند مبل در اتاق بود که با هدایت محافظان، دختران و پسران در جای مخصوص نشستند و من و خانم هم روی مبل دیگر نشستیم..
به من اعلام کردند که به اندازه نشستن یک نفر کنار خودتان را خالی بگذارید، وقتی علت را پرسیدم، گفتند حضرت آقا قرار است اینجا بنشینند! نمیدانم چرا ولی نزدیک بود قالب تهی کنم!!
غیر از ما و چند محافظ، هیچکس در اتاق نبود.
دو دوربین برای ضبط دیدار مستقر کردند و جلوی هر مبلی یک میکروفن برای ضبط صدا!
حدود نیم ساعت این لحظات برای تک تک ما بسیار سخت گذشت، چون نمیدانستیم قرار است چه اتفاقی بیافتد!!
بخش چهارم:
لحظه دیدار با نائب حضرت ولیعصر علیه السلام
بالاخره درب اتاق باز شد، حضرت آقا وارد شدند و در ابتدای ورود با صدای پدرانهای فرمودند: آقای وافی! شما هستید!!
واقعاً نمیتوانم این لحظه را توصیف کنم.
تمام توان خود را گذاشتم روی اینکه نزنم زیر گریه! چون در دیدار قبلی به علت گریه شدید خانواده از شوق دیدار، نتوانستیم حرفهایمان را به آقا بگوییم..
برای اینکه سنگینی فضای دیدار شکسته شود به شوخی به آقا عرض کردم که سال ۹۵ ما ۱۰ فرزند داشتیم که خدمتتان رسیدیم و میخواستیم به آن ۱۰ فرزند اکتفا کنیم، ولی شما چنان تشویق کردید که چهار فرزند دیگر هم آوردیم.
با گفتن این جمله یخ همسرم که در شوک به سر میبرد باز شد و به آقا عرض کرد: آقاجان، اسم بچه را شما گذاشتهاید و اگر ممکن است اذان و اقامه را هم در گوشش بگویید.
من بچه را گرفتم تا آقا اذان بگویند، آقا فرمودند در آغوش من بگذار! عرض کردم که اذیت میشوید (چون حدود نیم ساعت ایشان روی پا، در سالن کناری مشغول گفتگو با شرکت کنندگان در نماز بودند) فرمودند: نه، اذیت نمیشوم و نوزاد را در آغوش گرفتند و به صورت شمرده شمرده اذان و اقامه را قرائت فرمودند.
بخش پنجم:
و اما فرمایشات ایشان
اذان و اقامه که تمام شد به آقا عرض کردم برخی از افراد جامعه به خاطر داشتن ۱۴ فرزند، ما را افراطی میدانند!! حالت لحن آقا عوض شد و فرمودند کاری به حرف مردم نداشته باشید، کار شما درست است، شما کارخودتان را انجام دهید!
عرض کردم بعد از دیدار سال ۹۵ شایعه شد که شما به ما فرمودهاید که این تعداد فرزند زیاد است!
ایشان فرمودند: من که باشم که بخواهم این حرف را بزنم!؟
بعد فرمودند: در روایات متعددی داریم که یکی از نشانههای همسر خوب و مومن این است که ولود (دارای فرزندان زیاد) باشد که الحمدالله همسر شما این ویژگی را به نحو احسن دارد.
از اینجا به بعد توجه خاص حضرت آقا متوجه خانم بنده شد و ایشان جملاتی همچون شما در حال جهاد هستید، شما نمونه هستید یا اینکه آفرین به شما،نسبت به همسرم به کار بردند که کاملا مشهود بود حقیر و فرزندانم (در این دیدار) در حاشیه قرار گرفتیم و متن اصلی و مهمان ویژه ،خانم بنده است!!
بنده محضر آقا عرض کردم در دو سال گذشته برای ترویج فرهنگ فرزندآوری با سفر به ۲۸ استان با تعداد زیادی از فعالان جمعیتی آشنا شدم که در زمینه حیات جنین(مقابله با اسقاط) درمان ناباروری و فرهنگسازی فرزندآوری، طبق امر شما مشغول فعالیت هستند، همه آنها خواستار دیدار با شمایند، ایشان فرمودند سلام من را به آنها برسانید..
عرض کردم آقا جان ما چند میلیون خانم متاهل در سن باروری داریم که اگر هر کدام یک فرزند بیاورند عمده مشکلات جمعیتی حل خواهد شد.
بعد از آن اشاره کردم به چند آمار که ایشان فرمودند اطلاع دارم.
عرض کردم آقاجان، فعالین جمعیتی نمیگذارند حرف شما روی زمین بماند و با امیدواری مسیر را ادامه خواهند داد (چون آمار جمعیتی بسیار ناامید کننده است)
به آقا عرض کردم ۵ تا از فرزندانم طلبه هستند و شش نوه هم دارم که خودم و فرزندانم فدای شما!
تا آمدم تک تک فرزندان را محضر آقا معرفی کنم، مهلت ندادند و خودشان شروع کردند به احوالپرسی با بچهها، اینکه چه درسی میخوانند و به چه فعالیتی مشغول هستند.
