eitaa logo
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
226 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
33 فایل
@gandoiiii مهربان خدای من @emamhosein113 فکر می‌کردم، نـ⛔️ـمی‌شه پرسـ🧐ـید؛ اما...🤩 ‌+ثبت نام؟ بعله بفرمایید☺️ http://Bn.javanan.org
مشاهده در ایتا
دانلود
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
رمان سربازان بی نشون پارت هشتاد و ششم از زبان ریحانه وقتی سوار ون شدیم رفتیم پیش مامان اینا داداش
رمان سربازان بی نشون پارت هشتاد و هفتم از زبان ریحانه داوود اومد تو منم بلافاصله چایی و شیرینی رو اوردم و به مامان و بابا و رسول که دادم نوبت داوود شد 🥰🥰😍داشتم از ذوق میمردم که رسول چشم غره رفت 😒😒 بابا شروع کرد به حرف زدن _ خب ریحانه خانم بابا ، چخبر این ۲ هفته چیکار میکردی ؟ درسا خوب پیش رفته ؟ + اره بابا جون همه چی خوب بود رسول : راستی ریحون بابا واست سوغاتی هم آورده 🥱😒 جواب نداد دختره ... + آقا داوود حالتون خوبه ؟ 🥰😍🥰😍 * ممنون ریحانه خانم خوبم _ ریحانه بابا برو تو اتاق کیف من رو بیار تا سورپرایزت کنم + بفرمایید _ ممنون حالا بشین + چشم عزیز دلم _ بفرما اینم از گردنبند ریحانه خانم که انشالله اگر عمری بود برات تبرک میکنم + ممنون بابا جونم خیلی خوشگله 🤗انشالله تا ۱۲۰ سال سایتون بالا سرم باشه * خیلی خوشگله ریحانه خانم مبارک باشه + ممنون آقا داوود داشت میرفت که من بعد از اینکه بابا و رسول اومدن تو دویدم بیرون + داوود یه لحظه صبر کن _ چیکار داری باید برم ریحانه + کجا میری ؟ _ 🤨🤨 + منظورم اینه که کی بر میگردی ؟ _ نگران نباش فردا شب میام دنبال رسول و بابات تو رو هم میبینم + مواظب خودت باش _ تو هم همینطور بعد از ۱۰ دقیقه که داوود رفت یک صدای انفجار بزرگ اومد 😰😰خیلی ترسیده بودم بابا و رسول با شتاب از خونه زدن بیرون ادامه دارد ...
رمان سربازان بی نشون پارت هشتاد و هشت از زبان ریحانه همه شتاب زده دویدیم بیرون تا محل انفجار داوود زخمی شده بود 😰😰😰😰😰رسول ماشین رو برداشت و بردش بیمارستان سر چهار راه داشتم از استرس میمردم جوری که حواسم نبود پابرهنه اومدم بیرون 😅🤕 _ ریحانه مامان چرا پابرهنه ای ؟؟؟ + وای مامان به کل فراموش کردم کفش بپوشم . _ پس معلومه خیلی عاشق داوودی مامان که اینو گفت بابا سر رسید 😑 _ میدونم داوود رو دوست داری . نمیخواد ازم پنهون کنی + بابا بخدا میخواستم بهتون بگم وقتش جور نمیشد داشتم حرف میزدم و معذرت خواهی میکردم که دکتر داوود اومد بیرون + اقای دکتر حال بیمارمون چجوره ؟؟؟ _ نگران نباشید خطر از بیخ گوشش رد شد . + الان حالش خوبه ؟ میتونیم ببینیمش ؟ _ بله ولی زیاد دورش جمع نشید + چشم بازم ممنون _ ببخشید من باید برم خودتون که اوضاع بیمارستان رو میبینید اره راست میگفت خیلی اوضاع خراب بود همه زخمی بودند یک عده مرده بودند و افتاده بودن کنار بیمارستان اصلا گفتنی نیست + سلام . داوود حالت خوبه ؟چیشد یهو ؟ _ سلام . ممنون تو خوبی . خودمم نمیدونم همین که پیچیدم ۴ متر اونطرف تر یک خمپاره زدن 😰 + دکتر میگفت خطر از بیخ گوشت رد شده حالا تیر کجات خورده ؟ _ توی دستم همون لحظه اقا محمد و رسول پیداشون شد * سلام . داوود چیکار کردی ؟ _ چیزی نیست اقا بعد اشاره کرد که من برم بیرون + ببخشید من دیگه تنهاتون میزارم بعدش رفتم ابمیوه و کمپوت واسه داوود بگیرم ادامه دارد ...
•°~🪴✨ به‌قول‌حاج‌قاسممون♥️↓ |یقیناًڪُلہُ‌خیر| چون‌جز خیــربرایم‌نمیخواهی بابتِ‌خوشی‌ها وگرفتاری‌ها،الحمدلله :)🙂 🌱 💖
گشتہ‌ام در جہان و آخـر ڪار؛ دݪبـرے برگزیده‌ام ڪہ مپـرس 💛(: ❤️
<💙🚎> وابَستِگے‌بھ‌هرچِیز؎‌براۍ‌انسان ضَرر‌دارھ..! چِه‌انسان‌اون‌و‌داشتہ‌باشہ👀. ‌چہ‌نَداشتہ‌باشہ...! تَنھا‌وابِستِگے‌مـُفید‌دَرعالم، وابستگے‌بہ‌خدا‌و‌اولیاءخداست . . . اگر‌عَلاقہ‌خودمون‌روبِہ‌خُدا‌واولیـٰائش ‌دَرحدِوابستگےبالـٰابِبَریم♥️'! تازھ‌طعم‌زِندِگے‌وعِشق‌‌رومیفَھمیم‌ واز‌تَنھایے‌وافسُردِگےخـٰارج‌میشیم . . ! 💚⃟🔗⸾⇙ 💚⃟🔗⸾⇙
سلام .شب همگی بخیر لطفا همه در ناشناس بگید که چه کتابی رو دوست دارید و تا حالا نخوندید ؟
متن پیام:سلام کانالم احتیاج به حمایت داره لطفا عضو بشین @shahidbabeknoori ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ چه کانالی به به😍👌🏻
بچه ها توی ذهن شما هم بینی کوچکتر از دماغه؟😅
‏از سری عکس های عطر و بو دار😂💋 بازار تبریز😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فکر کنید بهتون زنگ زده. چیکار میکنی؟ 😂 تو ناشناس بگید