قبل از دیدار چند نفر از فعالین به صورت خاص سفارش کرده بودند که سلامشان را به آقا برسانم که به قولم عمل کردم.
مجدداً عرض کردم آقاجان فعالین جمعیتی مشتاق دیدار شما هستند که ایشان فرمودند هماهنگ کنید و برای بار دوم با این جمله بحث را ادامه دادند که سلام من را به آنها برسانید.
دختر دومم از فرصت استفاده کرد و به آقا گفت اسم فرزندی که در راه است را شما بگذارید که ایشان با محبت خاصی فرمودند حتماً این کار را میکنم.
در این بین داماد بنده نکات مهمی را خدمت آقا گفتند و معظم له با حوصله گوش کردند و فرمودند خوب درس بخوانید و تا میتوانید به مردم خدمت کنید و چند مطلب دیگر..
نوبت به پسرم مهدی رسید و او هم سوالاتی از آقا پرسید، بعد از مهدی ابوالفضل و همینطور فرزندان دیگر نکاتی را به حضرت آقا عرض کردند.
حضرت آقا به قاسم (فرزند دوازدهم) نگاه کردند و اسمش را پرسیدند، عرض کردم که بعد از شهادت حاج قاسم دنیا آمده است و اسمش را قاسم گذاشتهایم و البته خودش میگوید من حاج قاسم هستم!
خانمم خطاب به آقا گفت: آقاجان برای عاقبت به خیری و شهادت خودم و فرزندانم دعا فرمایید؛ که ایشان با لحنی سراسر محبتآمیز فرمودند انشالله خداوند به نسل شما برکت بدهد!
این دیدار حدود ۲۰ دقیقه طول کشید و لحظه خداحافظی رسید، واقعاً برای ما جدا شدن از حضرت آقا سخت بود!
و لذا حتی زمانی که حضرت آقا حرکت کردند به سمت درب خروجی اتاق، پشت سر ایشان مرتباً به بیانهای مختلف ابراز علاقه میکردیم، آقا فرمودند به همه این عزیزان انگشتر بدهید و البته به خانم بنده به صورت ویژه!
اینجا بود که مجدداً درخواست دیدار فعالین جمعیتی را با ایشان مطرح کردم که ایشان نیز فرمودند سلام تک تک آنها را برسانید.
یکی از نکات مهم این دیدار ،مشحون بودن ملاقات با ابراز محبت شدید حضرت آقا به فرزندان و همسر بنده و بالعکس بود!!
حسن ختام هم، عکس دسته جمعی و ناهار مهمان حضرت آقا..
زمزمه کلام وحی
☘☘☘☘☘☘
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (72)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ (73)
فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ (74):
(اى پیامبر) به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند.
پس به هنگام طلوع آفتاب صیحهاى مرگبار آنان را فراگرفت.
پس آن شهر را زیرورو كردیم و بر آنان سنگهائى از گل سخت باراندیم.
🌱🌱🌱🌱
نکته آیه شریفه
👇👇👇
«عُمر» و «عَمر» هر دو به یك معنا مىباشند ولى هنگام سوگند یاد كردن از لفظ «عَمر» استفاده مىشود.(28)
در قرآن به غیر از پیامبراكرمصلى الله علیه وآله به جان پیامبر دیگرى سوگند یاد نشده است. (البتّه مراغى مىگوید: مراد از «لعمرك» سوگند ملائكه است به جان حضرت لوط)
«یعمهون» از «عَمَه» به معناى تحیّر مىباشد و «مشرقین» به معنى داخل در اشراق و روشنایى صبح شدن مىباشد.
شاید سنگباران براى نابودى كسانى بوده كه هنگام زیرورو شدن شهر جان سالم بدر برده بودند و یا براى محو و نابودى كامل شهر بوده است.
-----
28) تفسیر المیزان.
🪴🪴🪴🪴
پیام آیه شریفه
👇👇👇
1⃣- سوگند به نام پیامبر، جایز است. «لعمرك»
2⃣- گناه و انحراف، عقل و هوش انسان را محو مىكند، «سكرتهم» و او را از شناخت باز مىدارد. «یعمهون»
3⃣- مست دنیا را باید صیحههاى آسمانى بیدار كند. «سكرتهم، الصّیحة»
4⃣- صوت و صیحه مىتواند سبب زیرورو شدن شهرى شود. «فاخذتهم الصیحة... فجعلنا»
5⃣- دست خداوند باز است، همان گونه كه از آسمان باران رحمت نازل مىكند مىتواند بارانى از سنگ و عذاب نازل كند. «امطرنا علیهم حجارة»
6⃣- سه نوع عذاب: صیحه، زیرورو شدن شهر و سنگباران، كیفرى است كه براى گناه لواط آمده است.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼
@gamedovoom
🇮🇷🇵🇸
🎥 مصطفی جلالی اصلاحطلب بهش برخورده چرا رد صلاحیت شده
🍃🌹🍃
❌ همونیه که میگفت : برای من پرچم انگلیس از تمام مدارک دانشگاهی ایران بالاتره
یکی بهش بگه وقتی برات پرچم انگلیس با ارزش تره خوب برو اونجا کاندید شو بنده خدا